چند درس واقعی از داستان رابطه عشقی سوده

0 854
آنچه در این مطلب میخوانید داستان رابطه عشقی خانم سوده از کاربران شادزیستی است که ضمن تشکر از ایشون، تجربه شون رو بدون کم و کاست در اختیارتون می گذارم.
این تجربه ها صرفا برای آموزش و کمک به دختران سرزمینم برای بهترین انتخاب است.
بسم الله بریم سراغ تجربه شون توی پاتوق محک

تجربه ای که میخوام راجع بهش صحبت کنم، درباره ی چند سال پیش هست که من به قصد اشنایی با اقایی بیرون رفتم. به نطر خودم اگر یک نفر این تذکرها رو به من میداد حداقل دوسال جلوتر بودم. چون خانواده ما خیلی سنتی بود و به شدت زشت و بیحیایی! بود که همراه یه پسر غریبه بری کافی شاپ (بدون اطلاع خانواده)

تقیبا 21-22 سالم بود که در یک کلاس با اقایی اشنا شدم و به واسطه هم گروه بودنمون، منو دعوت کرد بریم بیرون با هم صحبت کنیم.

تقریبا نیم ساعت داشتیم خیابون رو بالا و پایین میرفتیم تا یه کافی شاپ  پیدا کنیم

( نکته اول : کسی که با شما قرار قبلی میذاره، باید قبلش بدونه میخواد شما رو کجا ببره( قبلش هماهنگ کرده باشه). اگه اینقدر بیتفاوته، احتمالا خیلی براش جدی نیستید).

نکته دوم لباسش بود(من لباسم رو تو اتو زده بودم و به خودم رسیده بودم و با کمال تعجب دیدم یه لباس راحتی پوشیده (انگار داره میره سوپر مارکت).

اینجا درسته که دو تا امتیاز منفیه، اما  یه فرصت دیگه بهش دادم.( بذارید بیشتر خودشو نشون بده). چطوری؟

داستان رابطه عشقی
داستان رابطه عشقی سوده رو میخونین !

یه درس خیلی مهم توی روابط عشقی که معمولا یادت میره

گوش بدید بهش. اینقدر مهمه این دو تا کلمه که میتونه نجاتتون بده. حالا چجوری؟

تو خصوصا قرارهای اول، خیلی درباره خودتون توضیح ندید. درباره خونوادتون، اخلاقتون( متاسفانه بعضی دخترا همون اول میگن من فلان اخلاق بد رو دارم و اگر یکی فلان چیز رو بهم بگه فلان میکنم و از این حرفا. که  فکر میکنن که خیلی روراست هستن).

شما اومدید که درباره پسر، بشنوید.  درباره اب و هوا و چه رنگی رو دوست داری، میشه همیشه حرف زد ولی، ولی اگه دو سه جلسه اول، با دقت زیاد به حرف ها و زبان بدن طرف مقابلتون گوش بدید، اندازه ده جلسه حضوری و شاید یک عمر! خیالتون راحت میشه.

پسرا دوس دارن درباره خودشون و کارهایی که تا حالا انجام دادن رو با افتخار بگن. وقتی داره میگه چه کارهایی کرده، با  یک زبان بدن درست، تاییدش کنید تا بیشتر بگه. یهش نشون بدید که دوست دارید راجع بهش بدونید.

 

داستان رابطه عشقی شناخت است نه تفریح و هوس

وقتی من با اون اقا صحبت کردم گفت با یکی از همکاراش شریک شده بود، ولی پیش بینی درستی همکارش نکرد و تمام پول اون موقعشون سوخت( من اینجا فهمیدم این ادم مسولیت پذیر نیست و داره گردن دوستش میندازه و این مسعله باز هم تو حرف هاش تایید شد. مثلا توی انتخاب رشته دانشگاهیش). میخوام بگم پیام های غیر مستقیمی میگیرید رو جدی بگیرید.

من با اون اقا دیگه بیرون نرفتم چون فهمیدم ادمی برای مناسبی برای من نیست که بتونم بهش تکیه کنم.

شما باید بدونید توی یک رابطه چی میخواید ، قبل از اینکه واردش بشید. حالا چه از همسره چه دوست. برای من اینکه قابل اعتماد باشه و حامی و پشتیبان، مهمتر بود . احتمالا برای یکی مسایل مالی مهمتره.

 

شخصیت تو همونه که بیانش می کنی

و یک نکته خییلی مهم دیگه . اگر با خونوادتون مشکل دارید، حتی اگه شکنجتون!! کردن، هرگز به پسری که میخواید باهاش وارد ارتباط بشید نگیید. چون در نهایت شما از این خوانواده مشوش و ناارام اومدید و اگر بعدا بحثی پیش بیاد ممکنه شما بخاطر گذشته و خانواده ای که توش بودید مورد بازخواست قرارا بگیرید که مثلا تو که مامانت فلان بوده بابات اینکار ها رو کرده( و این فشار روانی بدی رو بهتون وارد خواهد کرد). و قطعا  به دنبال درمان برین اما نه با شیپور!(لازم نیست کسی بدونه. با مشاوره احتمالا حل یا کمتر میشه)

 

این هم داستان رابطه عشقی دوستم که میتونه مهم باشه

یک نکته مهم که با چشمام دیدم مطمعن بشید که به یک ثبات رسیدید و بعد وارد ارتباط بشید. یکی از دوستانم بعد طلاق، بلا فاصله براش خواستگار اومد و از ترس( بله از ترس) اینکه مجرد نمونه، وارد فاز اشنایی شد و بعد ازدواج کرد. اما بذارید بگم چی شد.  بعد ازدواج متوجه شد این اقا خیلی خسیسه و مرگ رو جلوی چشماش دید. چندسال طول کشید تا به یک وضعیت نرمال برسه. بعد از اینکه یه سری هزینه ها رو خودش تقبل کرد. حالا چرا این اتفاق افتاد( و شرایط مشابه ، مثلا خانواده مشکل دارکه دخترا رهایی رو در ازدواج میبینن)، ادم ها تو این شرایط، چون ثبات عاطفی ندارن و تحت فشار روانی و بعضا مالی هستن، دیگه عیب طرف مقابل رو نمیبینن و یه حالت کوری در عین بینایی اتفاق میفته.)

 

من دقیقا شبیه خودم را برای ازدواج جذب می کنم

بشینید یک بار برای همیشه یه لیست بنویسید از گزینه دلخواهتون، بعد ویژگی های خودتون رو بنویسید. حالا ببینید مقایسه کنید که اگر شما پسری بودید با اون ویژگی ها، با دختری مثل خودتون ازدواج میکردید یا نه؟

یه محکی دیگه: برای جذب همسر دلخواهتون تمریتان حمیده رو هم بخونین که بهتون حسابی یاد میده

 

حالا که صحبت از داستان رابطه عشقی ، شده بگذارید بهتر بگم که گاهی ما یکسری ویژگی ها و صفات منفی رو در خودمون میتونیم کمرنگ کنیم، ولی بعضی چیزها رو نمیشه تغییر داد( و یکی از مهمترین هاش ظاهر ادم هاست). حالا چرا این رو گفتم؟ وقتی سنم کمتربود، فک میکردم یه ادم خیلی از من سرتر، میاد خواستگاریم! بعدا دیدم اتفاقا من عیب های خودم رو تو ادم هایی که باهاشون اشنا میشم، میبینم. ینی اگه اون ادم مسعولیت پذیر نیست، منم نیستم.

پس خودتون رو اصلاح کنید  قبل از اینکه دیر بشه( مسعله سن برای خانم ها مهمه . با اینکه برام تلخه، ولی هست)

اگر خشم دارید ، اگه نمیتونید با دیگران کنار بیاید، عادت های ازار دهنده دارید، روی خودتون کار کنید . منم دارم اینکار رو میکنم.

و مهمترین شاهکلیدش صبر با تلاش پیوسسته است. شناسایی کنید وقتی عصبانی میشید، دست به چه کاری میزنید؟ مثلا داد میزنید؟  فحش میدید؟… و اینکه ریشه اش کجاست؟ چه کلماتی ، چه ادم هایی، چه مکان هایی، باعث میشن شما حالت عصبی پیدا کنید؟ میشه جابه جا شد؟ میشه خودمونو صبور تر و اروم تر کنیم؟ دست رو دست نذارید. به تجربه میگم اگه وا بدید( دقیقا با همین لحن!) تمومه

و تغییر میشه. فقط رو خودتون کار کنید. خدا دستمونو رو میگیره . معطل بندش نباشید

ممنون

هشدار:‌این مطلب ایمیل یکی از کاربران و بازدید کنندگان شادزیستی است و صرفا جهت انتقال پیام اینجا نشر شده است.

هشدار:‌محتوای این سایت همچنین این مطلب شامل پژوهش و ترجمه و گردآوری مطالب است و جنبه مشاوره ای ندارد. برای حل مشکلات رابطه و زناشویی لطفا به مشاور متخصص مراجعه کنید.

منبع عکس: اینجا

ممکن است به این مطالب علاقه داشته باشید
پاسخ دهید

Your email address will not be published.