تمام ترفندهای جذب مرد و وابسته کردن مردان به خود

30 177,751

سلام دوست خوبم من در این مقاله تصمیم دارم به موضوعی بپردازم که دغدغه بسیاری از زنان و شاید درگیری ذهن تو هم باشد. جذب مرد ، کار ساده ای است که متاسفانه قلقش از دستمان در رفته و می توان به جرات بگویم گنجشک ها خیلی خوب تر و حرفه ای تر، عشق خود را به خود جذب می کنند و نگه می دارند. این را دقیقا از جایی می گویم که یک بار بیست دقیقه حواسم به دو گنجشک بود و انصافا در کلاس درسی آن ها آموختم که ما زن ها واقعا خیلی اشتباه در رابطه هایمان داریم.

هشدار: این مطلب 90 درصد برای کسانی است که در دوره آشنایی قبل از ازدواج هستند. ( متاهل ها نخوانند )
این مطلب در تاریخ 19 تیرماه 1399 آپدیت شده است.

هشدار:‌محتوای این سایت همچنین این مطلب شامل پژوهش و ترجمه و گردآوری مطالب است و جنبه مشاوره ای ندارد. برای حل مشکلات رابطه و زناشویی لطفا به مشاور متخصص مراجعه کنید.

 

این که خیلی از دختران خوب، نتوانسته اند کسی را برای خود نگهدارند، نکته خیلی مهمی شده که گاهی با این جمله تمام می شود:

هرچی دختر خرابه شوهر کرده و شوهرش می پرستتش… اما منی که مهربون بودم.. منی که این همه از خود گذشتگی کردم .. ببین روزگارم رو … هیچ کس برام نمونده..

برای وابسته کردن پسر به پدر و مادرت نگاه نکن

وقتی با پسری به امید ازدواج وارد رابطه می شوی، یک برداشت اشتباه اولیه داری که باید همین حالا آن را اصلاح کنی. خیلی از دختر ها فکر می کنند عالم قبل از ازدواج با عالم بعد از ازدواج یکسان است. بله تا حدودی از برخی زوایا درست است. اما برای وابسته کردن پسر به امید این که ازدواج کنید، نباید آن چه مادرت به پدرت تحویل می دهد نگاه کنی و کپی برداری کنی و روی رابطه ات پیاده کنی. مخصوصا زمانی که هنوز پسر محترم که من او را پسر مردم می نامم، از تو خواستگاری اولیه نکرده و هنوز مزه ی دهنش را نمی دانی.

وابسته کردن مرد متاهل با وابسته کردن پسر کمی متفاوت است. البته امیدوارم انقدر عزت نفس داشته باشی که به دنبال جذب مرد متاهل نباشی.

 

وابسته کردن پسر با نقش صیاد زودتر رخ می دهد

در قانون طبیعت، همیشه این پسرها و به طور کلی مذکر ها هستند که دوست دارند دنبال کننده باشند. خواه شیر نر باشد، یا یک گنجشک یا حتی یک پسر!

بنابراین پسرهایی که می بینند دخترکی دارد نقش صیاد بازی می کند، حساس می شوند و حتی اگر دختر را از قبل دوست داشته باشند یک احساس انزجار خاص برای شان رخ می دهد. بهترین کار این است که جایگاه خودت و او را در رابطه بشناسی و به کوک درست این جایگاه برگردی. شاید کمی زمان ببرد، ولی نتیجه اش بهتر از چییزی است که الان در حال انجام آن هستی.

 

تماس هایت را مدیریت کن

یکی از مهم ترین چیزهایی که کمک می کند یک پسر ( کلا مرد و جنس مذکر ) به دختری وابسته شود نوع تماس گرفتن ها و کلا رفتار دخترک با موبایل است. پسرها همیشه دوست دارند دنبال کننده باشند حتی اگر با موبایل باشد حتی اگر کیلومترها فاصله داشته باشند.

  1. بگذار بیشتر تماس ها از سوی او رخ دهد
  2. بگذار تماس هایت را اول تو قطع کنی
  3. بگذار در تایم و زمان درست صحبت کنی
  4. از زنگ زدن ها و ریکال های پیاپی جلوگیری کن
  5. توی تلفن مدل صحبت کردنت را حرفه ای کن
  6. جلوی تنش های تلفنی را بگیر
  7. و غیره

 

نحوه ارسال پیامک برای وابسته کردن مرد

پیامک ها نرخ بالایی در خراب کردن رابطه ها دارند. حالا اگر بخواهید با این خراب کاری ها اقدام به وابسته کردن مرد کنید، قطعا به کاهدان خواهید زد. یعنی شدنی نیست مگر این که سیاست ها را یاد بگیرید. دو نمونه از پیامک های کاربرانم در روزهای اخیر را برای تان نمایش می دهم تا اشکالات صحبت ها را برای تان بگویم:

  • پسر: حوصله صحبت کردن ندارم. فعلا تنهام بذار
  • دختر: دارم زر میزنما!!!
  • دختر: چرا همه اش گوشیت اشغاله ؟ کسی تو زندگی ات هست؟
  • دختر : نمی خوای جواب بدی؟ ( با شونصد تا استیکر )

اشکالات این پیامک بیش از خطوط نوشته شده است:

  1. وقتی پسری در رابطه می گوید بیخیالم شو، تنهایم بگذار، لطفا دقیقا تو هم همین کار را کن. پیامک های بعدی حکم تیرباران را دارد. پس این یک اشتباه و امتیاز منفی
  2. در جملاتی که به کار می برید به خود توهین نکنید! زر زدن آخه؟
  3. در جملات تان از مدل های صحبت کردن پسرانه اجتناب کنید تا موفق به وابسته کردن مرد شوید
  4. در صحبت های تان مخصوصا در شرایط جنگ دست از کنترل کردن بردارید
  5. در صحبت های تان مخصوصا در شرایط جنگ دست از شک کردن بردارید

این پنج نکته ساده ترین توصیه ها برای یک ارسال پیامک به صورت درست بوده است. که البته بسیار جای بحث دیگر دارد ولی اینجا واقعا جایش نیست.

 

قربون صدقه رو کنار بگذار

خیلی از زن ها فکر می کنند فقط با قربان صدقه رفتن می توانند مردی را به خود وابسته کنند. عزیزم اگر تو هم اینگونه فکر می کنی،بجای این که فکر کنی مرد ها هم مثل زن ها هستند همین حالا به فکر شناخت مردان باش. باورت می شود که خیلی از مرد ها معنی قربان صدقه را نمی فهمند؟ نه این که شعور و درک نداشته باشند! بلکه ژنتیک آن ها گونه ای است که چیزهای ملموس احساسی ما زن ها را درک نمی کنند. با مرد باید با زبان خودش حرف زد.

بهترین کاری که می توانی کنی تا او را به خودت وابسته کنی و جذب کنی این است که

  1. به تحسین او بپردازی.
  2. کاری کن که از خودش حس خوبی پیدا کند
  3. کاری کن فکر کند دنیا با او جای بهتری است
  4. البته مبالغه نکن و بزرگ نمایی نکن
  5. به او نشان بده که نسبت به هم نوعانش چه برتری دارد

و غیره.

تا صحبت از ازدواج نکرده برنامه ریزی نکن

برای وابسته کردن مرد ها یا کلا جذب مرد، هر زنی تنها یک هدف دارد، ( اگر مغز سالمی داشته باشد ) و آن هم ازدواج است. در غیر اینصورت این زن بیمار است مخصوصا اگر خود زن یا مرد متاهل باشد.

اما اشتباه دختران که منجر به سرد شدن مردان می شود، این است که خیلی زودتر از این که مرد قصد ازدواج پیدا کند، دختر این قصد را پیدا می کند و رابطه را خیلی سریع پیش می برد و پسر میکساپ! یعنی گیج می شود. اینجاست که بیشتر رابطه ها به سردی گرایش پیدا می کنند.

خب سوال اغلب دختر ها در چنین شرایط این است که:

 اگر قصد ازدواج پیدا کردم چکار کنم تا وابسته بشود

فقط باید به او بفهمانی که همیشه در اختیارش نخواهی بود. البته باید یک سری رفتارهایت را هم تنظیم کنی و به گونه ای مدتی محدود را با او سپری کنی تا بتوانی او را برای ازدواج راغب کنی. در واقع باید سبک زندگی ات را تغییر دهی. در این تغییر دادن کلیات به صورت زیر است:

  1. صید و صیادی را تنظیم کن
  2. بجای وابسته بودن با ارزش بودن را تمرین کن
  3. بجای نقش زن خوب بازی کردن، نقش دختر با ارزش را داشته باش
  4. بجای دائمی بودن و فداکاری، موقتی بودن را هشدار بده ( عملی )
  5. برای جلب توجه اش باج نده ( خرج کردن – هدیه خریدن غیر اصولی و غیره )

 

یک سول مهم در مورد چگونگی جذب مردان به زنان

راستش این سوال من هم بود. اما طی صحبت هایی که با مشاور عزیز شاد زیستی دیشب داشتم، آن هم حول و حوش ساعت 2 تا 4، توانستم به بعضی رموز پی ببرم و آن ها را هم با تو در میان می گذارم.

بیا تا اول از هر چیز برایت بگویم که، چه زنی، می بازد و چه زنی برنده است؟

معمولا زن ها فکر می کنند که اگر خیلی خیلی کوتاه بیایند و خیلی خودشان را توی دست و پای مرد، نامزد و یا شوهر پهن کنند، این عشق دوام بیشتری خواهد داشت. اینجاست که شخصیتی از دختر پدید می آید که به نام ساده دلمهربان و از خود گذشته یا اینگونه، اسامی شکل می گیرد.

 

این دختر چه می کند؟

  1. می شود کلفت مرد
  2. می شود آسفالت زیر پای او 
  3. سکوت محض دارد
  4. او را بر نمی تابد 
  5. اعتراض نمی کند 
  6. چشم گوی 100 درصدی می شود 
  7. خرید نمی کند 
  8. خوب نمی خورد 

و در نهایت چه می شود؟!!! می شود همان کسی که مرد او را ترک می کند، یا اگر در زندگی دائمی با مرد است، می شود نفر چندم یک رابطه!

جذب مرد

اما واقعا چه دختری دل مرد را می رباید و هیچ وقت به او پس نمی دهد؟

همان دختری که دقیقا 8 مورد بالا را انجام نمی دهد و بلکه میان رو است! نه این که کارهای مرد را انجام ندهد! نه! بلکه دختری، که بیش از هر چیز، اول به خود توجه دارد و بعد هم به همسرش و به کارهای او!

اگر لباسی برای همسرش اتو می کند، طوری کارش را پیش میبرد که مرد به تشکر واداشته شود! نه این که وقتی صبح از خواب بیدار شد، ببیند روی تخت لباس های اتو نشده مرد ریخته به این معنی که هی! یو! ان ها را اتو کن!

گرفتی چی میگم؟؟؟

اما بیا تا در گوشی 5 نکته مهم برای جذب مردت بگویم و آن را امتحان کن.

امیدوارم که این آموزش قبل از ازدواج به دستت برسد، مگرنه اگر ازدواج کرده ای … نه آن هم دیر نیست.. فقط کمی ممارست می خواهد..

{ این مطلب رو از دست نده: چرا رابطه های عاشقانه ام به ازدواج نمی رسند ؟ }

وابسته کردن مرد به خود جذب مرد

برای جذب مرد روی گمانش کار کن

نکته مهمی است که تو باید فقط و فقط به ظاهرت و به آن چه که می بیند، فکر نکنی. این 40 درصد تا 50 درصد از قضیه است. او باید علاوه بر این که به ظاهر تو فکر می کند و می بیند و تحلیل می کند، گمان هایی هم در مورد تو داشته باشد

  1. این که یکی از بهترین دخترها نصیبم شده است
  2. این که داشتن این زن فرصت خوبی برای من بوده است
  3. این که، این زن تقریبا در میان تمام زن ها تک است!
  4. همسر پاکی گیرم اومده در عین حال که خیلی از دخترا ..
  5. خانم من ارزش بالایی داره ..

این جملات و جملات مشابه دقیقا همون چیزهایی هستند که یک مرد باید بهش توجه داشته باشه و گاهی در موردشون فکر کنه.

تو باید رفتارت طوری باشد که یعنی لطف کرده ای و با او ازدواج کرده ای چرا که وجودت سرشار از غنیمت است! او این را باور کرده و احترام گوهر تو را بیشتر خواهد داشت. اصلا می شود یک پا مجنون..

وابسته کردن مرد و جذب مرد شکستن شاخ غول نیست! بلکه رفتار کردن تو بر اساس فطرت تو است.

 

یک داستانک! در مورد جذب مجنون توسط لیلی

یادم افتاد به لیلی .. آن زن خال داری که چهره اش سبزه پرررررررررر رنگ چه بسا سیاه بوده است! (در این باره دقیق نمی دانم که سیاه پوست بوده یا نه ) البته گاهی سبزه های تیره هم دارای ریز نقشی هایی هستند که نمی توان از آن ها چشم برداشت ( همانطور که برخی سفید پوست ها و بلوند ها هم دل آدم را می زنند ) اما به نظر تو چرا مجنون انقدر عاشقانه لیلی را دوست داشت که هیچ کس باور نمی کرد زیر روبنده ی او، یک چهره ساده و معمولی باشد!؟

نمونه هایی از این لیلی و مجنون ها دیده ایم.. دختری که خیلی ساده است، و پسری که خیلی لارج است.. نمونه ای از این ها را من توی حرم امام رضا علیه السلام در همان صحنی که عقد می کنند دیدم.. واقعا همه تعجب بودند که این زوج از نظر ظاهری به هم نمی آیند اما من اطمینان دارم که عروس از جمله زن های زیرک بوده است.. البته زیرک نه به آن معنا که پدر سوخته بازی درآورده پسره را به تور انداخته .. نه .. دختر می دانسته چطور گوهر وجودی اش را حفظ کن و به مرد نشان دهد که من لایق بهترین ها هستم..

گرفتی چی می گویم؟؟؟

بنابراین باز هم می گویم برای جذابیت بیشتر و دائمی، فراتر از رنگ و روی و رخ، تو باید کاری کنی که گمان کنند، تو موجود بسیار خاصی هستی. که البته در حقیقت هستی اما باید روالش را هم بدانی.

جذب مرد

برای وابسته کردن مرد به خود دنبال مرد ندو! هر چه پی اش بدوی، در می رود!

این هم چیزی است که معمولا با پروانه خوشبختی بارها آن را مرور کرده ایم! خوشبحتی مثل پروانه ای است که اگر پی اش بدوی دور می شود.

خب مرد ها ذاتا صیاد آفریده شده اند.

برای جذب مرد باید بدانید که

  • مرد ها صیاد هستند
  • زن ها نیز صید! باید صید شوند.. باید صیاد استراتژی بچیند، درگیرش شود، باید رویش کار کند تا بتواند او را به چنگ اورد

اما خب دختر ساده دل چه می کند؟ می پرد توی آغوش صیاد و چه بسا از چنین صحنه ای خود صیاد هم بهراسد! ( واقعا تصور کن .. صیادی پی گرفتن خرگوشی است، و خرگوش به جای فرار به آغوش صیاد بجهد!! سکته می کند بنده ی خدا ! )

هر جا تو دنبال مردی بدوی، ( مخصوصا برای ایجاد رابطه ج ن سی ) مرد این را لطف به خود نمی پندارد! بلکه می گوید این زن برای خودش ارزش قائل نیست! راستش همه مرد ها می خواهند مطمئن باشند آن را که تور می کنند، چیز با ارزشی است! هیچ کسی که پی عقاب می رود، از شکار کرکس خوشحال نمی شود! گرفتی چی می گویم؟

بنابراین لازم است که تو حتی اگر فکر می کنی معمولی هستی، خودت را با ارزش جلوه دهی.

جذب مرد

برای جذب مرد در دوران آشنایی به اندازه پسر مردم با او رفتار کن نه نامزد و عشق!

اشتباهی که خیلی از دختران ساده دل می کنند دقیقا این است. وقتی پسری در حوالی اش پیدا می شود، به دنبال این است که، کاری کند تا حسابی دل مرد را به دست بیاورد بنابراین شاید از شوهرش هم بیشتر برایش وقت بگذارد.

  1. برایش چه خرید ها که بکند! 
  2. برایش چه جشن ها که بگیرد 
  3. برایش چه کارها که بکند 
  4. برایش چه کلام هایی بکار ببرد!

آخرش می شود چه؟

پسر می گوید این دختر یا برای همه این مدلی است! 

یا این که انقدر هول شده که دارد برای من خود کشی می کند… نوچ این دختر ارزش تلاش ندارد.. همه چیز را ریخته روی دایره.. 

متاسفانه تفکر پسر از این دو حالت بیشتر فراتر نمی رود!

البته خیلی از دختران که توی این حالت قرار می گیرند، چون پاک اند و تجربه نداشته اند و چون اهل دوز و کلک نیستند اما متاسافانه مخ صیاد جز به این دو مسیر نمی رود.

توی این حالت، پسر خوب استفاده می کند.. اگر بدجنس باشد سو استفاده جن سی هم می کند و می رود پی کارش!

پس در دوران آشنایی در حد پسر مردم! که شاید مال تو شود و شاید هم نه، با او رفتار کن!

متاسفانه توی این شرایط مرد هر کاری می کند، هر فکری می کند به جز تحسین این کارهایی که زن دارد برای دلدارش می کند!

متوجه شدی چه گفتم؟

  در مورد جلب توجه از معشوق! پژوهشی قبلا داشتم که اینجا نوشتمش! بد نیست نگاهی بندازی

 

وابسته کردن مرد

برای جذب مرد با بهترین کارت خود شروع نکن

اصلا فرض می کنیم که تو توی همه چیز همه فن حریف باشی! آشپزی، پولداری، کادو خریدن!

اما برای جذب مرد، هیچ وقت با بهترین نسخه ی خودت کارت را شروع نکن!

مثلا اگر در ایام آشنایی هستید، اصلا جالب نیست که برایش ته چین با سالاد فرانسوی و سس ماساچوست! درست کنی! 

کافی است برایش پف فیل درست کنی و فقط نظرش را بپرسی که ذرت گوجه ای دوست دارد یا فلفلی! در آخر ساده جلویش بگذاری.. 

تو اگر چند ماه بعد برایش یک دمی درست کنی با خودش فکر می کند چقدر خاص بوده!!!!!

پس این توصیه را در تمام حالت ها مد نظر داشته باش.

از کادو خریدن گرفته تا مدل حرف زدن..

لازم نیست اولین بار کادوی گران قیمت بخری!!!!

شاید برای بار اول، تبریک تولدش برایش خیلی ارزشمند باشد. پس نمی خواهد حیلی دست توی جیب کنی.

کم کم خودت را رو کن.. یک باره همه هنرت را روی دایره نریز!

روش درست برخورد با مرد در غار تنهایی

جذب مرد با وجود بی سیاستی در غار تنهایی مردان تقریبا شدنی نیست. یکی از مسائل مهمی که موجب می شود یک مرد از دست شما برود! شوهرتان سرد شود و به شما روی نیاورد، همان غار تنهایی است. غار تنهایی همانقدر برای مردان ضروری است که برای زنان دوران قاعدگی یا به قول باکلاس تر ها پریود! حتی برخی روانشناسان این ایام را دوران پریود مغزی مردان می نامند!! هر چند عبارت جالبی نیست، اما این واقعیت وجود دارد که تو باید یاد بگیری در این ایام چگونه باید عمل کنی.

آیا با ترفند های ابتدایی جذب مرد آشنا شدی؟

وقتی کم کم با زمان بندی درست، و در پی تلاش های مرد ، خودت را آهسته آهسته و قطره ای رو کنی، او فکر می کند در ازای تلاش های اوست که به اینجا رسیده ای، و قدردان تو خواهد بود! این روند در جذب مرد عالی است. یکی از بهترین کارهایی که میشه برای جذب مرد هم انجام داد در واقع استفاده از قانون جذب است!

و کوچکترین کار تو هم برایش ارزشمند می شود.

دوستت دارم

هشدار: مطلب پیش روی شما صرفا ترجمه و تحقیق و حاصل گردآوری هاست! فلذا نمی توان از آن به عنوان راهکار مشاوره ای استفاده کرد. بنابراین برای حل مشکلات خود می توانید به مشاور مجرب مراجعه کنید تا با بررسی مسایل شما و احیانا همسر شما بهترین راهکار برای شما ارایه گردد.

ممکن است به این مطالب علاقه داشته باشید
30 نظر
  1. فرناز says

    سلام وقتتون بخیر
    من دیروز با سایت پرمحتواتون آشنا شدم.
    متاسفانه من هم دختری 38 ساله هستم که هرکسی میبینه میگه خوش به سعادت کسی که قراره با تو ازدواج کنه هم اخلاقت خوبه هم سوادت هم خانوادت هم کارت هم ظاهر و اندامت. خودم اهل دوستی نیستم و هرکسی برا خواستگاریم اومده اولش خیلی خوب و جدی هست اما بعدش یهو خبری ازش نمیشه یا بحث مسائل جنسی تو همون اوایل آشنایی میشه. فکر میکنم این دوره با من و دخترایی مثل من خیلی خوب باشه چون برا منم همیشه این سوال هست که چرا دخترای اطرافم که از همه نظر از من پایین هست و تعهدی هم نداشتن خیلی راحت ازدواج کردن.

  2. شهرام says

    هر کسی یه طوریه این حرفا برا همه اصلا صادق نیست، من خیلی مرد هارو دیدم (از جمله خودم) که وقتی دختری رو ببینیم که این طوری رفتار میکنه ول که میکنیم هیچ در صورت امکان صدمه ام بهش وارد میکنیم:( این بخاطر اینه که دختر از روی سرشت و طبیعتش رفتار نمیکنه و میخواد به یه موجوده دیگه ای که عده ای میگن تبدیل شه چه بسا بتونه به طرف مقابل برسه، که این طوری هم خودش و هم معشوقشو از بین میبره. لطفا داخل حرفاتون از کلماته همه و امثالش استفاده نکنین، چون حرفاتون در جامعه ایران برای شاید نود درصد مردا درست باشه و عده ای کاملا برعکسن.

    1. شادزیستی says

      سلام و احترام آموزش های یاد شده، بر اساس بررسی و نظر خواهی گروهی بزرگ از مردان است که طبق تحقیق گسترده صورت گرفته
      از طرفی
      انجه شما بر اساس اون قضاوت میکنید بخشی از ماجراست/ خوشبختانه ما با کمک این اموزش ها میزان فریب کاری ها، میزان اسیب دیدگی های دحتران رو کاهش دادیم و البته رابطه ها رو به ازدواج حتم می کنیم. در عین حال نظر شما محترم است. شما فرمودید، رفتار بر اساس سرشت و طبیعت که کاملا درسته اما رفتار صحیح با اموزش به سرشت تبدیل می شود، البته نکته ای هم هست که دختران در روابط شون سرشت رو زیر پا می ذارند ( از ترس خیلی چیزها نظیر از دست دادن عشق ) و این موجب میشه که روابط تخریب بشوند.
      هدف ما ساختن روابط سالمی است که زن و مرد هر چه زود تر بتوانند نیازهای هم رو درک کنند و به سمت ازدواچ پیش بروند و مرد بتواند انتخاب ارجح داشته باشد.

  3. الهه محمدی says

    سلام من این مطالبی و که گذاشتید خیلی دوست داشتم و خودم جز اون دسته از دختراییم که خیلی احمقم سال ها اجازه ندادم کسی وارد زندگیم شه تا یکی بیاد که عاشقانه همه چیزم و پاش بریزم اما سو برداشت شده منی که از جونم از احساسم از همه چی براش میزارم اما اون بیتفاوته منی که این همه سال صبر کردم تا عاشق بشم که الان شدم و همه ی عشق و جونمو پاش گذاشتم و نمیخواد ببینه شدم براش یه چیز عادی و روزمره گی گاهی از من خسته میشه و من پافشاری میکنم تو عشقم که بدستش بیارم اما میدونم با این همه خواستن فقط دورش میکنم اما دست خودم نیست روی عشق و علاقم کنترلی ندارم

    1. شادزیستی says

      سلام الهه عزیزم وقتت بخیر.
      دختران دل پاک و ساده دل، که تجربه های اول شون رو سپری می کنند دچار این حالت میشن. اگر احساس می کنید باید مسایلی رو تو زندگی تون حل کنید حتما به مشاور مجرب و با اعتبار مراجعه بفرمایید

  4. مائده says

    باسلام. بنده ۲۶ساله و همسرم ۳۲سالشون هست. همسرم قبلا بمن خیانت میکردن چند وقتیه که به زندگی برگشتن اما خیلی افسرده و پرخشگر شدم چون همش شک میکنم به همسرم و ایشون بلد نیستن شک منو برطرف کنن و مورد بعدی این که همسرم اصلا بلد نیستن نیاز عاطفی منو برطرف کنن و نوازش کنن و ادم مغروری هستن و قبول نمیکنن برن پیش روانشناس .من چکار باید بکنم جدیدا خیلی اختلاف و بحثامون زیاد شده تورو خدا کمکم کنید.

  5. مونا says

    سلام خانم معبودی
    شما بی نظیر هستین
    خیلی حالم بهتر شده از موقعی که پای حرفهای شما نشستم ?
    دوستون دارم ?

    از همه مهمتر لحن بیانتون هست
    ویس های روانشناسی دیگه رو نهایت یک الی دو تا شو میتونم گوش کنم ولی لحن بیانتون تسلط شما روی کلمات به قدری رسا هست که داعما این هندزفری تو گوش منه ??

    شما خواهر همه دختر های ایرانی هستین

  6. Fatemeh says

    سلام
    حدودا سه ماهه با پسری آشنا شدم ایشون میگه منو دوست داره ولی اصلا توی رفتارش مشخص نیست.توی این سه ماه گفتم بهش اگر اذیت میشه رابطه رو تموم کنیم و مهم تر از همه با رفتاراش خودم اذیت میشم اما باز گفته منو دوست داره و نمیخواد از پیشم بره
    سه ماهه گذشته و رفتارش با روز اوله رابطه هسچ تغیری نکرده شاید وقت برای تغییر کم باشه ولی توقع دارم حداقل یدره تغییرو کرده باشه اما اصلا…
    مثلا یهو وسط حرف زدن میره و تا دو ساعت یا حتی بیشتر پیداش نمیشه
    اشتباهی مرتکب بشه بهش میگم این کارت رو دوست ندارم اما درکمال ناباوری بهم میگه همینه که هست میگم دلم نمیخواد اسنجوری رفتار کنی یا بهش میگم اگه اینطوری باهام رفتار نکنی خوبتره ولی متاسفانع انگار نه انگار میگه همینه که هست و از طرف دیگه هم مشخص نیست دوستم داره دوستم نداره والا سردرگم شدم نمیدونم باید چکار کنم راهنماییم کنید میخوام رابطه رو تموم کنم ولی اگر بهم علاقه داشته باشه دلش میشکنه و از همه مهمتر خودمم بهش علاقه دارم میدونم با تموم کردنه رابطه حاله خودمم بد میشه هر چند که یکبار مردن بهتر از هر روز هزار بار مردن با رفتارهای مزخرفشه بهم بگید تمومش کنم یا ادامه بدم اصلا امیدی هست برای بهتر شدنه اخلاقش؟اصلا موندنم درسته؟چطور رفتار کنم که بفهمه کارهاش بده؟انگار من باید فقط به حرفهای اون گوش بدم کار اشتباه هم میکنه بهش گوشزد میکنم میگه حرف باید حرف من باشه باهام بحث نکن نمیدونم توی یک دو راهی عجیب گیر کردم همه چی برتم جالب و گنگه…
    راهنماییم کنید.ممنونم

    1. Fatemeh says

      و در ضمن بگم یهو جو میگیرتش و عاشقونه رفتار میکنه و بعضی روزا سرد و بی روح رفتار میکنه انگار غریبس بهش میگم چرا اینطوری رفتار میکنی میگه حالم خوب نیست وتماسی هم باهام نمیگیره که باهم مکالمه تلفنی داشته باشیم اما در عین حال دلش به رفتنم هم رضا نیست بنظرتون چکار کنم؟

      1. سارا says

        اینو ول کن بره خووتو نجات بده. اون تکلیفش باخودش مشخصه تو تکلیفت با خودت مشخص نیست. تورو گذاشته تو اب نمک.یکی بهتر پیدا کنه میره شاید الانم داره پیدا میکنه.
        وقتی یه پسر دوست داشته باشه خووت میفهمی . وقتی سردرگمی و از خودت سوال میپرسی و …. فقط خودتو بردارو برو.

        1. شادزیستی says

          به نظرم ضرب الاجل خوبی بود.
          وقتی شک داری .. ول کن برو ..

  7. الناز says

    سلام من با یه پسری از طریق مجازی اشناشدم ولی خب سر یه مشکلاتی رابطمون به هم خورد نه خیانت و این جور چیزافقط لجبازی . حالا بعد یسال و نیم برگشتم تولدشا تبریک گفتم ولی حتی منا یادش نمونده. من تو این یسال و نیم خیلییی سعی کردم که فراموشش کنم هر راهیا که بگین امتحان کردم ولی نشد واقعا دلم میخواد دوباره برگرده و دوباره جذبش کنم گرچه فک نکنم دفعه اول موفق بوده باشم

  8. سپنتا says

    سلام روزتون بخیر من یک روز که دلم خیلی گرفته بود و با عشقم کات کرده بودیم دنبال راهی بودم که برش گردونم چون با مطالبی ک خوندم توی سایت شما فهمیدم خیلی اشتباهات داشتم تو رابطه کباعث شد دور شه ازم و خودم بهش پیام دادم و معذرت خواهی کردم من قبلا دوبار ازدواج کردم ایشون مجرده برادر دوستمن و دوسال ازم کوچکترن ولی در ظاهر نشون نمیده و نظر ایشون ازدواج بود ولی با مخالفت خانواده ها خصوصا خانواده ی ایشون روبرو شدیم و قرار شد بین خودمون ن خانواده ها شش ماه باهم باشیم همو بشناسیمم ولی من انقد بد عمل کردم ک نظرشون عوض شد عمل بد من نشون دادن بیش از حد علاقم و اصرار ب ازدواج بود اونم چون واقعا دوسش دارم چندبار ب من گفت ک من نمیخوام فعلا ازدواج کنم اصلا شاید ازدواج نکنم اگر میخوای دوست باشیم ک خب و کرنه تموم منم چون طاقت دوریشو ندارم قبول میکردم هر سری ولی بهانه گیریماو نق زدن و غر زدنمامو داشتم این دفعه دیگه میخوام ی کاری کنم ک اون بشه عین روز اول و بیاد از ازدواج بگه ازش که پرسیدم چرا نظرت عوض شد میگه یکی مخالفت خانوادم یکی اینکه این دوست داشتنا فایده نداره میدونم دوسم داره من تنها زندگی میکنم مامانم فوت شده پدرم ازدواج کردن و الان جدا شدن و تنها زندگی میکنن خواهر و برادرم باهم زندگی میکنن کلا خانوادم پراکنده شدن فامیلا یادی نمیکنن ازمون وای ک از چی بگم خلاصه کمک میخوام شرایط مالیم خوب نیست روحیم خیلی بهم ریخته الان محل کارمم لطفا بدون نام بزارید

  9. طلا قزوینی زاده says

    سلام من دختری هستم 2 سال با پسری دوست بودم از شما چه پنهان عمل نزدیکی هم انجام شد ولی اون پسر بعد از ی مدت سرد شد و گذاشت و رفت الان من موندم با اون همه خاطره

  10. شهلا says

    نکات آموزنده ای بود
    لطفا مطلبی با توجه به کامنت طلا جان بنویسید

  11. ریحانه says

    خسته نباشین من۱۹سالمه و با یک پسری اشناشدم از طریق فضای مجازی ولی هم از هم دوریم و هم اینکه بعد از یک مدتی ترس و نگرانی دارم که ما اصلا مناسبیم برای هم یا خیر و از نرسیدنش هم میترسم 

    نمیدونم باید چیکار کنم و برخورد مناسب چیه 

  12. hanieh hz says

    سلام من با پسری دوست شدم و الان ۵ماه من اصلا درمورد ازدواج بهش نگفتم ولی خودش از همون اول از من خوشش اومد و به مامانم گفت که منو میخواد و برای ازدواج به پدرمم خواست بگه ولی من سر دلایلی نزاشتم خیلی باهاش خوبم و محبت میکنیم بهم ولی خیلی گیر میده مثلا کم ارایش کن گیرای این چنینی ولی من ادمیم ارایش دوس دارم و قرتیم از نظر دیگرون بنظرتون صلاح که جلو گیر دادنش وایسم !؟

    1. hanieh hz says

      واینو بگم کهه دلتنگم زیاد میشه و به دیدارم میاد اگه نبینه منو حتی گریه هم میکنه این دیدارا بنظرتون دلشو میزنه!؟یا تماس های مدام !؟

    2. شادزیستی says

      برای حل مشکلات و مسایل تون حتما به مشاور مجرب و با اعتبار مراجعه بفرمایید

  13. muhammad says

    ..الان فهمیدم دلیل رفتار های عجیب این چند وقته دوست دخترم چی بود….نکات خوبی بود…ولی توش ابهام هم داره و ممکنه باعث سو تفاهم بشه….راستش بینمون شکراب شد چند وقت ..اصلا دلیل عوض شدن رفتارش رو نمیفهمیدم …نه من حالم خوش بود نه اون ..نمیگفتیم به هم ولی معلوم بود….تا اینکه بعد دو ماه رفتم سراغش ..منو دید گفت من نمیخوام با هم باشیم و موقعیت های بهتر برای من بود و تو تکلیفت با خودت مشخص نیست و …. در ضمن باید بگم من مشکل کار و زندگی ندارم فقط چون اول زندگیمه به اندازه خونواده اونا اوضاع مالیم خوب نیست…برای همین تعلل داشتم ولی خب دوسش دارم…بعد از زدن اون حرفا یکم شوکه شدم و بهم برخورد و بهش گفتم حرفایی که زدی خیلی ناراحت کننده بود شاید خیلی تحت فشاری بهتره بعدا حرف بزنیم….رفتم و ده روز دیگه رفتم پیشش..بازم همون آش و کاسه بود ….از درون خیلی نارحت و عصبی شدم …و رفتم….بعد یه ماه زنگ زد بهم و گفت ببخشید و میخوام همدیگه رو ببینیم و این حرفا ….اولش فک کردم تعادل روانیش بعم ریخته….بعدش گفت دوستام بهم گفته بودن اینکارو بکنم تا تو ترغیب به ازدواج بشی…….اخه… شما اگه بابای طرف بیاد تحقیرت کنه راغب به ازدواج میشید؟این چه بازییه که شما درآوردید به خدا….طرف به جای اینکه باباشو راضی کنه منو داشت بازی میداد….خواهشن با این مقاله هاتون برا همه نسخه یکسان نپیچید

    1. muhammad says

      ممنون بابت جوابتون …ایشون 27 ساله هستن…من چند وقتیه به فکر ازدواج افتادم و دارم در این زمینه مطالعه میکنم که شکست نخورم….با توجه به صحبت هاتون یعنی میگید ایشون سطح مالی منو در نظر گرفتن و این به اندازه کافی عاقل و بالغ نیست؟من قبلا با خانم های دیگه ای هم قرار میزاشتم و حتی برای مدتی با چند نفرشون هم دوست بودم..اگه هر کدوم از اونا این حرفا رو به من زده بودن میرفتم و پشت سرمم نگاه نمیکردم .. اما ایشون برای من خاص هستن و عزت نفسش جذابیت خاصی برا من داره …ولی وقتی فکر میکنم که بعد از ازدواج برای رسیدن به خواسته هاش ممکنه از این بازی ها در بیاره وبه دوستاش دوباره اجازه دخالت بده یا اینکه پدر ایشون جلوی من یا بچه نداشتم چه رفتاری از خودش بروز میده .. به شک میوفتم ….از اونجایی که آدم درون رابطه نمیتونه خودش تصمیم درستی بگیره …به نظرتون تموم کنم این قصه دختر شاه پریون رو یا امیدی هم داره؟

  14. شقایق says

    سلام چند روزیه عشقم یک روز حالش خوبه یه روز بد بهش گفتم چتع میگه هیچی یک سالع که باهمیم هم دیگه را خیلی دوستاریم هر رور هم کنار همیمیم و مطمعنم خیانت نمیکنه ولی نمیدونم تو حال بدیهاش وقتایی که دو سه روز بداخلاق میشه چع کار کنم خوش اخلاق تر و محبت بهش کنم یا بیتفاوت باشم

  15. افسانه امیدی says

    سلام مدتی دو ماه با پسری در محل کارم که چندین سال هست همو میشناسیم آشنا شدم و دو هفته اول خیلی با هم خوب بودیم و خیلی حس خوبی داشتیم دو طرفه ولی سر موضوعی من حساس شدم و شک کردم ایشون چون قبلا ازدواج ناموفق به دلیل گیر دادن و شک کردن های الکی همسر و خانوادشون و اینکه اخلاقشون با هم جور نبود و مدام درگیر بودن و جدا شدن به من گفته بودن از گیر دادن و پیله کردن متنفرم و دلم فقط آرامش میخواد جر و بحث نباشه سر همین موضوعات الکی من شکاک شدم که شکم بی مورد بود و ایشون تا یک هفته بیشتر که هیچ تماسی بینمون نبود تا اینکه خودشون پیام دادن من دو روز جواب ندادم روز سوم خودم پیام دادم که تکلیف رابطه مشخص بشه چون ایشون ابراز کردن که میخواستن کمی فکر کنن و آروم بشن و وقتی ناراحت هستن دلشون میخواد تنها باشن و فکر کننن، من از یک آشنایی که پیدا شده حرفای جالبی راجبشون نشنیدم که البته اون آشنا اصلا نرمال نبود و حدسم این بود که داره الکی میگه که ایشون تیک و تاک زیاد دارن و با خانومی که تو محیط کارشون عصرها هستن ارتباط دارن ولی اون خانم متاهل هستن و فقط جنبه کاری داشت من با ایشون قرار گذاشتم اولش همه چی خیلی خوب پیش رفت ولی من میخواستم مطمئن بشم و بهشون گفتم یک نفر این چیزهارو پشت سرشما گفتن لطفا صادقانه به من بگو با اون خانم ارتباطی داشتی داری یا نه و گفتن تو محل کارتون خیلی حرفای زشت پشت سرتون هست و اون طرف گفته بود که همه میدونن فلانی با اون خانم در ارتباطه و کلا دخترباز هست اینقدر ناراحت شدن از حرف که حالش به شدت بد شد و من از حالش و حرفهاش واقعا متوجه شدم که هیچی نبوده و ذهن مریضه بقیه هست ولی ایشون منو رسوندن خونه و به من پیامک دادن منوقضاوت نکن بعد تماس گرفتن با حالت خیلی ناراحت و غمگینی گفتن میخواستم امروز دوباره رابطمون از اول درست کنم و یک رابطه خوب رو شروع کنیم و الان حس میکنم بهتره که رابطه تموم کنیم چون نمیخوام فردا پشت سر توهم این حرف ها زده بشه گفتن بخاطر خودم نه فقط بخاطر تو چون میدونم تو خیلی حساسی! من بعدش هرچی اصرار کردم بیا صحبت کنیم داری اشتباه میکنی جواب ندادن! فقط میگفتن حالم خوب نیست گیر نده و اینا!! من خیلی حالم بد شد چون فقط میخواستم بگم علت ناراحتی من چی بوده و اصلا بهش شک نداشتم و نمی خوام رابطمون تموم بشه ، فردا صبحش هر چه باهاشون تماس گرفتم رد تماس دادن و هر چی پیام دادم ففط گفتن خیلی حالم خرابه گفت من قضاوتت نمی کنم باورت دارم گفتن خیلی ممنونم ازت ولی واقعا حالم خوب نیست الان نمیدونم چیکار کنم !!! منتظر بمونم خودشون پیام بدن؟ نمیخوام بخاطر حرف های الکی یک نفر رابطم بهم بخوره خیلی حالم بده ولی حس میکنم دیگه نباید پیگیر بشم! لطفا منو راهنمایی کنیم! ما هر دو تو یک محل کار می کنیم و من هر روز از کنار دفترشون رد میشم، الان میخوام مدتی رد نشم و پیام ندم بنظرتون این راه خوبیه ؟ لطفا راهنمایی کنید

    1. شادزیستی says

      سلام و احترام. نکته بارزی که من متوجه شدم این هست که شما به راحتی با حرف های مردم سرد و گرم می شوید. هر چند نمیشه نظرات دیگران رو بی خود شمرد و باید دقت زیادی داشت اما همین عقب کشیدن یک نفر بخاطر این سناریویی که شما تعریف کردید چندان طبیعی نیست و به نوعی از جهتی اگر بخواهیم بهش نگاه کنیم ( که وقت گفتنش اینجا نیست ) خودش نوعی تایید صحبت دیگران هستش. اگر ایشون واقعا قصد جدی داشتند و قصد داشتن سامانی به زندگی شون بدهند الان تلاش می کردند که سریع بساط ازدواج با شما رو بچینن نه این که بخاطر حرف مردم ( اگر دروغ باشه ) خراب کنند همه چیز رو. احتمالا قصد یک دوستی ساده یا سو استفاده از شما داشتن و متوجه شدن با این حرف ها که شما اهلش نیستی و تمام کردن. به زندگی خودت برس و خودت رو دیگر این مساله بیش از این نکن.

  16. زهرا says

    سلام من با یه پسر خارجی دوستم یه شببا چت تا اوایل صبح رابطه داشتیم همه چی اکی بود بعدش دیگه صبح پیام دادم دید پیامو جواب نداد حالا میگم نگرانم وقتی همی چی اکی بوده چی شده یا ممکنه از بازه زمانی ببرای گفتگو مناسب نبوده گذاشته خودش پیام بده؟

  17. Fatemeh says

    سلام وقت بخیر
    من هم مشکلی مثل این دارم امکانش هست راهنماییم کنید
    اما خارج از این فضا

  18. نیکا says

    سلام من از پسر فامیل مون خوشم میاد.. چند سالی هست که بهش فکر میکنم.. ولی تا حالا چیزی بهش نگفتم.. دانشجو هستم و اونم دانشجو هست. میخوام باهاش آشنا بشم ولی راهش و نمیدونم. تو جمع های خانوادگی هم زیاد گرم نیست.. نمیدونم از چه طریقی دارد بشم. احتمال میدم شاید بخواد ازدواج کنه ولس من دوسش دارم. میخوام تا دیر نشده ی کاری کنم.. میشه راهنمایی کنید؟

  19. ماهاندخت says

    سلامم
    من مدتی بود که دنبال همچین مطلبی بودم و بالاخره داخل سایت شما پیداش کردم . ممنون از شما و ممنون از سایت خوبتون.

    1. شادزیستی says

      سلام ماهاندخت عزیزم . ممنونم از نظر محبت انگیزت. 🙂

  20. دختر خوب says

    سلام خداقوت. راستش من به یه پسری به اسم آرمان که در دانشگاهمان هست علاقمند شدم. ینی در گروه تلگرام دانشجویی عکسشو دیدم و ازش خوشم اومد و علت پیام دادنم رو بهش گفتم. اونم گفت که میخواد تنها بمونه و قصد ازدواجم نداره. ولی عکسمو خواست اما من چون میترسیدم گناه کنم عکسمو نفرستادم. و بعد خیلی باهاش شوخی میکردم تا اینکه بلاکم کرد. و بعد از چن ماه در دانشکده اون دروس عمومی گرفتم تا اونو ببینم. داخل گروه تلگرام ترم تابستونی اتفاقی با یک پسری به اسم پوریا حرف زدم. و سراغ این آدمو گرفتم که ترم تابستونی برداشته یا نه و بهش گفتم من از این آدم خوشم اومده و اون بهم معنای زندگی و تلاش میده. اونم گفت که آرمان دوست من هست و روی حرف من حرف نمیزنه و من تورو باهاش اوکی میکنم. و فقط قبلش باید اسمو فامیلتو بگی و یه عکسم از خودت بفرستی. من به پوریا گفتم که آرمان راضی نمیشه و میخواد تنها باشه و من نمیتونم عکسمو بدم. پوریا گفت من با آرمان حرف زدم و گفت تا اسمو فامیلتو ندونه و عکستو نبینه باهات حرف نمیزنه. منم مجبور شدم چون واقعا به آرمان علاقمند شدم و اسمو فامیلمو گفتمو عکسمم فرستادم. بعد دیدم آرمان من رو از تو بلاک در آورد بهش سلام کردم و حالشو پرسیدم ولی اون گفت کارت چیه من با یک دختری در رابطه هستم و اون ناراحت میشه باتو حرف بزنم. بعد بهش گفتم من که نمیدونستم دوستتون بهم هیچی نگفت. و آرمان گفت که پوریا خبر نداشت. و من سکرت پیش میرم. راستش تو اون لحظه قلبم خیلی شکست. آرمان بهم گفت من پسر شری هستم و لاشی ام. و به درد تو نمی‌خورم. و گفت پارتی میرم. هر کاری میکنم. و گفت به خاطر این کارام تو شهرم خیلی معروفم و همه منو می‌شناسند. منم بهش گفتم این کارها گناه هست و تو این دنیا اگه ناخواسته دستت بسوزه خیلی درد داره چطور میخوای مجازات و آتیش جهنم رو تو اون دنیا تحمل کنی. آرمان گفت فقط این دنیا مهمه و من میخوام شاد باشم و رقصو پای کوبی کنم. خلاصه باهاش خیلی حرف زدم اونم گفت تو برو دینی تو بخون کم نشی. و گفت لایف استایل من اینه و من اینطوری به هدفام میرسم. و گفت خیلی از پزشکا این لایف استایل رو دارند و حتی پسرخاله اش هم پروفسوره و چهل سالشو مجرد و اینطوری زندگی میکنه. منم بهش گفتم خب خیلی از پزشکا هم به خدا و اهل بیت اعتقاد دارند. مثلا پروفسور سمعیی مشهد میره. آرمان گفت خیلیا میخواستن منو سمت نمازو روزه اینا ببرن ولی من شر هستم. تا اینکه گفت مغزمو خوردیو سرمو درد آوردیو اگه حرف دیگه نداری بلاکت میکنم. منم بهش گفتم خیلی بی رحمی. دلم برا خودم میسوزه که تورودوست دارم .اونم گفت منو تو با هم فرق داریم. اصلا من رل دارم به تو چه و الانم که دارم با تو حرف میزنم اون ناراحت میشه و باید بهش پای بند باشم. از حرفاش اینطوری فهمیدم که ۶ ماه یا یک سال با دختری یا کسی هس بعد که میبینه داره وابسته یا علاقمند میشه خودش گفت کات میکنه. وتو این مدتم به قول خودش با اون آدمی که تو رابطه هس وفاداره. و معنی وفاداری رو فقط در این تایم میبینه نه در کل زندگی. و گفت همه این آدمای که باهاشون تو رابطه میرم برام تاریخ انقضا دارند.من بهش گفتم اگه میگی دنیای دیگه وجود نداره دلیل بیار. ولی جواب این سوالمو منطقی نداد و اون گفت گاهی وقتا حسم میکنم لایف استایلم اشتباهه ولی نه درسته.‌ و فقط انسانیت مهمه و آدم میتونه هرطوری که دلش بخواد زندگی کنه. بعد بهش گفتم خب پس منم مثل تو میشم. تو دختر بی حجاب دوس داری منم دختر بی حجاب میشم برات. اونم گفت نه تو تغییر نکن. و نمیشه که عقایدت اینطوری باشه بخاطر من تغییر کنه. و گفت اصلا این کارو نکن. من بهش گفتم عکسمو دیدی گفت نه. و عکسمو با حجاب کامل و چادر براش فرستادم. و ازش پرسیدم از من خوشت میاد یا نه اون گفت تو خیلی زیبایی ولی چرا اینو ازم میپرسی دوباره ازش پرسیدم جواب سوالمو بده دوباره همینو گفت که زیبایی و انگار اصلا در جریان نیستیو و گل داد. و من عصبانی شدم و گفتم منو دوست داری یا نه اونم گفت نه ندارم. بعدم بهش گفتم هیچ وقت از قلبم بیرون نمیری. و امیدوارم خدا اون دنیا تو رو به بهشت ببره و بادخترایی که دوس داری باشی خدافظ. بعدش اون دیگه هیچی نگفت. و همه پیاما و چت رو حذف کرد. و بعد حدود یک ساعت بعدش بلاکم کرد. منم خیلی گریه کردم. و با خودم گفتم فراموشش میکنم. ولی الان از این ناراحتم که چرا عکسمو دادم و بهش ابراز علاقه کردم و ارزشمو اینطوری آوردم پایین. من فقط واسه اینکه میدونسم شاید دیگه هیچ وقت نبینمش عکسمو دادم و میخواستم ببینم از من خوشش میاد یا نه.و یه جوری که نمیخواستم حسرت اینکه منو ندیده نخواسته رو قلبم بمونه. که اینطوری شد. من میترسم خودش یا دوستش عکسمو پخش کنه یا به بچه های تو دانشگاه بگه اینکه باحجاب بود اینطوریه و میترسم آبرومو تو دانشگاه ببرند. من نمدونم خودم چرا به یه همچین آدمی علاقه دارم شاید دلم میخواد اونو سمت خدا ببرم ولی میدونم اون اصلا شبیه من نیست. اون یه کار عجیبی که کرد این بود که موقع حرف زدن با من همه عکساشو برداشت. و بعد بهش میگفتم چرا اینجوری میکنی همه دخترا که عکساتو میبینن. فقط من غریبه ام. ولی جواب این سوالمو نداد.و گفت من مگه بهت نگفتم که به من فکر نکن اصلا. بنظر شما اون عکس منو ذخیره کرده تو گوشیش یا حذف کرده؟. راستش من اول اوایل که باهاش حرف میزدم فکر میکردم فقط یدونه دوس دختر داش و کات کرد ولی وقتی دیروز گفت لاشی هس حالم واقعا بد شد. از طرفیم نمدونم الان که عکساشو ندارم ولی اون موقع که داشم وقتی عکساشو میدیدم یه جوری میشدم. حتی باهاش موقع چت کردن و حرف زدنم یه حس عجیبی داشم. که تا حالا به هیچ پسری نداشم. نمدونم ولی همش حس میکردم اون مال منه. اونم موقع اوایل چت ینی اولین باری که باهاش حرف زده بودم بهم می گفت خیلی باحالی و واقعا از دستم میخندید. ولی فکر میکنم اون با این عقایدم که سعی میکنم برا رضای خدا نماز بخونم روزه بگیرم حجابمو رعایت کنمو ایناا مشکل داره و حسابی تو این چیزا باهام می‌جنگید و اذیتم میکرد و می گفت من خدا رو عبادت میکنم ولی یه جور دیگه. عبادتشم این طوری هس که گاهی دو رکعت نماز میخونه و شبا قبل خواب با خدا حرف میزنه و تشکر میکنه. نمدونم چرا حتی الانم که منو بلاک کرده ولی من از دور حس میکنم اون منو دوست داره. ولی بهم می گفت از اینکه همش روی یه چیز کلید میکنی یا همش اصرار میکنی خوشم نمیاد. و وقتی بهش گفتم دوسش دارم گفت آدم که نباید همش به اون چیزی که دوس داره برسه. میدونم اون منو دوس نداره. چون من نباید خودمو بهش معرفی میکردمو عکسمو میدادم و اینطوری واقعا خودمو پیشش کوچیک کردم. و الان ناراحتم خیلی. همش به خودم میگم الان موقعش نبود و نبایس اینکارو میکردی. و اینطوری از دستش دادی. همش به خودم میگم کاش بی حجاب بودی و انقد آرایش میکردیو به خودت میرسیدی و بعد سر موقع می رفتی دلشو می بردی. راستش الان همش با خودم میگم اون الان راجبم چی فکر میکنه منی که بهش اولین بار گفتم بهت عکسمو نمیدم چون نامحرمی ولی بعد چندین ماه و دیدن یه واسطه چی شد که دادم.راستش فقط به خاطر علاقم بهش دادم تا منو ببینه. وگرنه الانم از این کارم ناراحتو پشیمونم. و همش میگم اگه دلیت کرد که هیچی ولی اگه ذخیره کرده باشه من دارم گناه میکنم. راستش دلم میخواد اونو عاشق خودم کنم ولی نمدونم چجوری. و فکر می‌کنم اون هیچ وقت سمتم نمیاد و دیگه از دستش دادم. من میخواستم الان ترم تابستونه که گرفتمو حذف کنم چون میترسم اون یا دوستشو ببینم و بهم تیکه بندازن یا مسخرمم کنن البته تو واقعیت هنو ندیدمش. فقط میدونم دوستش برداشته ولی خودشو نمیدونم.و نمیدونم اگه سمتم اومد باهاش چطوری برخورد کنم. میشه کمکم کنید خیلی خیلی ممنون میشم ازتون.

پاسخ دهید

Your email address will not be published.