بهبود روابط | جذب مرد | عاشق کردن | وابسته کردن مرد | جذب همسر

سلام مدت یکسالی هست که من بایک آقایی آشناشدم ایشون حدود29سالشونه ومن26سال قصدهردومان هم ازدواج هست شغل ایشون هم روانشناسی هست ومن ازمعایبومزایای این شغل هیچی نمیدونم ازخودش هم پرسیدم یجوری بهم جواب دادکه اصلامن نفهمیدم خواستم اگرمیشه یجورایی برام توضیح بدیدکه بعدازاین توزندگیمون مشکلی پیش نیادچون منوایشون هم دیگه روخیلی دوست داریم والان هم یخورده برامون مشکل بوجد آمده که که ایشون به من میگن که بی احساس هستم ودوست داره همسرش چه قبل ازازدواج وچه بعدازازدواج بهش ابرازعلاقه کنه وهرروزقربون صدقش برهاوایلش من خودم خجالت میکشیدم که حرفی بهش بزنم یاهمان قربان صدقه برم باهاش هم صحبت کردم ولی ایشون درجواب به من گفتن نیازدارن که این حرف هاروازدهن من که قرارهست همسرشون بشم بشنون ومن هم انجام دادم اولش ازروی خجالت ولی بعدازروی احساسات خودم انجام دادم ولی هرباربازهم بهم میگفت توبی احساس هستی ومن نیازبه قربان صدقه دارم دیگه نمیدونستم چکارکنم که بهش بفهمونم منم مثل خودش آدم احساسی هستم چندشب پیش هم من یخورده باهاشون صحبت کردم وایشون گزاشتن به حساب خاله زنک حرف زدن من ویجورایی بامن قهرکردن ومنم مجبوربه عذرخواهی شدم چون دوسش دارم ودوست ندارم دلخوری بینمان باشه وقتی هم بامن آشتی کردبازهم کوبیدتوسرمن که من آدم بی احساسی هستم ویک ساله که من قربان صدقه رفتن روبه دلش گراشتم ازبعدازآشتی کردنش هم به بعدبامن سرسنگین رفتارمیکنه والامن دیگه ازاین رفتارهاسردرنمیام نمیدانمم چکارکنم یعنی یه مدت دوربشم ازش بهتره؟