تمارض بُمب منفجر کننده خوشی ها و نعمت ها
خیلی خوب یادم هست سال های سال پیش
وقتی که مادربزرگ مهربانم شب ها مهمان خانه مان بود و کنار چراغ نفتی مان می نشست و از خاطراتش می گفت..
ناگهان نصیحت هایی به من و خواهرم می کرد که گویی آینده را خوب می دید..
یکی از همین روزها که به…