۱۱ تاثیر و عواقب منفی اهمال کاری که موجب حرکت من شد

0 2

قبل از شروع بحث تاثیرات اهمال کاری می خوام از تجربه خودم بگم. زمانی که متوجه شدم درمان اهمال کاری، راهگشای خیلی از گره های کور زندگیمه، و البته وقتی باور کردم که همین اهمال کاری موجب شده این روزا خوشحال نباشم و شکست های متعدد و نرسیدن های پی در پی رو تجربه کنم، تصمیم گرفتم که بهش غلبه کنم. ولی غلبه بر اهمال کاری با اجی مجی لاترجی شدنی نیست!

گاهی دو روز شروع به کار می کردم ولی روز سوم دوباره انگار یه جرثقیل لازم بود منو بکشونه پای میزم تا بتونم بشینم وظایفم رو انجام دادم.

در آموزه های لایف کوچینگ یاد گرفته بودم که شروع کنم به پیدا کردن مضرات اهمال کاری تا بتونم با دیدن اون ها، احساس خطر رو در ناخودآگاهام فعال کنم و بتونم از این اهرم رنج استفاده کنم و بشینم پای کارم.

کمی که در خودم چرخ زدم، تونستم یه سری از مضرات اهمال کاری که طی دوران عایدم شده بود رو پیدا کنم. کمی هم در موردش با افراد آگاه و زخم خورده های دیگه صحبت کردم.

حاصل اونچه بدست آوردم به طور کلی ۱۱ تاثیر اهمال کاری بود که به معنای واقعی کلمه زندگی خراب کن بود. از دیدن این لیست برق از سرم پرید و تونست بهم کمک کنه کمی مصمم تر بشم برای حل مشکل اهمال کاری.

این لیست رو اینجا نوشتم تا به تو کمک کنه کمی هم برق از سر تو بپرونه تا بتونی کمی بیشتر خودت رو هل بدی به سمت کارات.

ایجاد باورهای محدودکننده با اهمال کاری و تعویق انداختن کارها

وقتی روی توسعه فردی خودم کار می کردم، به این نتیجه رسیدم که هر چی می کشم از باورهام هست! باورها موتور محرک پنهان من و تو هستند که اگر عوض بشن خیلی زندگی هامون تغییر می کنه.

باورهای محدود کننده یا مخرب از جمله اون چیزایی بود که طی سالیان دراز در من شکل گرفته بود.

وقتی خودِ ۱۵ سالگی ام رو با خود ۳۵ ساله ام مقایسه می کردم می دیدم خبری از اون دختری که فعال و محرک و پویا بود نیست!

رفته رفته در عادت هایی غرق شده بودم که از من دختری بی حال و اهمال کار ساخته بود. مثلا من که در ۱۵ سالگی علاوه بر درس خوندن، امتحان دادن، شرکت در کلاس های مختلف، تمرین هنرهای مختلف مثل نمایشنامه و غیره، عضو تیم والیبال بزرگسالان شهرمون هم بودم! چی شده بود که تبدیل شده بودم به دختری که به سختی یه پیاده روی ۳۰ دقیقه ای رو توی یک روز برنامه ریزی می کرد؟

ارتباط باور محدود کننده با اهمال کاری

متوجه شدم که وقتی کارام رو هی عقب انداخته ام، رویدادهایی توی زندگیم رخ داده که موحب شده من اون رویداد ها رو جور دیگری معنی کنم و این معنی زشت کم کم به ناخودآگاهم منتقل شده و مدام تکرار شده و در نهایت هویت منو توی ذهن خودم تخریب کرده.

همین موجب شده بیشتر اهمال کاری کنم.

هر چه بامم بیش! برفم بیشتر! هر چه باورها قوی تر و بیشتر، اهمال کاری هم بیشتر.

داستان اینه که وقتی ایمان خودت به توانایی‌هایت رو از دست میدی، دیگه به ظرفیت درونی‌ات دسترسی پیدا نمی‌کنی و وارد یک چرخهٔ نزولی در زندگیت میشی. کم‌کم خودت رو بیشتر شکست‌خورده می‌بینی، دائماً به خودت شک می‌کنی و در نتیجه، بیشتر از چیزهایی که نمی‌خواهی در زندگی خلق می‌کنی.

مثلا دوستی داشتم که قصد داشت یه کسب و کار تازه راه اندازی کنه اما باورهاش مدام جلوش می گرفتن و اجازه نمیدادن کارش رو شروع کنه.

چون همش احساس می کرد از پس این کار برنمیاد. هر بار که افتتاح کارش رو به تعویق می انداخت هی بیشتر باور می کرد که نمی تونه ازپس این کار بربیاد.

انگار هربار استارت زدن براش سخت تر و سخت تر می شد. این رفیقم یه نوع و نمونه عجیب از این بود که واقعا اهمال کاری چطوری میشه زنجیر دست و پای ما بر اساس باورهایی که داریم می سازیم.

تاثیرات اهمال کاری

تخریب سلامت روح و روان با اهمال کاری

زمانی که چرخه زندگی خودم رو طی سال های اولیه و الان در زندگیم بررسی کردم متوجه شدم که قبلا آدم راحت تر وسهل گیر تری بودم. اما همین کم و زیاد شدن ها بخاطر اهمال کاری توی زندگیم موجب شده بود دچار احساساتی مثل سردرگمی، استرس و اضطراب بشم و این دو حالت می تونه یه تله ی بسیار عمیق برای هر آدمی باشه.

وقتی تو استرس و اضطراب داری، افسرده میشی و همیشه حس خستگی داری.

این احساسات انرژی رو از ما می دزدن و در نهایت تمرکز تو رو می برن به این سمت که زندگی تو هیچ جنبه مثبتی نداره! کم کم حالت از خودت و زندگیت بهم می خوره و در نتیجه امیدوارم در پس این احساسات تصمیمات عاقلانه گرفته بشه!

اینجاست که حواست نیست که مشکل از اهمال کاریه! نه ذات و شخصیت تو! پس بجای حل تعارض ها بیشتر خودت رو قضاوت می کنی و حل کردن اهمال کاری و عامل این احساسات شوم برات سخت تر میشه.

پس اگر هنوز به استرس و اضطراب نرسیدی سریع شروع کن و ریشه اهمال کاری رو خشک کن.

 وقتی اهمال‌کاری می‌کنی، فقط کاری را عقب نمی‌اندازی؛ بلکه عملاً تصمیم می‌گیری بیشتر تحت‌فشار و overwhelmed  باشی. علت ریشه‌ای اهمال‌کاری‌ات را پیدا کن و روی مسئلهٔ اصلی کار کن و سلامت روانت را ناآگاهانه در خطر قرار نده.

به تعویق انداختن کارها و سلامت جسمی

اهمال کاری انگار مسری هست! به راحتی سرایت می کنه و می تونه کل جنبه های زندگی رو بگیره!

خب من مثلا متوجه شدم وقتی نمی شینم پای کارم، و اهمال کاری بازی در میارم، این هجوم افکار منفی و خود تضعیف کننده، بیشترین انرژی رو از من می گیره!

اینجاست که دیگه نه جونی برای رفتن به باشگاه می مونه و نه انرژی بری گپ و گفت با رفقا!

جالبه که اهمال کاری در یک جنبه از زندگی می تونه همه جوانب دیگه رو هم کم کم درگیر کنه. اینطوری میشه که هم سلامت جسمی و هم سلامت روحی و حتی اعتبار اجتماعی و حتی هویت من به خطر می افته!

بماند که همین اهمال کاری و فکرهای زیاد و فشارهای عصبی می تونه موجب بی خوابی بشه و کم کم سردرد های مزمن برات به ارمغان بیاره و خدای نکرده کار به فشار خون و بیماری قلبی بکشه!

 پس خیلی دلسوزانه است که اگر بهت بگم همین حالا از ساده ترین کاری که همیشه به تعویق می اندازی شروع کن و اهمال کاری ات رو ضعیف کن و کم کم این انرژی مثبت رو به کل زندگیت منتقل کن.

از دست دادن زمان مفید و ارزشمند با اهمال کاری

این فکت در مورد خودم (و احتمالا تو) دیگه خیلی مسخره است و آدم رو فشاری می کنه.

طی مطالعاتی که روی خودم داشتم فهمیدم که من وقت زیاد از دست میدم! بیشترش هم ناشی از بی حالی و افکار منفی منه! درنهایت متوجه شدم که افکار و فشار ناشی از به تعویق افتادن یک سری از کارها می تونه حس منفی در کل روز برام درست کنه و همین حس مانع از انجام بقیه کارام بشه.

یعنی اگر من ۱ ساعت در هر روز برای انجام اون کار (که به تعویقش می انداختم) وقت صرف کرده بودم و سختی اون ۱ ساعت رو به جون خریده بودم! سختی و استرس و نگرانی ۲۳ ساعت دیگه رو لازم نبود به جون و دلم بخرم!

به عبارت شفاف تر من برای این که ۱ ساعت آروم باشم (و اون کار رو انجام ندم)، تصمیم ناآگاهانه می گرفتم که ۲۳ ساعت دیگه رو آروم نباشم!

خب عقل سلیم کدوم رو انتخاب می کنه؟ ۱ ساعت سختی و ۲۳ ساعت آرامش یا برعکس؟

ولی خب من اون کسی بودم که انگار عقلم سالم نبود!

حالا وقتی این ۲۳ ساعت رو داری در حال بدی می گذرونی، انرژی رسیدن به کارای دیگه هم برات نمی مونه. بماند که همون ۱ ساعت ۱ ساعتی که اهمال کاری کردی هم اگر نیک نگاه کنی متوجه میشی تو رو سال ها از هدف هات عقب انداخته.

بدترین بخش اهمال‌کاری، لحظه‌ای هست  که متوجه میشی دو، پنج یا ده سال از عمرت گذشته و هیچ چیزی تغییر نکرده.

این حس خیلی وحشتناکه چون نه می تونی به عقب برگردی و نه می تونی حسرت آینده رو از قلبت بکنی. پشیمونی هم که دیگه سودی نداره. وقتی می دونی می تونستی خیلی متفاوت تر از الان باشی ولی بخاطر اینکه قدم هایی که باید برمیداشتی رو برنداشتی، خیلی فشاری میشی.

ولی خب همین دیشب در حال چنین فشار خوردنی بودم که دوستم یک پیام جالب برام ارسال کرد که نوشته بود:

این ضرب‌المثل ژاپنی این روزها خیلی تو فکرمه که میگه: «بهترین زمان برای کاشتن درخت ۲۰ سال پیش بود و دومین زمان مناسب، همین الانه.»

تخریب روابط دوستانه و خانوادگی با اهمال کاری

اهمال کاری به روش های مختلفی می تونه زندگی تو و شریک زندگیت (از هر نوع مثبت و منفی)‌ رو تخریب کنه!

مثلا جون نداری بلند شی بری عزیزت رو ببینی!

یا حتی حوصله نداری دو سه روز برای یک سفر برنامه ریزی کنی!

از طرف دیگه مثلا وقتی مشکلی با همسرت یا عزیزت داری، اراده نمی کنی و وقت نمیگذاری که با خودش حلش کنی و یا به یه مشاور درست درمون مراجعه کنی.

از طرفی شاید واقعا هم بهانه های به جایی داشته باشی و وقت کم آورده باشی.

اما احتمالا بخاطر همین اهمال کاری در بقیه ابعاد زندگیت بوده که وقت کم آوردی که برای رابطه ات هم وقت بگذاری!

و سوال نهایی اینه که:

  • آیا دیگه از این رابطه چیزی می مونه؟ نه والا!
  • آیا اعتمادی می مونه؟ نه بلا!
  • آیا این رابطه دیگه ارزشمنده؟ هرگززززز

پس ببین یک اهمال کاری پنهان و نه چندان مرتبط به رابطه، چطور می تونه آرامش تو و دیگری رو هم تحت تاثیر قرار بده.

تاثیرات منفی اهمال کاری

از دست دادن فرصت های طلایی زندگی با اهمال کاری

وقتی اهمال کار میشی، تمرکزت از چیزای مهم و سرنوشت ساز کاملا منحرف میشه!

مثلا من یادم میاد که باید پروژه ای رو تحویل میدادم و براش ۳ ماه وقت داشتم ولی به دلیل اینکه اهمال کاری کرده بودم و میخواستم ۳ هفته ای (بجای سه ماه) با فشار فراوان اون کار رو جمع کنم، نتونستم یه پروژه خیلی قوی رو قبول کنم.

بعدها فهمیدم اگر پروژه دوم رو قبول کرده بودم نونم تو روغن بود! (هنوزم فشاری ام ازش بعد از ۱۰ سال).

این همه ماجرا نیست! این تعویق اندازی کارها گاهی انقدر کش میاد که فرصت های حضور در لحظات سرنوشت ساز رو از آدم می گیره! مثلا کی رو دیدی که عروسی عموی عزیزش رو فقط ۲ ساعت بتونه حضور داشته باشه! یا اینکه در فلان کلاس آموزشی به دلیل اینکه اهمال کاری کرده و شرایط رو نرفته ببینه، تخفیف ۹۰ درصدی از دست داده! یا حتی به بدرقه عزیزانش در فرودگاه نرسیده!؟

بهت تبریک میگم تو داری دست نوشته های یه چنین فردی رو الان می خونی!

 چیزی که به تو و من توی این چنین شرایط بیشتر فشار میاره اینه که این فرصت ها می تونستن چقدر ارزشمند باشن و زندگی هامون رو عوض کنن. خیلی از فرصت ها فقط یک بار توی زندگی واقع میشن.

فرصت یعنی جهان هستی میخواد چیزای بهتری و بیشتری رو به من و تو بده! ولی اهمال کاری یه اردنگی با تمام قدرت به این فرصت هاست که معلوم نیست کی دوباره اون فرصت جلوی چشمت ظاهر بشه.

پس به خودت لطف کن و همین حالا از هر جای زندگیت هم که شده شروع کن و اهمال کاری رو کم کم درمان کن تا فرصت های بعدی رو با قدرت بقاپی

تخریب اهداف با دامن زدن به اهمال کاری

اهمال کاری دقیقا پشت هر هدفی برای یه فرد اهمال کار ظاهر میشه!

درست مثل طلاق که عامل اصلی و اساسی اون ازدواج هست (یعنی تا ازدواجی نباشه طلاقی هم وجود نداره)، اهمال کاری هم به هدف گره خورده!

تا هدفی سر و کله اش پیدا نشه، اهمال کاری هم سر و کله اش پیدا نمیشه.

مشکل اینه همین که اون هدف برامون مهم میشه، چیزهایی که مستقیم یا غیر مستقیم به اهمال کاری ارتباط داره هم سر و کله شون پیدا میشه تا تو رو از گام گذاشتن توی مسیر هدف منصرف کنه.

و البته بیشتر اوقات کارشون رو خوب انجام میدن و ما تبدیل به یه اهمال کار قوی تر میشیم.

مثلا بارها ممکنه برات رخ داده باشه که خیلی هم دلت میخواد یه تغییر اساسی کنی، اما انگار پای اراده ات رو کردن توی یه قالب سیمانی! حتی نمی تونی یک قدم اول رو برداری.

حتی ممکنه قدم به قدم هم مسیرت مشخصه باشه. اما دریغ از یک قدم. اینه تاثیرات اهمال کاری!

در چنین شرایطی همیشه از خودم پرسیدم که: چرا اینقدر این جریان سخته؟

 اما هیچ کس به من یاد نداده بود که از این سوال بگذر و سوالات بیشتری از خودت بپرس تا علت این سختی رو در خودت جویا بشی و ریشه اش رو پیدا کنی.

 تو و من هدف هایی داریم که میخوایم باهاشون زندگیمون رو بهتر کنیم. ولی اهمال کاری اجازه نمیده این زندگی جذاب رو بغل بگیریم! پس باید حلش کنیم که البته شدنیه! (من تونستم و به همین دلیل داری الان نوشته هام رو میخونی و نگران نباش که برای تو هم شدنیه).

خراب کردن مسیر شغلی حاصل اهمال کاری

اهمال کاری بیشتر از هر چیز می تونه روی درآمد، حرفه و شغل ما تاثیر منفی بگذاره.

طبیعی هست که اگر زندگی آدم های اهمال کار رو یه بررسی کوتاه کنی، تاثیرات اهمال کاری رو می بینی و متوجه میشی که در این افراد با سطوح بالای اهمال‌کاری، با حقوق کمتر، دوره‌های شغلی کوتاه‌تر، و احتمال بیشتر بیکاری یا اشتغال ناقص به‌جای داشتن یک موقعیت تمام‌وقت مرتبط هستند. (این یه تحقیق علمی بود).

یعنی هرچی اهمال کاری بیشتری کنی و درمان اهمال کاری رو به تعویق بندازی، متاسفانه بیشتر در مرداب ضعف و ناپایداری ها فرو میری.

اهمال‌کاری ممکن است مانع از این شود که بتوانی مهلت‌های مقرر را رعایت کنی یا به اهداف ماهانه‌ات برسی. برای اینکه اهمال کاری رو از مسیر شغلی و حرفه ای ات پس بزنی به سوالات زیر جواب بده:

  • این موضوع در نهایت چه پیامدی برای مسیر شغلی‌ات خواهد داشت؟
  • آیا این اخلاق کاری‌ای است که می‌خواهی دنبال کنی؟
  • آیا این موضوع روی مشتریان، همکاران، رئیس، شرکت یا کسب‌وکارت تأثیر نمی‌گذارد؟

ممکنه فرصت‌های ارتقا رو از دست بدی یا حتی در خطر از دست دادن شغلت قرار بگیری. شاید بتونی مدتی این وضعیت رو پنهان کنی، اما شک نکن که اهمال‌کاری طولانی‌مدت در محیط کار تقریباً قطعاً مسیر شغلی‌ات رو نابود می کنه.

تاثیر منفی اهمال کاری بر کاهش عزت ‌نفس و خودباوری

و این شاید بدترین تاثیری بود که اهمال کاری می تونست روی یه دختر فعال و اکتیو اعمال کنه.

اون چرخه معیوبی که در بالاتر بهش اشاره کردم، به طور ناگهانی روی عزت نفس و میزان قبول داشتن خودت هم اثر می گذاره.

اهمال کاری در ۱۰ حوزه کاری و زندگی شخصی تو اگر حتی به طور مجزا پیاده سازی بشه و در اون ۱۰ حوزه باورهای اشتباه در تو ایجاد کنه، اما غم انگیز تر این که در هر ۱۰ حوزه، به اندازه های متفاوت، روی عزت نفس تو اثر می گذاره!

این یعنی تاثیر ۱۰ برابری منفی!

و این فاجعه است. فاجعه.

تاحالا (حتی اگر به تاثیرات اهمال کاری پی برده باشی هم) شاید بارها با خودت فکر کردی که من عزت نفس ندارم! شاید این عزت نفس رو در مسیر عاطفی یا شغلی یا غیره تجربه کرده باشی! این قضیه انقدر پیش میره که خودت رو لایق هیچ چیز مثبتی نمی دونی.

باورسازی اشتباه در مورد عزت نفس

دردناک تر هم اینکه اصلا نمی دونی علت و منشا این حس از چیه! فکر می کنی به لب و دماغت همه چی ربط داره.

ولی نه عشقم! به تنبلی ها و اهمال کاری هایی ربط داره که باورهای پنهان برات درست کردن که تو لایق هیچ چیز درست درمونی نیستی!

این یکی از چرخه‌های معیوبی است که ممکن است در آن گیر بیفتی. معمولاً به این دلیل اهمال‌کاری می‌کنیم که عزت‌نفس پایین باعث می‌شود احساس کنیم نمی‌توانیم یک کار یا پروژه را به‌درستی انجام دهیم. متأسفانه، اهمال‌کاری فقط احساس کمبود عزت‌نفس را افزایش می‌دهد و باعث می‌شود حتی بیشتر به خود شک کنیم.

مثلا تحقیقی که روی ۴۲۶ دانشجو انجام شده بود نشون میداد که:

اهمال‌کاری تحصیلی با عزت‌نفس و خودکنترلی رابطهٔ منفی داره.  

اگر بتونی یک کار، فقط یک کار انجام بدی که پنداره ای که از خودت داری رو یه تکون ۲ ریشتری بده، (یعنی یه تغییر خیلی کوچیک) مطمئنا عزت نفس ات و تعریف مجدد از خودت هم تغییر میکنه و این آغاز حرکت های مثبت بعدی میشه.

تاثیرات اهمال کاری بر تصمیم گیری و اعتبار

تصمیم گیری ضعیف و آسیب زدن به اعتبار هم از جمله دیگر آثار پلید اهمال کاری توی زندگی روزمره مون هست. وقتی که تو مدام کاری رو به عقب می اندازی، اهرم تصمیم گیری و قدرت اراده ات هم مدام ضعیف تر میشه.

اینجاست که کارهای مهمی که باید انجام بدی رو نمیدی و اعتبارت هم داستان میشه!

همین دو مورد کافیه که یه چند دقیقه چشمت رو ببندی و ببینی که تا به حال این اهمال کاری منحوس! چطور تونسته موجب آسیب زدن به اعتبارت بشه.

خب حالا  با شناخت تاثیرات اهمال کاری چه کنیم!؟

برای اینکه بتونی اهمال کاری رو درمان کنی، اهرم های رنج حاصل از اهمال کاری در زندگی امروز خودت، و زندگی آینده ات رو مشخص کن!

سوالات کوچینگی برای درمان اهمال کاری

مثلا این سوالات رو از خودت بپرس:

  • من در چی اهمال کاری می کنم؟
  • اگر اهمال کاری نمی کردم الان وضعیتم چطور بود؟
  • اگر همچنان ادامه بدم وضعیتم چطور خواهد شد؟
  • اگر ادامه دهم و وضعیتم به حالت منفی تبدیل شود چه پیامدهایی خواهد داشت؟
  • چطور می توانم اهمال کاری را همین حالا متوقف کنم؟

وقتی با این سوالات خودت رو درگیر می کنی، انگار کم کم یکی داره بیدارت می کنه و اراده ات رو قوی تر می کنه.

من بهت توصیه می کنم از پاسخ به این سوالات اصلا نترسی! هر جا حس ترسیدن بهت دست داد این ۳ جمله رو چند بار توی دفتر شادزیستی ات بنویس:

  1. تغییر، تغییر به دنبال داره.
  2. اثر دومینوی تغییر مثبت یعنی کافیه یه کم تغییر مثبت کنی! کلی تغییر مثبت دیگه به همراهش میاد.
  3. ضرب المثل ژاپنی: «بهترین زمان برای کاشتن درخت ۲۰ سال پیش بود و دومین زمان مناسب، همین الانه.»

من بعد از پیدا کردن اهرم های رنج اهمال کاری

اولین باری که به شدت بهم فشار اومد، اسفند ۱۴۰۳ بود! یادمه یه جای خلوت رو پیدا کردم و رفتم ۴۳ دقیقه سر خودم داد کشیدم، گریه کردم، جیغ زدم و البته صدای خودم رو ضبط کردم که هر وقت خواستم اهمال کاری کنم این وویس رو گوش بدم! ولی خدایی هنوز جرات نکردم اون رو دوباره گوش بدم! (از خودم وحشت داشتم).

اون ۴۳ دقیقه فشرده و mp3 اهمال کاری ۱۰ ساله بود!

اما تا تونستم بر اهمال کاری ام تقریبا غلبه کنم ۵ ماه طول کشید! چون همچنان داشتم مسیرم رو شناسایی می کردم و خودم رو قوی می کردم! که خوشبختانه برای تو این ۵ ماه کاهش پیدا کرده به مدت زمانی که فقط وقت بگذاری و مقالات منو در این باره در بخش اهمال کاری بخونی و تمرین کنی و شروع کنی.

در این راستا واقعا از خداوند کمک خواستم (ذکر یا هادی خیلی کمکم کرد) چرا که طی همین روزا بود که یه کتاب به دستم افتاد به نام:

شکست بخورید و برخیزید.

این کتاب که به نحوی از تاثیرات اهمال کاری به طور غیر مستقیم هم میگه، تجربه موفقیت یه تاجر بود که ۳۰ سال شکست خورده بود و هی بلند شده بود! (یعنی ۲۰ سال بیشتر از من!).

این کتاب رو خوندم و خیلی از گره های ذهنی ام رو باز کرد.

اولین انرژی مثبتی که بهم داد این بود که من تونسته بودم طی ۳ روز یک کتاب رو بخونم، یادداشت برداری کنم و تمرین سازی کنم!

همین استارت خودباوری من برای این بود که من می تونم کاری رو به انجام برسونم!

گاهی از تجربیات این کتاب توی نوشته هام میگم.

۲ کار مهمی که من بعد از پیدا کردن اهرم های رنج اهمال کاری انجام دادم رو تو هم انجام بده و بعد شروع کن دفتر شازدیستی ات رو باز کن و از مقاله اول برای درمان اهمال کاری شروع کن.

من هم اینجا هستم که اگر نیاز داشتی در راستای حل مشکل اهمال کاری و توسعه فردی، به صورت یک لایف کوچ در کنارت باشم و مشکل رو حل کنیم.

منبع عکس و فکتها:  brainmatterslearning | lifehack

ممکن است به این مطالب علاقه داشته باشید
پاسخ دهید

Your email address will not be published.