چطور اهمال‌کاری در کارهای سخت و ناخوشایند را شکست دهیم

0 4

اهمال کاری در کارهای سخت ؟ برای من همه کاری سخته! اصلا یکی از دلایل اینکه افتادم به دنبال درمان اهمال کاری این بود که ساده ترین کارها هم داشتن تبدیل به کارای سخت میشدن. اما زندگی، مسیر حل چالش به تعویق انداختن کارها و غیره بهم فهموند که برای درمان هر چیزی باید اول درد رو شناخت و بعد مسیر درستش رو طی کرد.

بنابراین هیچ چیز نشد نداره. کسی که الان در ساعات اولیه روز شنبه داره این مطلب رو برای تو می نویسه تا هفته بعد منتشرش کنه! کسی هست که کارهاش رو سال ها به تعویق می انداخته 🙂 اما الان داره یک هفته زودتر از موعد برای تو می نویسه. پس نشد نداریم و تو هم اگر همین مسیر رو دنبال کنی می تونی مشکل اهمال کاری رو درمون کنی.

اهمال کاری در کار سخت و دوست نداشتنی

اهمال کاری در کارهای سخت و دوست نداشتنی معمولا زمانی رخ میده که ما می دونیم یه کار اتفاقا خیلی ضروری و مفیده ولی انگار هیچی قانع مون نمی کنه که بخوایم اون کار رو انجام بدیم. مثلا همین ورزش کردن! یا مسواک کردن! یا حتی مراجعه به دکتر یا حتی رفتن به آرایشگاه! اینا چیزایی هست که تا حالا در موردش خیلی ناله شنیدم (از زبون کاربران و مراجع).

خب شاید با خودت بگی ورزش ممکنه انرژی بر باشه و پروسه اش هزینه بر و انرژی بر باشه. آخه مسواک؟ مسواک زدن ۵ دقیقه ای؟

متاسفانه باید بگم حتی از این ساده تر هم وجود داره که جای گفتن نیست.

ولی مشکل اساسی اینه که بسته به سبک زندگی هر کس، کارهای سخت می تونه تعریف خاص و ذهن خودش داشته باشه.

پس انتظار نداشته باش وقتی من در مورد اهمال کاری در کارهای سخت می نویسم بخوام از سنگ نوردی و شنا در امواج ۸ متری بگم!

نه بابا همین کارای سطحی! فقط میخوام بگم کارهای سخت که گاها بسیار هم مفید هستن نمی تونن تو رو قانع کنن که انجامشون بدی.

خب راه درمان اهمال کاری در کارهای سخت و کارایی که رغبت به انجامشون نداریم چیه؟

 

ریشه به تعویق انداختن کار سخت

خلاصه بخوام بگم .. معمولا ما وقتی کار سختی داریم و مدام ازش فرار می کنیم، داریم با باورها، ترس ها و احساسات و هیجانات خاصی با اون کار مواجه میشیم.

همه این مواردی که گفتم موجب میشه یه بهانه های برای ایجاد شرایط انجام اون کار سخت متوسل بشیم.

مثلا من با خودم میگفتم:

  • زمانی میرم باشگاه که اون روز حال روحی ام خوب باشه!
  • زمانی شروع میکنم روی پروژه م کار میکنم که بتونم از پول توی حسابم مطمین باشم و نگران پول نباشم.

خب مسلما حال خوب و پول همیشه نبود! پس من با خوشحالی تمام، به خیال اینکه بهترین دلیل رو دارم تا اون کار رو به تعوی بندازم، به اهمال کاری ام دامن میزدم.

به این فکر کن که تو بهانه هات، برای دور زدن هیجان های منفی که منجر به اهمال کاری در کارهای سخت میشه چی هستن ؟

اهمال کاری در کارهای سخت

ساختار فکر و احساس و اهمال کاری در کار سخت

به طور خیلی ساده می تونم بگم ساختار فکر و مواجهه ما با کارهای سخت شامل این چرخه ۴ تایی هست:

  1. وقتی با یک مشکل یا عامل استرس‌زا مواجه میشیم، احساس اضطراب یا ترس می‌کنیم.

  2. برای اجتناب از استرس، به رفتارهای مقابله اجتنابی مانند اهمال‌کاری متوسل میشیم.

  3. استرس به طور موقت کاهش پیدا می کنه، اما مشکل حل نمیشه.

  4. در مواجهه با مشکلات مشابه دوباره از مقابله اجتنابی (اهمال کاری)  استفاده می‌کنیم.

چرخه اجتناب معمولاً شبیه اینه:

«من باید _________ انجام دهم تا بتوانم _________ انجام دهم.»

ذهن تو یک باور پنهان درباره چیزی شکل داده و شرایطی تعیین کرده که آیا «امن» هست که دست به عمل بزنی یا نه.

چند تا مثال دیگه:

  • «من باید محیطی کاملاً ساکت داشته باشم تا بتوانم دفتر کارم را مرتب کنم.»

  • «من باید تمام وسایل مناسب ورزش را داشته باشم تا برنامه تمرینی‌ام را شروع کنم.»

  • «من باید رزومه کاملی داشته باشم تا بتوانم برای شغل مورد علاقه‌ام درخواست دهم.»

  • «من باید همه چیز را درباره موضوع بدانم تا بتوانم پروژه‌ام را به تیم ارائه کنم.»

خیلی خودمونی بخوام بگم، همیشه کلی دلیل برای انجام ندادن کارها پیدا می کنیم.

اصلا هم مهم نیست این دلایل منطقی باشند یا نه. مهم اینه ذهن من قبولشون داره و تاییدشون میکنه و موجب میشه سختی کار تایید بشه.

وقتی به خودآگاهی و خودشناسی می رسیم و مسائل مون رو واکاوی می کنیم به راحتی متوجه میشیم که اصلا مشکل این دلایل نیستن!

این ذهن من و توست که جریان درست کرده و خودش هم باورش کرده!

چرا با اهمال کاری در کار سخت به آرامش نمی رسیم

گفتم که وقتی من در شرایط اینچنینی از کاری سرباز میزنم، در واقع میخوام به آرامش بیشتری برسم.

ولی خبری از اون آرامش هم نیست. انگار به دنبال یه آرامش کاذب هستم. ولی آیا همه چی ختم به کاذب بودن اون آرامش میشه؟

مسلما خیر. مسلما خیر.

پس چی؟

دقت کن که وقتی تو کاری رو این مدلی به تعویق می اندازی:

  • هم استرس می گیری
  • هم فشار کاری و عصبی بیشتر میشه
  • اعتماد بنفست هم کم میشه
  • مشکل حل نمیشه
  • گفتگوهای منفی در ذهنت زیاد میشه

پس طبیعی هست که این چرخه مدام سم ایجاد می کنه.

حالا باید چه کنیم؟ آخه نه اون کار رو دوست داریم و نه علاقه به انجامش داریم و باید هم انجامش بدیم!

۳ گام برای انجام کارهای سخت و ناخوشایند

در ادامه بهت کمک می کنم که از روشی که خودم استفاده کردم تا تونستم کارهایی که به عبارت واقعی ازشون متنفر بودم و به شدت ازشون اجتناب می کردم رو انجام بدم، مطلع بشی و توی دفتر تمرین شادزیستی ات شروع به تمرین این روش کنی.

خیلی جالبه. توی این تمرین من به قدرت کلمات پی بردم.

شاید باور نکنی گاهی فقط یک کلمه یا بکار بردن درست یک کلمه در جای درست از یک جمله چقدر می تونه بازی رو عوض کنه.

گام ۱: هدف از کار را مشخص کن

اولین کاری که من کردم این بود که دست از تخیل برداشتم و دفتر و خودکارم رو گذاشتم روی میز و شروع به نوشتن کردم.

اول یکی از کارهایی که ازش به شدت فرار می کردم رو انتخاب کردم. 

مثال: رفتن به باشگاه

بعد نوشتم که:

  ۳ اقدام اولیه و ضروری برای شروع این کار چیه؟

به عنوان مثال این ۳ مورد رو نوشتم:

  1. خرید کفش و لباس مناسب باشگاه.

  2. انتخاب یک باشگاه مناسب.

  3. برنامه‌ریزی و زمان بندی کار و استراحت و باشگاه. (انتخاب سانس مناسب).

اگر در گام اول بازم داری اهمال کاری می کنی مطمئنم که ذهنت باز داره یه چرخه جدید میسازه تا دفترت رو نذاری جلوت و شروع نکنی.


گام ۲: موانع را بنویس 

برای رفتن به باشگاه (یا هدف خاص تو) تا حالا چه چیزهایی مانع شده اند؟

از یکی از این جملات استفاده کنید:

  • «من باید _________ انجام دهم تا بتوانم _________.»

  • «من نمی‌توانم _________ تا زمانی که _________.»

مثال برای رفتن به باشگاه:

  • «من نمی‌توانم باشگاه را شروع کنم تا کفش مناسب بخرم.»

  • «من نمی‌توانم باشگاه را شروع کنم تا زمان بی استفاده خوبی پیدا کنم.»

  • «من نمی‌توانم باشگاه را شروع کنم تا زمانی که برنامه‌ریزی کنم.»

تا می تونی این جملات رو زیاد کن و بنویس و بنویس.

هر چه جملات بیشتری پیدا کنی، زودتر حلشون می کنی.


گام ۳: چرخه اجتناب را به یک جمله فرصت تبدیل کن 

این مرحله خوشمزه ترین مرحله برای توسعه فردی و حل مشکل اهمال کاری در کار سخت هست.

کلیدی ترین مرحله اینه که از الگوی زیر استفاده کنی:

«تمام چیزی که لازم دارم _________ است و می‌توانم شروع کنم _________.»

مثال:
به جای گفتن:
«من نمی تونم باشگاه را شروع کنم تا کفش مناسب بخرم.»

بگویید:
«تمام چیزی که لازم دارم این است که چند کفش را در فروشگاه نزدیک خانه امتحان کنم و یکی را بخرم و می‌توانم امروز باشگاه را شروع کنم.»

قدرت جمله فرصت رو دست کم نگیر که چرا اقلا ۳ سود برات داره:

  • به تو نشان میده چطور اولین قدم را برداری.

  • نیازی به داشتن راه حل کامل نیست؛ کافیه اولین گام رو برداری.

  • وقتی شروع کنی، ادامه دادن آسان‌تر میشه. اولین مانع معمولاً فقط یک توهم بزرگ هست.

شروع کن تا ببینی این ذهن چطور داره تو رو فریب میده و تو رو توی چاله های نا امیدی پرتاب می کنه.

 

چه زمانی از لایف کوچ کمک بگیری خوبه

تو اگر چرخه های معمولی داشته باشی با همین ۳ دستورالعملی که بهت دادم خیلی از مشکلاتت رو میتونی حل کنی.

در غیر اینصورت مشورت کردن با لایف کوچ می تونه بهت کمک کنه که دستورالعمل ها و راهنمایی های مخصوص خودت رو پیدا کنی. به عنوان مثال در چنین شرایطی همیشه با چند سوال خاص تونستم فرد رو بنشونم سر کاری که ازش فرار می کرده. البته که تکنیک های NLP (که باید با دقت و به طور اختصاصی انجام بشن ) هم اینجا زیاد کمک کرده تا بتونم مشکل کاربرا رو حل کنم.

بنابراین اگر احساس کردی چیزی فراتر از این ۳ دستور العمل که همینجا نوشتم، مشکلت رو حل نمی کنه، من اینجا هستم که بتونم مشکلت رو حل کنیم. با من در تماس باش. نگران نباش حلش می کنیم.

منبع کمکی عکس: 1 | 2

ممکن است به این مطالب علاقه داشته باشید
پاسخ دهید

Your email address will not be published.