۳ راه فراموش كردن عشق یک طرفه
وقتی صحبت از فراموش کردن عشق میشه بنظرم دیگه یه طرفه یا عشق دو طرفه معنی نداره! وقتی قراره از هم فاصله بگیرید یعنی بار تموم مسولیت های عاطفی دیگه روی دوش خودته! یعنی یه چیز کاملا یک طرفه. اگر شروع به این باور برسی که هر عشق دو طرفه ای که به هم نرسه به نوعی یک طرفه است خیلی راحت با این قضیه کنار میایم! می دونی چرا ؟ چون فراموش کردن عشق گاهی با توهم هایی مثل: اونم دوستم داشت و اونم دوستم داره!! سخت تر میشه . چون این واگویه های ذهنی هیچ وقت نمیذاره تو راحت با قضیه کنار بیای.
خب ببخشید که من در این مقاله کمی تلخم ولی این تلخی دارو برای توست که از این توهم ها دربیای
خب بریم سراغ این داستان و این که میخوام در مورد مثلث فراموش باهات حرف بزنم.
داستان این مثلب فراموش کردن عشق چیه ؟
راستش من مراجعین زیادی داشتم که هرگز نتونستم با جملات روانشناسی و امیدوار کننده و این مدل چیزا آرومشون کنم! (البته در حد پژوهش هام چون می دونین که من مشاور یا تحصیل کرده روانشناسی نیستم )راه فراموش کردن عشق برای خیلی ها از راه های معمولی نمی گذره.
خب خیلی ها این مدلی بودن و کارم راحت بود.
ولی بین دوستان دیدم که :
به این نتیجه رسیدم این افراد، افرادی با اعتماد بنفس بالا هستند که نمیشه با غاغالیلی آرومشون کرد.
- باید از طریق همون عزت نفس و اعتماد بنفسشون.. باهاشون کار کنم.
- با واقعیت ها باید باهاشون کار کنم
- باید با افکارشون ور برم تا بتونن هندل کنن ماجرا رو
- باید در مقابل خودشون وایسونمشون!!!
- باید بجای افکار خاص در مورد یارو شون ! به جایی برسونمشون که یه سیلی به روح و فکر خودشون بزنن
جالبه نه ؟
ضلع اول: میدونی تو عاشق یه عروسکی؟
خیلی مبحث فراموش کردن عشق با این شیوه مثلث رو دوست دارم اما باید دل بدی و باور کنی این موضوع رو که این یه حقیقته که ما عاشق برداشت های خودمون از فرد مقابل مون میشیم!
یعنی اون کسی که تو عاشقشی یه آدم واقعی نیست که حضور خارجی داشته باشه .
بذار اینجوری برات بگم که آدم ها ۳ تا شخصیت دارن!
- شخصیت ۱: چیزی که عشق تو واقعا!!! هست.
- شخصیت ۲: چیزی که از خود واقعی اش بروز میده (با سانسور یا چاشنی یا اغراق یا .. ) همون شو آف
- شخصیت ۳: چیزی که تو از اون برداشت میکنی و با چاشنی ها و سانسورهای خودت قبول می کنی و به ذهن می چسبونی
یه سوال دارم :
چرا اینی که تو عاشقشی و هزار جوره برای من تعریفش رو می کنی .. من نمی تونم عاشقش بشم ؟
اگر واقعا این ادم ذاتا انقدر دلبره که باید دل منو هم ببره!!!
قبول داری؟
یا چرا یه نفر ۹ ساله با من در ارتباطه و دایما به هر دلیل صحبت می کنیم ولی من عاشقش نمیشم حتی نمی تونم دوستش بدارم!
ولی یک ماه با یه نفر دیگه صحبت می کنه ولی اون فرد عاشقش میشه ؟؟؟
جالب نیست از نظرت ؟
ببین تو هم می تونی فراموش کنی : ببین دید سهیلا رو چطور تغییر دادم تا بتونه راحت فراموش کنه و کرد 🙂
خب این باور چطوری به تو کمک می کنه ؟
بیا با افکارت صادق باش.
روزی چند بار این مدلی هستی که میگم:
- کاش بودش!
- مثل اون گیر نمیاد
- حس مون خاص بود
- چقدر فلان کارش عالی بود
- اوف چشماش!
- چقدر درکم میکرد
- چقدر جذاب بود
- کاش داشتمش تا … میشد
- دنیا دیگه مثل اون نداره
- دیگه عاشق نمیشم
- و غیره
خب همه این ها ناشی از افکار و تصویر سازی ذهنی تو از این آدمه!
والا اگر خاص بود و مهربون بود و فلان بود که تو رو رها نمی کرد بره!!
پس وقتی به این باور میرسی که اونی که تو ذهن منه وجود خارجی اش شاید ۵۰ درصدش واقعی باشه! خود به خود مساله نقض میشه و ذهن تو به دنبال چیز منطقی می گرده! (بچه هایی که رشته های ریاضی خوندن و توی قضیه های اثباتی هندسه ۲ دهنشون سرویس شده اینجا خیلی خوب می تونن تطبیق بدن )
این فکر رو باید در خودت تقویت کنی.
چطوری می تونی حسرت نداشتن کسی رو بخوری که مطمینی حضور خارجی نداره!!
تازه خودش هم قبول نداره انقدر خاص باشه!
گرفتی منظور منو که چرا توی فراموش كردن عشق داری لنگ میزنی؟ چون داری پرستش میکنی یه موجود خیالی رو ؟
بیشتر یاد بگیر: چطوری شکست عشقی ام رو فراموش کنم ؟ (اینم یه پژوهش و ترجمه است که خودم خیلی خوشم ازش میاد )
خب با این ضلع از مثلث باید چکار کنم ؟
برای این که از این ضلع این مثلث خوب استفاده کنی این کار ها رو بکن :
- این جملات من رو بارها و بارها بخون (هرچه تا الان توی این مطلب خوندی )
- به واقعیت این ضلع و نکته اش فکر کن انقدر فکر کن تا بهش برسی و واقعیتش برات محرز بشه
- هر جا افکار کاهنده داشتی (مثل اون لیست بالا ) لطفا با این فکر که وجود خارجی نداره .. در مقابل فکرت وایسا!
- واگویه های ذهنی ات رو تغییر بده
ساعت ها در روز برای این مساله وقت بگذار.
ضلع دوم: به خودت سفر کن
خب یعنی چی؟
ببین وقتی تو درگیر یه آدم میشی اونم حالت وابسته گونه!! داری خودت رو ذوب شده در اون می بینی.
اصلا زندگی ات میشه اون!
آینده و همه چیزت تبدیل به اون آدم میشه ..
اینطوری تو یه چسبندگی روحی به اون فرد پیدا می کنی.
پس سخته وقتی که در اون ذوب شدی بخواهی جدا بشی.
این جا باید دست رو زانو بگذاری و یه علی بگی و از اون فرد بکشی بیرون
چطوری؟
خب با تنظیم فکرت فراموش كردن عشق خیلی خوب و راحت صورت می گیره به شرطی که بدونی چطوری باید فکر کنی.!
چطوری با تنظیم فکرم به فراموش کردن عشق کمک کنم
اول فکرت باید بیاد روی خودت تمرکز کنه
کمی بجای این که شبانه روز به اون فکر کنی استاپ کن و به خودت فکر کن
- به این که من کی ام ؟
- چی ام ؟
- چرا اینجام ؟
- چی شد که این حالمه
- چی کرد که این حالمه
- حقم این بود ؟
- دیگران با من چطورن ؟
- اگر این نبود چی میشد ؟
- الان حالم چطوری بود ؟
- امتیازات من چیه ؟
و غیره
اگر شروع کنی و بری دنبال افکاری که بهت کمک می کنن تا خود واقعی ات رو ملاقات کنی و حالت رو در مورد خودت خوب کنی خیلی به خودت کمک کردی که بتونی به این حس خوب برسی و سریع تر از اون فرد رد بشی.
و اما توصیه آخر
ضلع سوم: داده ها و دریافتی هایت چقدر است
به این موضوع فکر کن که :
- به رابطه ای که داشتی فکر کن
- ببین چقدر دهنده بودی (مادی و معنوی و احساسی و زمانی و غیره )
- ببین چقدر گیرنده بودی
آیا حقت بود این قدر ؟
توجه و هشدار: مطالب فوق حاصل ترجمه و تحقیق است و جنبه مشاوره ای ندارد. لطفا جهت حل مسایل خود به مشاور مجرب مراجعه کنید و صرفا به مقالات استناد نکنید.
منبع
- پژوهش های شخصی
- بخشی از صحبت خانم کتایون ریاحی
- منبع عکس
- و غیره