یک گرایش غیر جنسی مردانه به زنان دیگر

3 3,462

چند تا چیز دست به دست هم داده تا من امروز این مطلب را بنویسم. اگر به دنیای زنانه درونت مراجعه کنی متوجه می شوی که همیشه توی گوشت خوانده اند که حواست به نیازهای جنسی همسرت باشد تا نکند چشمش این طرف و آن طرف بچرخد!

البته تا حدودی این قضیه درست است اما تمام ماجرا نیست

سال گذشته که توی بحران های زناشویی ام بودم، یک شب حسابی حالم خراب بود

همان شب تابستانی، تا حدود ساعت 2 و سی دقیقه، مشغول گوش دادن به فایل های دکتر حبشی بودم

تا بتوانم مشکلم را حل کنم

می خواستم مرد ها را بشناسم.

کلید مرد در حرف های دکتر حبشی یک چیزی بود که من تا بحال به آن توجه نکرده بودم.

در میان صحبت های دکتر حبشی، یک داستان بود که خیلی به من شوک وارد کرد

و من واقعا برای اولین بار بود که با چنین موضوعی آشنا می شدم و چقدر خوشحالم که از طریق این سایت می توانم به دوستانم کمک کنم تا به این موضوع توجه داشته باشند.

الحمدلله رب العالمین بخاطر این آموزش.

البته من سال پیش تنها یک بار آموزش مورد نظر را گوش دادم

شاید در نوشتن آن کمی چیزها جابجا شوند

مطمئن باش که من سعی دارم اصل موضوع را برسانم

عشق دوم

و اما داستان دکتر حبشی و ویکی از مراجعانش 

داستان از این قرار بود، که، زنی به دکتر مراجعه می کند، و از خیانت همسرش می نالد!

دکتر همسرش را فرا می خواند و از او می خواهد در این باره توضیح دهد.

آقای متهم، ( که دمش هم گرم باد ) اقرار های خود را با بیاناتی چند از موهبت های همسر اولش شروع می کند

او خانم است

زیباست

خانه دار است

بچه هایم را خوب تربیت کرده

و چند چیز دیگر

اما خب علت اینکه من به زنی دیگر گرایش پیدا کردم چیز دیگری بود!

 

آقا  در مورد گرایش مردان به زنان و آنچه در مورد خودش رخ داده بود می گفت:

یک شب بارانی در حال رفتن به خانه بودم که در کنار خیابان دیدم زنی، دست بلند کرد، و کمک خواست.

ترمز گرفتم و سعی کردم او را سوار کنم و تا جایی او را برسانم.

نگاهی توی آینه کردم و وقتی چهره اش را دیدم گفتم

ووووووای چه چهره کریه ای! خدا بداد شوهرش برسد با این قیافه و اخم و این چیزها

وقتی او را به جایی رساندم که بتواند در شهر غریب توی باران خیس نشود،

موقع رفتن حسابی از من تشکر کرد

انگار دنیا را به او داده بودم

به هر حال من فهمیدم زنی سن بالا است، و البته بی شوهر است و برای کاری به شهرستان آمده

اما جایی برای زندگی ندارد

همان شب، او را به جایی بردم و برایش خانه ای کرایه کردم تا بتواند مشکلش حل شود.

به عنوان یک هم وطن! نه چیز دیگر

مگر این چهره و این اخم هم خواستنی است؟

بعد که مدتی گذشت

سر راه وقتی به خانه ام می آمدم، هر چیزی که برای خانه می گرفتم

یکی دو تا دانه از هر چه می گرفتم به او می دادم

مثلا اگر یک کارتن موز برای خانه می خریدم

یکی دو تا دانه از آن را توی پلاستیک می گذاشتم و برای آن زن دم در خانه اش ( حتی نه توی خانه اش ) به او می دادم

اما نمی دانید چه تشکر هایی می کرد

روزی به من گفت فلانی اگر تو نبودی معلوم نبود من به روزگارم چه بیاید! ینی چی سرم بیاد

این حرف چیزی بود که عمری از همسرم انتظار داشتم

حس غرور و اقتدارم زنده شد 

اقتداری که عمری زیر پای همسر اولم، با تمام خوبی هایش له شده بود

مثلا یک نمونه از تفاوت رفتارهایشان را بگویم 

همان کارتن موز

وقتی که من برای همسرم کارتن موز می خریدم و خانه می بردم

همسرم بدون استقبال از خرید من و تعریف و تشکر و دستت درد نکنه ی ساده 

آن را گوشه ای می انداخت 

اما وقتی دو تا دانه از همین کارتن را توی پلاستیک میگذاشتم 

چنان این زن دومی از من تشکر می کرد که انگار دنیا را به او داده بودم

بعد از مدتی، بخاطر این که می خواستم کارهایی برایش کنم، و به او سرکشی کنم، تصمیم گرفتم به او محرم شوم

تا رفت و آمد مشکل دار نباشد

نه این که نیازی به این زن برای هر چیزی داشته باشم 

نه 

فقط بخاطر این که به من لطف کرده بوود و اقتدارم را زنده کرده بود

و باز هم با نشاطی که برایم ایجاد کرده بود

حال زندگی همسر اولم و بچه هایم بهتر شده بود!

ببین حفظ اقتدار چقدر مهم است

بعد از این که محرم شدیم بعد از چند ماه برای این که این بنده خدا، احساس کمبود نکند یا حتی خودش را کم نبینید تصمیم گرفتم یک بار با او رابطه زناشویی داشته باشم

در واقع دکتر حبشی توی این ماجرا اعلام داشت که

اگر مرد از نظر اقتدار و قدرت از ناحیه همسر سیر باشد، مقدمات سایر لغزش هایش هم پیش نمی آید

این داستان باور من به 

گرایش ” صرفا جنسی ” مردان به دیگر زن ها را کاملا از بین برد 

و معنی حرف پیر تر ها را بهتر فهمیدم که می گفتند

باید چهار چشمی زندگی را پایید

حالا باید بگردی دنبال ویژگی هایی از زندگی و همسرت که اقتدارش را حفظ می کند و به او حس غرور و قدرت می دهد.

اگر این زوج، این ویژگی را رعایت کرده بودند، این مرد بخاطر یک تشکر، و یک ابراز اقتدار، با زن زشتی که اخم هم داشت و سنش بالا بود توی محضر نمی رفت.

هشدار:‌محتوای این سایت همچنین این مطلب شامل پژوهش و ترجمه و گردآوری مطالب است و جنبه مشاوره ای ندارد. برای حل مشکلات رابطه و زناشویی لطفا به مشاور متخصص مراجعه کنید.

منبع کمکی:‌صحبت های دکتر حبشی و تالیف خودم!

ممکن است به این مطالب علاقه داشته باشید
3 نظر
  1. فهیمه says

    مثل همیشه فوق العاده بود واقعا نکته های خوبی رو بهمون یاد میدیت ممنونم

    1. نورا says

      سلام به دوست پر برکتم
      ممنونم خوشحالم که مفید بود برات گلم 🙂

  2. احمدی says

    سلام عزیزم
    من این کار رو زیاد انجام دادم اما به این نتیجه احمقانه رسیده که ایده آل ترین زندگی رو براتون ساختم و ظرفیت نداشته پس تکرارش نکردم و یا در حد ظرفش گفتم ?

پاسخ دهید

Your email address will not be published.