دقیقا کدوم چیزا رو به کسی نگو تا موفق بشی
همیشه می شنیدم که اگر هدفت رو به مردم بگی بهشون نمی رسی. چیزی رو که میخوای به کسی نگو تا موفق بشی ! خب یه عده می گفتن مردم حسودن و با حسرت هاشون و انرژی منفی های مستقیم و غیر مستقیم شون مانع رسیدن به هدف تو می شن. خب این دیدگاه هم درسته. اما من گاهی با گفتن اهدافی که هیچ فرد حسودی از آن آگاه نبود هم باز درب موفقیت را روی خودم می بستم! چرا؟ چون کلا نباید گفت.. علتش رو نمی دونستم.. فقط می دونستم که نباید بگم. فقط یک بار متوجه شدم که برای کاری خیلی شوق داشتم و وقتی به دوستم گفتم و او هم منو خیلی تشویق کرد .. ولی از فردا دیگه حوصله دنبال کردن اون کار رو نداشتم!
اما امروز وقتی در یک مرکز تحقیقی علمی معتبر همین جمله رو از یه دانشمند شنیدم تعجب کردم. با خودم گفتم آیا این یه واقعیت علمی پشتش خوابیده ؟
دکتر آرت مارکمن، دانشمند شناختی در دانشگاه تگزاس است که تحقیقاتش طیف وسیعی از موضوعات را در نحوه تفکر مردم در بر می گیرد در این باره مقاله ای نوشته بود که دوست داشتم تو هم در موردش بدانی.
دکتر مارکمن اینطوری مقاله اش رو شروع می کنه:
توضیحات دکتر مارکمن در مجله روانشناسی امروز
من عاشق مقالاتی هستم که در مورد موفقیت افرادی است که تونسته اند خودشون رو وقف کاری کنند و بهش برسند. به طوری که میان همسالان خودشون بسیار مشهور بشن و مورد تحسین. حتی اگر من هم اون ها رو نشناسم بازم برام جالبه.
یکی از علت هاش هم اینه من به دلیل شغل و کارم مدام در کنار دانشجویانی هستم که در مسیر شغلی قرار دارند و در حال تکمیل پروسه رسیدن به خواسته هاشون هستند.
بخاطر همین به دنبال کردن موضوع علت موفقیت این افراد و رسیدن به هدف هاشون خیلی علاقه دارم.
ممکن است فکر کنید که بهترین راه برای اطمینان از این موفقیت، اعلام آن به جهان است ( اقلا در قانون جذب گفته شده که در مورد خواسته هات صحبت کن. که البته از نظر من اون صحبت کردن در خواسته ها در تکنیک های جذب چیزی فراتر از بیان عمومی اهداف است ). برخی از تحقیقات اخیر نشان می دهد که بیان عمومی نیات شما ممکن است چندان ایده خوبی نباشد.
تا این جا متوجه شدیم که چرا از قدیم الایام می گفته اند چیزایی که می خوای رو به کسی نگو تا موفق بشی بدست شون بیاری!
چرا فقط با بیان اهداف هویتی به آن ها نمی رسیم
پیتر گولویتزر، پاسکال شیران، ورنا میکالسکی و آندریا سیفرت مقاله جالبی را در مورد این موضوع در شماره 2009 مجله علوم روانشناسی منتشر کردند. آنها استدلال کردند که اهداف مهمی مانند دنبال کردن مسیر شغلی شامل تعهد به یک هدف هویتی است.
اهداف هویتی اهدافی هستند که در نهایت بر مفهوم فرد از اینکه چه کسی هستند تأثیر میگذارند.
انتخاب شغل یک نوع هدف هویتی است، اما تعهد به یک سرگرمی، والدین خوب بودن، یا گرفتن یک موقعیت داوطلبانه یا خیریه نیز ممکن است اهداف هویتی باشند.
(به نظرم به طور کلی منظورش اینه که افرادی که می خواهند با رسیدن به چیزی یا کاری یا کسی، لقب خاص یا نقش خاص بگیرند .. آن هدف یک هدف هویتی برایشان به شمار می آید. برداشت من اینه که اگر بعد از رسیدن به هدفی دیگران تو رو یه فرد پلاس از چیزی که الان هستی ببینند .. پس اون چیز برای تو یک هدف هویتیه! )
آن ها معتقدند که وقتی مردم یک هدف هویتی دارند و در انظار عمومی در موردش صحبت می کنند این هدف حتی می تواند نتیجه معکوس هم داشته باشد.
یک مثال برای علت نگفتن هدف ها به دیگران برای موفق شدن
به عنوان مثال مثلاً تصور کنید که مریم می خواهد روانشناس شود. او به سارا می گوید که می خواهد این حرفه را دنبال کند و قرار است در کلاس هایش سخت درس بخواند.
با این حال، فقط با گفتن قصد خود به هرب، میداند که هرب از قبل به او به عنوان یک روانشناس فکر میکند.
بنابراین، او تنها با گفتن این موضوع به هرب به بخشی از هدف هویتی خود دست یافته است.( اقلا دیگه یک نفر اون رو با نقش جدیدی که میخواد در آینده داشته باشه می بینه )
به اندازه کافی عجیب، این در واقع می تواند احتمال اینکه مری به سختی مطالعه کند را کاهش دهد.
یک تحقیق علمی برای تایید افت انگیزه بعد از گفتن اهداف
گولویتزر و همکارانش شواهدی برای این نکته ارائه کردند.
در یک مطالعه هوشمندانه (برای تایید این که به کسی نگو تا موفق بشی ) ، آنها از دانش آموزانی که علاقه مند به روانشناس شدن بودند خواستند دو فعالیتی را که در هفته آینده انجام خواهند داد تا به آنها در رسیدن به آن هدف کمک کنند، فهرست کنند.
نیمی از افراد آنچه را که نوشته بودند به آزمایشگر تحویل دادند و او آن را خواند و تایید کرد که آنچه نوشته بودند خوانده است.
به نیمی دیگر گفته شد که تمرین نوشتن اهدافشان به اشتباه به آنها داده شده است و هیچ کس به آن نگاه نخواهد کرد.
هفته بعد، مجدداً با همه شرکت کنندگان تماس گرفته شد و از آنها خواسته شد تا اهدافی را که در هفته قبل نوشته بودند به خاطر بسپارند و سپس بنویسند که چقدر برای آن فعالیت ها وقت گذاشته اند. افرادی که اهداف آنها توسط آزمایشگر خوانده شد در واقع زمان کمتری را برای پیگیری آن فعالیت ها صرف کردند تا افرادی که اهداف آنها خوانده نشد. تعدادی از مطالعات بعدی نیز ارائه شد که سایر توضیحات را برای این یافته تایید کردند.
این نتایج تحقیقات نشان می دهد که تمایل به داشتن یک هویت خاص یک انگیزه مهم در انجام فعالیت هایی است که فرد برای موفقیت باید انجام دهد.
وقتی این فعالیت ها تنها نشانگر شما و دیگران باشد که هویت خاصی به خود گرفته اید، آنگاه انگیزه شما برای کار سخت قوی خواهد بود.
وقتی راههای دیگری برای انتقال هویت خود به دیگران وجود دارد، انگیزه شما برای سختکوشی چندان قوی نخواهد بود.
بنابراین این بار که قصد انجام کار بزرگتری دارید اجازه دهید تا اعمالتان بیانگر هویت جدیدتان باشد نه لزوما بیان آن در انظار عمومی. بنابراین یک جا یادداشت کن که به کسی نگو تا موفق بشی !.
منابع مورد استفاده