درس های آسمانی از خانه محقر لیگ لیگو در دل کوه زاگرس

چند مدت پیش این مطلب را توی ویرگول قرار دادم استقبال خوبی شد و هر کس نظر جالبی می داد. البته دقیقا همین لیگ لیگو موجب شد که من این وب سایت را راه بیندازم! احساس کردم که دینی به بشر و حتی حیوانات بر گردنم هست که باید آن را ادا کنم تا نسبت به…

ناخواسته ها را مثل کاکتوس دوست بدار! خشمگین ولی زیبا

?گاهی گیر می کنم در زندگی و دادم بالاست که خدایا این ها کی اند که خلق کرده ای کمی کمتر! اما با کیفیت تر!! ?و یادم می آید به حرف های ننه بزرگ جانم ( معروف به حاجی مادر ) که می گفت: گل بی خار خدا? و این جا بود که می نشستم با انگشت…

راستی تو کی توکل می کنی؟

?پسرک شیطون همسایه مون همه رو به ستوه آورده دیگه .. تا جایی که هلکوپتر کنترلی اش رو بارها فرستاده تو درخت های خونه ما.. ?اما دیروز عصر، شیشه بیرونی همسایه مقابل رو زد شکست... خب همسایه باید معترض می شد و شد و پدر همسایه هم دست به جیب شد…

چطور خادم حرم بشم؟ اصلا میشه؟

اولین شب از زیارت خونه امام رضا علیه السلام، توی حیاط نشسته بودم و نگاه به زائر ها می کردم که اصلا انگار نه انگار که ساعت 3 صبحه! همه قبراق! سر حال پر انرژی . چه اون هایی که تلاش می کردن از باب الرضا برن بیرون و چه اون هایی که وارد…

به فضل خدا شادی کن و امیدوار باش تا رحمت پروردگار بباره ( یونس 58 )

توی اوج مشکلات بودم که فقط یک آیه دلم رو گرم کرد. اونجا که گاهی دیگه حرف کسی آرومت نمیکنه، خدا آیه ای رو که به محمد صلی الله علیه  و آله نازل کرده رو با ظرفیت خودت، به خودت نازل می کنه. آیه ای که می خواهیم در موردش حرف بزنیم در مورد فضل خدا…

بپا قبل از ازدواج نه سیر باشی نه گرسنه

?خیلی گشنم شده .. اوووووووم تا افطار چقد مونده؟ اوف یه پنج ساعتی مونده .. خب... کاش افطار ماکارونی باشه! ?کشک بادمجانم که عالیه ..? وووووووای حلیم بادمجون رو دیگه نگو... آش رشته ... خب 5 ساعت وقت دارم به کمک مامان سعی میکنم همه رو دست…

وقتی گربه ای اسباب خیر و دفع بلا می شود

قبل از این که در مورد گربه و دفع بلا بگم بیایید از اول جریان رو با هم بخونیم. سال 86 اومدیم توی خونه جدید از سال 90 بود که فقط ماه رمضون ها، دقیقا موقع افطار، توی کنج پشت بوم خونه، یه گربه همیشه سفره افطار ما رو نگاه می کرد ❤️ دو تا…

پر ارزش ترین خاطره دوران نامزدی من و عشق دوم

همیشه از بچگی یاد گرفته بودم که میگن وقتی میخای ازدواج کنی، چشمت را حسابی باز کن و و قتی که ازدواج کردی، چشمت رو ببند. این ها برای این بود که عشق دوم وارد زندگی نشه و خیلی چیزای دیگه رخ نده. البته دوران نامزدی و عشق دوم توی زندگی خیلی ها…