از کجا بدانم عشق سابقم هنوز دوستم دارد؟ ( 13 نشانه بازگشت معشوق)
برای این مطلب عنوان های زیادی می توانستم بنویسم! که همه امیدی به تو بدهد که بازگشت معشوق ات نزدیک است
اما شاید بهترین عنوان این بود که به تو نشانه هایی بدهد از این که عشق سابقت، اونی که رفته، اونی که به هر دلیلی تنهات گذاشت، هنوز دوستت داره یا نه؟ و اصلا این که می خواهد برگردد یا نه!
نکته مهمی که باید بدانی این است که تو باید حتما از این نشانه ها خبر داشته باشی
چرا؟
خب معلوم است
چون وقتی کسی تو را ترک می کند، به هر دلیلی! منطقی یا غیر منطقی،
معمولا فرد ترک شونده، به امید های واهی، منتظر می ماند و عمر خود را تلف می کند
با شناخت این چند نشانه می توانی مطمئن شوی که کاری که حالا می کنی درست است یا نه!
لطفا الکی! برای بچه مردم! تریپ عشق وفادار را برندار!
به زندگی ات برس و تلاش کن انتخاب های بهتر و درست تری داشته باشی
این را بدان که از نظر من، تو از همه مهم تر هستی و نباید وقت خودت را صرف وفاداری یک عشق مرده کنی
می دانی چرا؟
چون کسی که باید برایت ارزش قائل باشد و این تلاش و وفاداری تو را ببیند، هم اکنون تو را با تمام خوبی هایی که مطمئنا سراغ دارد، رها کرده است. پس برای چه کسی این همه خودکشی؟
بجای هر نوع عصبانیت، افسردگی و فرسودگی، سعی کن بهترین شاهکار از خودت خلق کنی
این بهترین انتقامی است که می توان گرفت
البته نه با دل پر کینه
بلکه تو شایسته این هستی که بهترین جایگاه را داشته باشی و البته آن که تو را به ناحق ترک کند روزی به اشتباهش پی خواهد برد
حداقل سیلی روزگار حالیش می کند!
چقدر کوبنده و تلخ حرف زدم! اما لازم است
چون روزانه شاهد این باورهای اشتباه به کرات هستم و دلسوز و نگران فرزندان خوب سرزمینم هستم.
اما پاسخ به سوالاتی نظیر:
آیا عشقم بر می گردد؟
آیا عشقم هنوز منو می خواد؟
آیا منتظر عشق رفته ام بمانم؟
نشانه کسی که رفته و بر می گردد؟
را در این مطلب آورده ام
اگر در عشقت و ان کسی که تو را ترک کرده این نشانه ها را دیدی،
اگر قصد یللی و تللی نداشته باشد احتمال بسیار زیاد قصد دارد باز به رابطه برگردد و تو را برای زندگی اش انتخاب کند.
کسی که دوستت دارد و قصد بازگشت دارد فعالیت های آنلاین تو را دنبال می کند
شبکه های اجتماعی کمک کرده که بتوان شخصیت افرادی که قصد بازگشت به رابطه را دارند بشناسید. کسی که نگران تو است و هنوز تو را در ذهنش دارد فعالیت های اجتماعی تو را دنبال می کند.
اگر متوجه شدید که چنین فردی در حال لایک کردن پست ها، فالوو کردن و یا حتی کامنت گذاری است می توان امیدوار بود که او هنوز تو را دوست دارد، و قصد بازگشت به رابطه دارد.
گفتگوهای نوستالژیک دلتنگانه نشان از بازگشت معشوق تو دارد!
چه عنوان جالبی شد. وقتی کسی تو را دوست دارد به یاد خاطرات جذاب و هیجان انگیز گذشته است. او با این جملات و حرف ها سعی می کند احساس خود را به تو بگوید، و سعی کند، نظر تو را در مورد بازسازی مجدد رابطه بداند!
البته این کار زیرکانه صورت می گیرد و اگر تو هم او را دوست بداری و اشتباه پاسخ دهی، ممکن است او را از دست بدهی.
آیا می دانی نشانه کسی که دیگر به تو باز نخواهد گشت چیست؟ اینجا را کلیک کن
توجه در ایام خاص توسط او، یک امتیاز مثبت است
مثلا فرض کنید که عید نوروز شده و او به شما پیام تبریک عید می فرستد!
در چنین شرایطی می توان امیدوار بود که او هنوز تو را دوست دارد چرا که این گونه ایام زمانی برای نزدیک شدن به خانواده، همکلاسی ها و دوستان نزدیک است.
طول دادن صحبت هم از نشانه های بازگشت است
اگر شما به طور مکرر یا حتی اتفاقی او را می بینید و متوجه می شوید صحبتتان یک سلام و علیک ساده نیست! می توان حدس زد که در دل یکی از دو نفر شما غوغایی است.
اگر او تلاش می کند صحبت را طول دهد تا صحبت کند، مطمئن باش که او برای بودن با تو هنوز هم نقشه هایی در سر دارد.
او تنهایی اش را جار می زند
اگر به طور مکرر او را می بینید، یا حداقل شبکه های اجتماعی اش را مشاهده می کنید
با بیان هایش می توانید حالش را درک کنید
اگر او دوست دارد برگردد، جلوی شما غمگین جلوه می کند و معمولا غم دار است
در شبکه های اجتماعی اش عکس ها و حرف هایی از تنهایی می زند
تلاش برای وصل کردن یعنی ممکن است بازگشت معشوق نزدیک باشد
وقتی که او را می بینی، اگر مدام از اشتباهاتش می گوید و سعی می کند که بگوید که از کارش شرمنده است این نشانه ای از این است که احتمال بسیار زیاد قصد بازگشت دارد.
معمولا در چنین شرایطی حرف از بازگشت به طور مستقیم زده نمی شود اما با بیان جملاتی مثل این که :
- من بزرگ تر شده ام
- من فهمیده تر شده ام
- من پی به اشتباهاتم برده ام
- من خودم را اصلاح کرده ام
و مواردی نظیر این
او در حال ارسال فید بک هایی است که قصد دارد شما را به زندگی اش بازگرداند.
حفظ رابطه با نزدیکان شما، و عادی جلوه دادن همه چیز! به معنی بازگشت معشوق نیز هست
وقتی که فردی تو را ترک کرده ولی همچنان دوستت دارد، رابطه اش را با اهل خانواده و دوستانت حفظ می کند و سعی می کند همه چیز را عادی جلوه دهد. درست مثل روزهایی که تو در زندگی اش بوده ای.
گاهی صحبتی که او با دیگران دارد پیرامون مشکلاتی است که بین تو و او رخ داده است.
این ها می تواند نشانه ای از بازگشت او باشد.
نشان می دهد که تو را از دست داده است
یکی از قوی ترین احتمال ها برای وقتی که از شما دور است و قصد بازگشت به شما دارد این است که به هر طریقی که شده، مسقیم یا غیر مستقیم گویای این است که، ” تو را از دست داده ” یا ” کم شانسی آورده ” و یا ” تو را در زندگی اش کم دارد ” و مواردی نظیر این!
این ها نشانه هایی از این است که او دوست دارد شما به زندگی با او برگردید و با هم گذشته را به آینده پیوند دهید.
حمایت طلبی از دوستان تان برای جوش دادن رابطه و بازگشت معشوق
وقتی که دوستانتان در حال تعریف و تمجید از کسی هستند که رفته و در حال تشویق تو به ادامه رابطه هستند این یعنی او از دوستانتان حمایت طلبیده و به کمک اهرم دوستان تان تلاش دارد تا تو را به خودش بازگرداند.
همیشه برای کمک حاضر است
وقتی که کسی قصد بازگشت به رابطه دارد، سعی می کند خود را برای تو مفید جلوه دهد. در این شرایط او سعی بر این دارد که هر بار تو نیاز به کمک داری، بابا لنگ دراز گونه خودش را به تو برساند و مشکلت را حل کند و اتفاقات ناخوش گذشته را جبران کند.
وقتی مشکلی دارد به تو نزدیک می شود!
معمولا افراد وقتی که مشکلی دارند برای درد دل و یا هر مشکلی سعی دارند، که با نزدیک ترین و صمیمی ترین دوست خود حرف بزنند.
اگر تو نیز هنگام بروز مشکلاتی که برای او رخ می دهد، شاهد چنین صحنه هایی هستی، به احتمال زیاد او هنوز به فکر بازگشت به تو است و تو را دوست دارد.
چشمش همیشه با تو است!
بیا این عنوان را در مثالی با تو مطرح کنم. فکر کن که او را جایی دیده ای
گپ و گفتی داشته ای
وقتی که از هم دور می شوید
وقتی به پشت سرت بر می گردی و نگاه میکنی، متوجه می شوی او در حال نگاه کردن به تو است و نمی خواهد چشم از تو بردارد چرا که دوست دارد تو را ببیند و از آن او باشی
مجرد ماندن بعد از مدت طولانی نشان از بازگشت معشوق دارد
وقتی که متوجه می شوی که عشق سابق ات، بعد از ترک کردن تو
هنوز هم که هنوز است مجرد است
و نشانه هایی دارد که نشان می دهد او دوست دارد به تو برگردد
نشان از این دارد که به احتمال زیاد نمی تواند بدون تو زندگی اش را ادامه دهد و تلاش دارد تو را از آن خود کند.
همه این ها نشان از بازگشت معشوق دارد
یک نکته مهم در مورد بازگشت معشوق!
بیاد بیاور زمانی که خیلی به عشقت و معشوقت دلبسته بودی
و او ناگهان همه چیز را خراب کرد و رفت
چه حال اندوهناکی داشتی.
احتمالا حالا کمی ترمیم شده ای و در حال بهتر شدن هستی
اما دقت کن که با وجود این که این نشانه ها، گویای این است که فرد رفته ممکن است برگردد
اما تو فقط زمانی به این موضوع جدی توجه کن
که اقدامی از سمت او ببینی
و مشاهده کنی که او تو را برای زندگی دائمی اش می خواهد
در غیر اینصورت مطمئن باش هر چقدر هم که به هم جوش بخورید، باز هم روزی باید جدا شوید و این خود به تنهایی
یک ضربه کاری است
یک صحبت صمیمانه با تو دوست خوبم
خواه یک دختر پاک از سرزمین من باشی یا یک پسر ساده دل
تجربه های فراوانی نشان می دهد که انسان ها نمی توانند، به تنهایی زندگی کنند چرا که دلایل متعددی وجود دارد
اگر شما در پی رابطه های موقتی هستید تا یکی دو ماه یا حتی چند سال با کسی سپری کنید، و بعد این رابطه را ترک کنید
اگر این رابطه هم اکنون با شکست مواجه شده بهتر است که در مورد شیوه زندگی ات تجدید نظر کنی
تو سر انجام متاهل خواهی شد و افتخاری بزرگ تر از این برای تو نیست که بتوانی ایام مجردی ات را واقعا مجرد سپری کرده باشی
چرا که با این اوصاف
کسی از تو بهره جویی نمی کند و شخصیتت کاملا حفظ می شود
همچنین کسی فرصت این را ندارد که روحیه ات را داغان! کند!
به قول یکی از دوستان خوش ذوق!
” دل است دیگر! سنگ که نیست.. می رود پی نگاری و دل می بندد به او “
و خودت هم خوب می دانی، که جدا شدن بعد از مدتی ارتباط، برای هر رابطه ی پیش از ازدواج واقعیت دارد و تخریب های روحی نیز قوی تر است.
به ارتباط هایی توجه داشته باش که تو را به هدفی خاص می رساند مثلا ازدواج!
در واقع هر دلیلی برای هر رابطه ای، به غیر از این گزینه یعنی ” ازدواج ” صورت گیرد، محکوم به ضرر های فراوانی است.
در این باره خوب فکر کن و البته این مقاله را هم حتما بخوان که در مورد ” سیر بودن یا گرسنه بودن حین ازدواج ” است. و البته می توانی از قانون جذب برای ازدواج استفاده کنی
هشدار:محتوای این سایت همچنین این مطلب شامل پژوهش و ترجمه و گردآوری مطالب است و جنبه مشاوره ای ندارد. برای حل مشکلات رابطه و زناشویی لطفا به مشاور متخصص مراجعه کنید.
عشق بزرگ و مقدس است و فراموشی ندارد … من کسی را داشتم که حالا با نداشتنش هر روز دنیا را جهنم می بینم و هیچ چیز نمی تواند دلم را خوش کند . حضور او همیشگی ست و مدام جلوی چشمان خیسم رژه می رود . تقدیم به # م .خ#
ولی چاره نیست و ب اجبار باید نفس کشید
سلام منو خواستگار سابقم باهم کات کردیم..ولی هنوز بعد چند ماه که میگذره منو لایک میکنه و ریپلای میکنه .. بعضی وقتا هم سعی میکنه باهام حرف بزنه… بنظرتون دلیل کارش چی میتونه باشه؟
من سعی میکنم عادی برخورد کنم تو جواب دادن ریپلای ولی جالب اینجاست که واکنش اون حالت متقابل به مثل داره. مثلا اگه من اونو تحویل بگبرم اونم منو تحویل میگیره ولی اگه سرد برخورد کنم اونم سرد میشه… رابطه مجازی هستش فقط
سلام
علت بهم خوردن رابطه ازدواجی چی بوده؟
صحبت هاتون در چه مورده بیشتر؟
و ….
پاسخ به این سوال ها ارتباط داره اما اگ تمایل دارید باز برای خواستگاری اقدام کنه، یک بار ترس از دست دادن تون رو براش تداعی کنید.
سلام ما با هم به مدت ۱ سال رابطه داشتیم اما از همدیگه دور بودیم ولی هر ۳ ۴ ماه یکبار همو میدیدیم بعد به خاطر دلایل نامشخصی که شاید یکیش همین فاصله زیاد بوده از هم جدا شدیم الان ۲ سال و نیم هست که از رابطه میگذره و در این مدت هیچگونه خبری از هم نداشتیم اما بازم این خانوم از فکر بنده نمیره آیا درست کردن این ارتباط دوباره درسته؟
سلام اگر به قصد ازدواج است مانعی ندارد. پیش قدم شوید و جدی تر مساله را مطرح کنید و اجازه ندهید فضای غیر شفاف دوستی از هدف اصلی شما را دو کند.
ببخشید میخوام بدونم چون شرایط برای ازدواج مناسب نیست و این درخواست فعلا برای دوستی باشد چند درصد احتمال دارد که ایشون قبول کنند؟
سلام مجدد. معمولا خانم های باهوش تمایل به دنبال کردن رابطه بی سر و ته ندارند و صرفا به امیدی! روزی! یک جایی یک وقتی توی رابطه نمی مونند. از طرفی چون خود شما هم براتون ازدواج الان امکان پذیرنیست، بهتر هست وارد این رابطه نشین که ضررش بیشتر هست.
اما اگر 100 درصد ایشون انتخاب شما هستن و تا 3 الی 6 ماه آتی، شرایط ازدواج تون جور میشه می تونین با خودش مطرح کنید.
چجوری مثلا میشه راهنمایی کنید دقیق منم همچین موردی دارم تقریبا
سلام
من و دختر مورد علاقم 5 ساله باهم بودیم این اواخر سرد شده بود و حالا بعد چند ماه عقد کرده ولی هنوز یه روز میگه دوست دارم یه روز میگه برو دنبال زندگیت…
من میخوام همه اشتباهاتمو جبران کنم خیانتشو هم ببخشم…
چیکار کنم برگرده بهم؟!
سلام فارغ از تمام صحبت ها این خانم الان عقد کرده! اینطور متوجه شدم که با شما عقد نکرده و با دیگری عقد کرده
بهترین کار این هست که از زندگی اش بکشید کنار و بگذارید زندگی اش رو کنه
اگر ایشون شما رو بهتر می دونست قطعا جواب بله به دیگری نمی داد و پای سفره عقد نمی نشست
این که به شما میگه دوست دارم و بعد یک روز سرده یک روز گرم، این بخاطر عدم ثبات ایشون و عدم بلوغ عاطفی ایشون هست.
شما به فکر زندگی خودتون و یک انتخاب عاقلانه تر باشید.
سلام منو خاستگارم خيلي باهم خوب بوديم،
يك ماه با هم اشنا شديم ولي از اول خيلي باهم راحت و مچ بوديم،با اينكه رابطمون از راه دور بود ولي مدام ويدئو كال بوده و كل روز از هم خبر داشتيم،
بعد كه اومد ايران يك هفته منو به تمام دوستاش معرفي كرد،خيلي ذوق داشت خيلي باهام خوب بود،تا روز اخرم مه ايران بود عالي بود و مدام از ايندمون ميگفت،يهويي از بعد از طهر يك روز رفتارش عوض شد،و فرداش با يه بهونه خيلي ابتدايي كه از اولم ميدونست خواست مه تموم كنيم…من هنوز تو شوكم كه چيشده…ميشه راهنمايي كنيد
سلام،من با کسی ب مدت ۲ سال دوست بودم و خیلی همو دوست داشتیم و هیچ مشکلی هم نداشتیم،تا اینکه با خونوادش صحبت کرد و پدرش مخالف ازدواج بود،اونم همه چیو تموم کرد
حالا بعد گذشت ۴ ماه هنوزم گهگاهی از نزدیکام خبر منو میگیره،ب نظرتون ممکنه برگرده؟؟و اینکه پسری که نمیتونه پدرش رو راضی کنه و میزنه زیر همه چی ادم قابل اعتمادی هست؟؟؟۲۶ سالشه و از نظر کاری کاملا مستقله
سلام این که ایشون شما رو دوست داره یا نه چندان مهم نیست. دوست داشتن باید همراه با تعهد باشه. احتمالا دوستتون داره ولی نه به قدر یک ازدواج و همسری!
دقیقا من امشب با همین مشکل مواجه شدم و بخاطر اینکه گف نمیتونم جلو خونوادم در بیام از ترس رفت و فقط گفت ایندمو بسازم تا زمان مارو بهم برسونه شایو
من کسیو دوست دارم د۲ماه باهم حرف زدیم خیلی خوب بودیم ولی از خانوادمون میترسید بعدا بی دلیل منو ترک کرد الانم واسش چیزی بفرستم سین میکنه ولی جواب نمیده تو جایی هم منو ببینه سعی میکنه منم اونو ببینم از اطرافیانم درمورد من میپرسه ولی فقط باهام صحبت نمیکنه یعنی منو دوس داره؟
سلام قطعا دلیلی بر پاسخ ندادن ایشان هست اگر قصذ واقعی برای زندگی با ایشان دارید و شرایطش مهیا است، جدی صحبت کنید باهاشون و حتی اگر شناخت دارید رسما خواستگاری کنید در غیر اینصورت وقت خودتون رو صرف التماس ها و انتظارهای بی فایده نکنید.
منم ی سه ماه محرمیت داشتیم ب یک ماه ک رسید گفت چیز ایده الی ک فک میکردم نیستی و دونه دونه فقط عیبامو شمرد و خودشو توجیه کرد و رفت و الان انگار نه انگار دو ماه از محرمیتمون مونده کلا وجود ندارم براش منم اشتباهات داشتم نمیگم نداشتم اونم داشت ولی حتی فرصت نداد ببینه تو این مدت پونده از محرمیت تغییری میبینه ازم یا نه با بی رحمی خودش ی روز خواست منو ی روزم خیلی راحت ولم کرد…دارم دیوونه میشم.کاش از ی لحاظایی برتری داشت ازم نمیسوختم…
سلام زری جان، امیدوارم که این تجربه رو برای پیشرفتت استفاده کنی. توصیه می کنم این 1 ماه رو زیادی بزرگش نکنی و اشتباهاتت رو مورد بررسی قرار بده وبرای آشنایی های بعدی به روش اصولی و درست، آماده شو
سلام من خودم دخترم و به یه دختر دیگه عاشق شدم اونم عاشق من بود خیییلی اولش خودش اومد مستم و عاشقم کرد شب و روز قربون صد قم میرفت خیلی عاشقم بود خیلی خیلی خیلب منم از ته دلم عاشقش بودم بهش اعتماد کردم اما الان حدود یه سال گذشته تو مدرسه ه با همیم بهم میگه من دیگه عاشقت نیستم باهام سرد شده دیگه باهام نمی گرده ولی از دور حواسش بهم حواست دیگه مث قبلا نیس ولی نمیدونم اون همش با یکی دیگست ولی من احساس میکنم هنوزم عاشفمه من باورم نمیشه اون فراموشم کرده باشه…کروحدا کمکم کنید میخ ام بدونم هنوزم عاشفمه یا نه تورو خدا کمکم کنید دارم نابود میشم ارزوم فقط مر که مرگ کمکم کنید خواهش میکنم …
سلام دوست عزیز شما عاشق به هم جنس خودتون شدید و این یک معزل اساسی در رابطه هاست.
من بهت توصیه میکنم بجای این که به فکر این باشی که ایشون دوستت داره هنوز یا نه، به یک مشاور مراجعه کنی و مساله رو از بیخ و بن حل کنی تا بتونی به عنوان یک دختر موفق پله های ترقی رو پشت سر بگذاری و ازدواج موفق داشته باشی.
سلام وقتتون بخیر. من همیشه به همه مشاوره میدم اما از پس مشکل خودم برنمیام دیگه. ۲ سال با هم رشته ایم توی دانشگاه بودم بخاطر یه همکاری و پروژه رابطمون عمیق تر شد اما این شخص به دلیل تزلزل فکری یک روز میگفت دوستم دارد روز دیگر گمراه بود و با تمام نزدیکانش از این دودلی گفته بود و درگیر بود. آنقدر که آخر سر گفت من دوستت دارم اما حس میکنم اون عشق واقعی که دنبالش هستم نیستی و دارم فقط عذابت میدم و رفت. اولین دختر زندگی این شخص بودم و سن کمی داشتیم الان ارشد میخونیم و من ۱ سال جلوترم چند باری به بهانه دادن فلش هایم که دستش بود پیام داد اما نمیگفت برای دیدن من میگفت به چه کسی بدهم و شخصیت بسیار مغروری دارد پست غمگین عاشقانه بعد از اولین برخورد ناگهانی گذاشت یا از دیدن و رو در رو شدنمان فرار میکند. نمی دانم دیگر چکار کنم با آمدن مجددش و دیدنش مشکلات روحی زیادی را تحمل میکنم اینک بعد اینهم محبت و عشق بی محلی و سرد از کنار هم رد میشویم اذیتم میکن و اینک دوست ها و اطرافیان همه بر این اعتقاد هستند که بودن و محبت زیادی من این شخص را دل زده کرده و فرصت عاشق شدن ندادم و یا شاید سواستفاده ای بیش نبوده اما همه دانشگاه و دوستان و اطرافیانش به پاکی و درستی اش قسم میخورند آدم غیر قابل درکی است به همین دلیل هنوز که هنوز نمیدانم چه بود چه کرد و چه باید بکنم
سلام دوست عزیزم این که شما به فردی علاقه دارید و مدتی در ارتباط بودید دلیل بر این نیست که باید همیشه مال هم باشید. اما به قول دیگران مخبت های افراطی شما و یا به عبارتی عدم مهارت شما برای برقراری ارتباط تا ازدواج مانع این مساله شده. و اگر مهارت ها تون تفویت نشه نمی تونین روابط بعدی رو هم هندل کنید. جتی ممکنه در عقد و نامزدی رسمی هم به مشکل بخورید برای حل مشکلات و مسایل تون حتما به مشاور مجرب و با اعتبار مراجعه بفرمایید
همه چی دوطرفست
سلام.من با یک آقایی به قصد ازدواج به مدت دو ماه صحبت میکردم.خیلی رابطمون خوب بود ولی با ایجاد یک کدورت رابطمون شکراب شد و ایشون کات کردن.ولی با گذشت دو سال هنوز شماره منو تو گوشیشون دارند.من چون برنامه موبوگرام دارم میتونم بفهمم کدوم مخاطبین من شماره تماس من رو دارن.به نظرتون اگه منو نمیخواست چرا شماره منو پاک نکرده؟
سلام دوست عزیزم
بهتره بگیم که
اگر میخواست چرا توی این مدت با این که شماره تون رو داره چرا اقدام نکرده؟
و با تغییر جهت تفکر شما، کاری کنید که به ایشون دل نبندید و به زندگی تون برسید.
اما در رابطه با این مساله:
شاید شما مهارت های ارتباطی با مرد ها رو نیاموخته بودید و خطایی کردی که ایشون برای همیشه دل زده شده برای حل مشکلات و مسایل تون حتما به مشاور مجرب و با اعتبار مراجعه بفرمایید
با سلام و خسته نباشید… یکی از پسران فامیل دورمون ب هم علاقمنذ بودیم و رابطه احساسی هم با هم داشتیم. نگاه و رفتارهای عاشقانه و بیرون رفتن اما هر وقت در مورد احساسش نسبت ب خودم ازش میپرسیدم میگفت ی حسی بوده ک از بچگی بوده و احترام خاصی برات قایلم و ی ابراز علاقه واضح ب من نکرد با وجودی ک باهم بیرون میرفتیم و حرکات عاشقانه و اینکه سعی کنه بطور فیزیکی بهم نزدیک بشه رو خیلی ازش می دیدم حتی تو جمع هم ک همدیگرو میدیدیم خانوادم حس میکردن ب من علاقه داره… خیلی منتظرش موندم و خیلی خواستگارای خوب رد کردم ک یهو شنیدم ازدواج کرده و بعد از اون مساله منم تصمیم گرفتم منطقی ازدواج کنم و عشق و عاشقی رو فراموش کنم… الان بعد از حدود 2سال از ازدواج هردومون هر از دو سه ماهی یکبار بهم پیام میده…. اونم ن پیامهای واضح.. ی جور پیغامهایی ک انگار میخواد سر حرف رو دوباره باهام باز کنه یا اینکه میخواد منو ب یاد خودش بندازه…. علت این کارش چیه الان بعذ از ازدواج؟
سلام دوست عزیزم
علت کار ایشون هر چه که باشه که مطمئنا ” خیر و مبارک ” نیست، به زندگی شما لطمه می زنه. حالا که هر دو متاهل هستید بهتره که شما قاطعانه راه رو بر پیام دادن ایشون، درد و دل کردن و موارد اینچنینی ببندید، و نگذارید که زندگی تون خراب شه و به دنبال علت نباشید.
حتی اگر علت این کارشون دوست داشتن شما باشه، واقعا دیره و باید زودتر از این حرف ها به این فکر می بود اما احیانا با توجه به تجربیات قبلی ممکنه فقط به دنبال یک گوش باشه برای درد دل وشکایت از زندگی و .. که البته اون گوش نباید گوش شما باشه عزیزم.
با سلام.. بنده مرد هستم 41 ساله با یه مرد 29 ساله یکسال. پیش آشنا شده ام.. در ابتدا از هم خوشمون می اومد اما نه خیلی.. رفته رفته با شناخت همدیگر من با شتاخت درونیات رفتار و کارهاش.. پیداش کردم و حس خیلیی خوبی بهم دست داد و کنارش خیلیی اروم بودم و من گفتم نیمه وجودی منی. البته ایشون یکی را سخت دوست میداشت و سخت تو فکرش بود ولی من بهش میگفتم گفت اون دوست معنولی من هست و باهاش کات میکنم و قرار شد شرایط را فراهم کنم بیاد کرج باهم زندگی کنیم اما جور نشد و ایشون باب رفاقت را باز کردند و میگفتن رفیقیم و. جددی نشدند و از این به بعد ایشون دلبری میکردند و اما جلو نمی اومدند مستقیم چیزی نمیگفتند و بطور غیر مستقیم وانمود میکردند دوستم داره و حتی بهم عشق داره و عسگکس هاشو با نوشته های عاشقانه و موسیقی جهت دار عاشقانه می فرستاذ و ولی کلامی میگفت ما رفیقیم و بعذ
در این مدت فاز تتهایی گرفته بود و ایدی تلگزاممش که مخصوص سرج بوذ حذف کرده بود ولی به من میگفت تو برو سرچ کن و میرفتم بیشتر بخاطر ایشون و البته کمی نگران حال خودم بودم هم… و طی این مدت از مجازی بودن من و سررچ کردن من شاکی بودند و ناراحت… اشاره می کردند اما منم نمی تونستم مستقیم بگم که هدفت چیه و طبق بزنامه ایشون اومدم جلو
و طی مدت رفاقت من بیشتر جذبش میشدم و ارامم میشدم بهش بیام میدادم و از بیام دادن باهاش سیر نمیشدم و به هر بهاته ای بهش بیام میدادم
ایشون اصلا دریغ نمی کرد و فقط نگران بود چرا همش آنلاین ام
xکوچکترین شکی میکردم بهش با دلیل کامل توضیح میدادن کگو اثبات میکردن تا خیالم راحت شه
تا دوهفته پیش خیلی عالی بود باهام فقط میگفت توو چرا این همه عالی هستی و همش سرچ میکنی تتهاییی تو چرا کسی پیدا نمیکنین و تو که همش گروهایی و گفت رفاقت کات منم شوکه شده بودم مات مبهوت.. حتی یک ساعت قبلش بگه کات صدامو فرستادم به به چه چه میکرد
و الان من واقعا دچار ابهام بزرگی شدم
ایا این هدف خاصی دارند از کات کردن و میخواد مطمئن شه از احساسم یا کلا از اول داشت بازی میکرد یا سوتفاهمم شده
و چیزی که هنیشه میگفت.. میگفت به نن ءیام نده برو کیس یابی
و بعد کات کرد گفت به من فکر نکن اصلا برو کیستو بیدا کن
با سلام؛ شخصی رو دوسال میشناختم اما رابطه ی ما کاملا رسمی بود یعنی گاهاً در شبکه مجازی تبریک عید، تبریک سال نو و…. برایم ارسال میکرد و من میدنستم که یه حس مثبتی داره و البته متقابل بود این حس… تا اینکه حدود دو ماه پیش خواست که برای ادواج آشنا بشیم ما یک ماه و یک هفته تقریبا باهم ارتباط تلفنی و چت و گاها تصویری داشتیم امااز همون هفته اول بدلیل یه مشکل بزرگی این ازدواج ممکن نبود اما چون بهم علاقه مند شده بودیم هی دنبال راه چاره میگشتیم ولی بلاخره تصمیم به خداحافظی گرفتیم اون بشدت ابراز عشق میرد حتی موقع خداحافظی گفت که بی شک قوی ترین حسی بوده که به کسی داشته وعشقی مثل من نداشته اما بعد از گذشت شاید چندروز ایشون با یکی دیگه وارد رابطه شدن و من بهش گفتم درسته تصمیم گرفتیم جدا شیم ولی توباید حرمت نگه میداشتی پس اون احساس عمیقی که ازش حرف میزدی دروغ محض بوده ولی اون اصرار داره که هرگز دروغ نگفته! راستش با اینکه تمام شده بودولی حس بسیار بسیار بدی به من دست داد و برایم باورکردنی نیست که کسی که اونهمه ابراز عشق میکرد و خیلی هم ناراحت بود که نمیشه انقدر زود با کسی دیگه وارد رابطه بشه وحتی یکماه حرمت منو نگه نداره!
سلام من ی پسر ۳۰ساله ارشد برق قدرت وشاغل هستم به مدت ۶سال با ی خانوم دانشجوی پزشکی رابطه عمیق عاطفی ورابطه جنسی هم داشتیم به قصد ازدواج ازهم فاصله داشتیم سه ماهی ی بارهمو میدیدم علاقه از طرف من شروع شده بود بعد ازمدتی خیلی زیاد شد.مدتی که پیش این خانوم بودم به شدت ابراز علاقه وازازدواج صحبت میکردن ولی وقتی دوربودیم بحثی پیش می آمد قهرمیکردن ومیگفتن علاقه ندارن ونمیخوان وجدابشیم بااصرار من برمیگشتن بر سر فضای مجازی ماهمیشه بحث داشتیم ودعوا عقیده داشتن مشکلی نداره ومن برعکس ایشون گاهی اوقات هم بدون گفتن به من بیرون میرفتن باهمکلاسی پسرشون وبعدا میگفتن با لحن بدی دوست داشتم رفتن میخوای بری برو تااین اواخر که بشدت دعوا کردیم من خیلی راحت گفتم پسرهاوفالو نکن وخوشم نمیاد اول قبول کرد بعد مثل اینکه باهم اتاقی هاش صحبت کرد واونا بهش گفته بودن کوتاه نیا وبددل وشکاکه وکارخودتو بکن ایشونم منو انفالو کردن وکارخودشون وکردن وقهر کردن الان یک ماه کلا ازهمه شبکه های اجتماعی منو بلاک کردن من به ایشون علاقه دارم خیلی میدونم این خانومم داره خیلی اصرار وپیام دادم بهشون ولی قبول نکردن برگردن دیگه جواب هم نمیدن تازه فارغ التحصیل شدن ودیگه دانشگاه نمیرن تو مدت رابطمون بنده همه جوره محبت وازهمه نظر پشتیبانشون بودم میخواستم راهنمایی بفرمایید
سلام وقتتون بخیر،من 3سال بای پسر تو رابطه بودم،خیلی همدیگرو دوست داشتیم وهیچ جوره مایل به جدایی نبودیم،اما یهو ی عده باکلی حرف وحدیث مارو ازهم جدا کردن،یکسال ازین جدایی گذشته امامن هنوز نتونستم فراموشش کنم،3ماه بعدازجدایی رفت بایک دختر دیگه،وهنوز باهمونه،من چیکار کنم برگرده…
سلام
من ۳۰ سالم هست. با کسی نامزد شده ام 27 ساله که قبلا کسی دیگر را دوست داشته و روابط شان در حد پیام بازی و تلفن بوده. هر دو با شخصیت و پاک بودند و اولین ملاقات شان هم گپ ازدواج بوده. بعد پسره میاد خواستگاری ولی خانواده دختر قبول نمی کند. و این رابطه میشکند و گاهی باهم از طریق پیام خبرگیری میکردن مثلا در هر چند ماه. مدت قول و قرارشان هم حدود پنج یا شش ماه طول میکشه. بعد خواستگاران زیادی میاید ولی دختره رد میکند که یکیش من بودم و مرا هم گفت با تمام احترام به شخصیت تان احساس ندارم نسبت به شما و رد کرد. حالا رابطه ایشان با آن پسره در طول ۵ سال همان خبر گیری از طریق پیام رسانی در هر چند ماه تا حدود ۶ ماه پیش ادامه داشت که پسره معمولا پیام میداد نه دختره. و من درین مدت ۵ سال مرتبا با این دختر در تماس بودم و گاهی ساعتها درد دل میکرد. بعد ۶ ماه پیش برای من گفت من میخواهم با تو ازدواج کنم. من گفتم قبلی را فراموش کردی؟ گفت خودت میفامی اصلا یادم نیست بود یا نبود. من گفتم آیا منو دوست داری یا از روی مصلحت چون او را بدست آورده نمیتوانی و از طرف خانواده زیرفشار هستی ، میخواهی با من ازدواج کنی؟ چون بمن اعتماد داری و میفهمی اهل زندگی هستم و از تمام داستانت خبر دارم ولی تو را عاشقانه دوستت دارم. فکر میکنی بهت خیانت نمی کنم. به این دلایل؟ یا واقعا منو دوست داری؟ چون اینکه عقل سلیمت حکمخوب کرده قابل قبول هست ولی برای من اینم مهمه وقتی با من ازدواج میکنی مرا دوست داشته باشی تا از زندکی لذت ببریم هردویمان نه اینکه من به حکم عاشق بودن با تو ازدواج کنم و تو بحکم مصلحت. بعد بمن گفت تصمیم من جدی هست اگر مهرت در دلم نمی نشست اصلا نمی گفتم و او پسر دیگه را اصلا یادم نیست که اصلا بود یا نبود و هیچ کاری هم نتوانیست تا به ازدواج برسیم. حالا برو برای خانواده بگو بیاین خواستگاری؟ ما رفتیم خواستگاری و نامزد شدیم. حالا من با تما دلم او را دوستش دارم و او هم همیشه بمن عشق میورزد. گاهی شده کمی سرم شلوغ باشد کمتر گپبزنوم شده باخودش در تنهایی گریه کرده و میگوید با من حرف بزن ، با انکه تحصیلات عالی دارد و زیاد مذهبی نیست هر جمعه میرود مسجد برای سلامتی من نذری میدهد. راستی یک چیزی یادم رفت، از دوستانش پرسیدم که بعد نامزدی چه تغییرات در روحیه و رفتارش بوجود امده همه میگویند خیلی خوشحال و شاد شده و مثل قدیم غمگین و افسرده نمیشود همیشه از تو میگوید که چنان میگویی و تعداد از دوستانش از خوشحالی اش حسادت میکنند. البته مسئله حسادت را خودش همبارها گفته.حالا سوال من اینست با این اوصاف که گفته شد، آیا همو قسمیکه او میگوید کسی را که پنج سال پیش دوست داشته و بعد خانواده اش دست رد زده، از یاد برده واقعا؟ با توجه به چیزای گفته شده که تجربه کرده ام. من سوالم اینست که چه کار کنم تا اصلا تمام احساست گذشته اش بی معنی شود. من بی باکانه و دیوانه وار دوستش دارم ولی دوست دارم بفهممم حتی اگر میلی متر هم از گذشته اش در دلش بیاید دیگر نیاید در تمام عمرمان. فقط احساس را میگویم نه خدای نخواسته خیانت را. چون اهل خیانت حتی به اندازه ای یک پیام دادن هم نیست چون امتحان کرده ام . آیا من نگرانی داشته باشم؟ یا اصلا نه؟ چون در عمرم دنبال زن یا دختر حتی به اندازه ای حرام دیدن نبوده ام. تنها دختری بود که مرا جذبش کرد. نظر شما بعنوان کارشناس در مورد زندگی آینده ما چیست؟ او را میبینم غرق در روابط با من و تک تک اعضای خانواده ام هست میگوید دلم جمع هست که تو منو دوست داری و هیچوقت دنبال کسی دیگری نمیروی. من قبول دارم گپشرا چون درست میگوید.
سلام.خانم من حدود سه ماهه رفته قهر.نه باهام حرف میزنه نه میاد ببینمش.خواهراش دارن بهش خط میدن.من اشتباه کردم و خیلی خواهش و التماس کردم.چون ی بچه دارم نمیخاستم زندگیم بپاشه.الان من باید چیکارکنم
سلام و خسته نباشید
من دختر ۱۹ ساله هستم و به مدت ۷ ماه با یکی از هم دانشگاهی هام توی رابطه رفتم اینم بگم که از نظر ظاهری بسیار مورد توجه بقیه هستم و به همین دلیل به راحتی این پیشنهاد دوستی رو فبول نکردم بلکه ۴ ماه ایشون وقت گذاشتن و مثل دوتا دوست بودیمو سعی کردن که اعتماد منو به دست بیارن و ایشون اصخار داشتن که توی این مدت سختی زیادی کشیدن و من توجهی بهشون نمیکردم خلاصه ایشون به طور کامل شیفته من شده بودن و جوری که اطرفیانم هم متوجه این علاقه بیش از حد شده بودن و به طبع منم به ایشون دل بسته بودم و تقریبا میتونم بگم اولین رابطه جدی من بوده و حتی ایشون چند بار به طور جدی حرف اذدواج رو زده بودن و داشتن برتانه ریزی میکردن اما من برای اینکه اون زمان نمیخواستم جدی بشه سر باز میزدم به علاوه اصلا رو کسی حساب باز نمیکردم ولی ایشون با رفتارشون منو متقاعد کرده بودن که میشه اعتماد کرد و جدی گرفت این رابطه رو اما مشکلی ک ایشون داشتن با اینکه از خوانواده ثروتمند سرشناسی بودن اما مشکلات خوانوادگی فراونی داشتن و ایکه مادر ایشون به دلیل خیانت طلاق گرفته بود و همین مسعله این فرد رو شکاک کرده بود و بسیار حساس رابطه ما تا ماه ۵ خوب بود تا اینکه سر مسعله ای ایشون فکر کردند ک منم خیانت کردم! من فقط در اینستا پسر عموم رو بوون هماهنگی فالو کردم و با من کات کردند اما ۲ روز بعد با گریه و التماس و تمنا برگشتن و تقریبا میتونم بگم به دست و پام افتاده بودن منم از سر دلسوزی و علاقه قبول کردم!اما از ماه ۵ دیگه مثل قبل نشد و ماه هر هفته دعوا و مشاجره و قهر داشتیم اما همیشه حتی اگه اشتباه از من بود ایشون سری پا پیش میزاشتن و نمیزاشتن به روز بکشه و اینکه شک ایشون هم بیشتر میشد تا ماه اخر که رابطه به سردی میرفت و تقریبا میتونم بگم توافقی کات کردیم بیشتر من خسته شده بودم اما من خودم وقتی علاقه ایشون و رفتارشون با من رو که مرور میکنم نمیتونم متوجه بشم که الان چجوری راحت منو کنار گذاشته !!!ما هم دیگرو درهفته شاید ۲ بار به صورت کوتاه توی محوطه ببینیم ایشون زمانی که منو میبینن یا دوستامو سعی میکنن دور خودشونو با دختر های مختلف پر کنن و خدوشونو خیلی شاد نشون میدن در صورتی که اصلا همچنین شخصیت دختر بازی نداشت و حتی به صورت اغراق امیز و ظایع ای خدذشون شاد و صمیمی نشون میدن و حتی جلوی من باهم بیرون میرن و مطمعن میشن که من متوجه شدم یا نه !اینم بگم که دختر بسیار حسودی هستم و این موضوع رو میدنن و وقتی که من دور میشم ایشون تنها میشنن یا با بی میلی پیش دوستاشون و اینکه بیو اینستا و تلگرامشون هم راجبه رابطه ما تکس نوشتن (از قلب مهربون سو استفاده نکن شاید دیکه بهت پیشنهاد نشه)من هیچ ری اکشنی نشون ندادم تا الان و اینم بگم که بعد کات منو بلاک کردن وو منم همین کارو کردم اما ایشون بعد یک ماه هی از بلاک در اوردن و گذاشتن باز تا اینکه اخرم در اوردن منم بعد چند ماه دراوردم و اینکه وقتای که حواسم نیست بهم زل میزنن من نمیدونم الان برم سراغ رابطه جدید یا امید به برگشت داشته باشم؟درضمن بعد کات ما ایشون دانشکاهو تقریبا ول کردن و خیلیییی کم تر از موقعه ای ک باهم بودیم میان تقربا ساعتای بیکاری من !!!این سوالمم برلی اینکه یک فردی الان دوساله پای من نشسته و من هر بلای سرشون اوردم بازم نرفتن و حتی میتونم بگم از این فرد بهتر هم هستن اما برای من جدایی از ای رابطه سخت بوده و پر از درد!و هنوز خاطرات و هدیه هارو نگه داشتم میشه راهنماییم کنید چیکار کنم اخه عشق ایشون و رفتارشون با من کاملا خالصانه و خوب بود جوری که بعد اینهمه مدت باورم نمیسه همون ادمه
سلام
میخواستم ببینم رابطه ای که یه بار تموم شده و از اون ۶ ماه میگذره و هر دوطرف هم با یه نفر اشنا شدن رو میشه دوباره شروع کرد؟
سلام اگر یه پسر ک عاشقشم بعد از دو سال جدایی و رابطه با چندین دختر و برگشت و ب من گفت ک ب پاش وایستم تا وقتی کارش جور میشه و اصلا رل نباشیم فقط ب هم قول زندگی بدیم این یعنی هنوز منو دوسم داره؟؟؟؟
سلام مجدد گفته های یک مرد تا به عمل تبدیل نشه، نمیشه روش حساب کرد 🙂 با عرض معذرت از تمام آقایون..
پسری ک عاشقش بودم بعد از دو سال و رابطه با چندین دختر هنوز چن هفته یه بار ب من پی ام میده یا زنگ میزنه و حتی یبارم ب طور جدی پیشنهاد ازدواج داد و گفت پاش وایستم تا درگیری های شغلیش تموم شه ولی این پیشنهاد ب هم خورد و الان وقتی حرف میزنم ب طور غیر مستقیم بهم میگه ک منو واسه زندگی میخواد و دوسم داره ولی اگه یکم باهاش گرم بگیرم اون سرد میشه در ضمن اون پسر خیلی خیلی مغرور هستن ب نظر شما اون باید فراموش بشه یا امید ب بازگشت هست؟؟؟
سلام شما میگویید که دوستی قبلا از ازدواج روح را آزرده میکنه ولی مگه غیر ازینه که خود ازدواج هم در نهایت سرخوردگیه فقط تشریفاتش بیشتره و بهرحال یک سری وعده رسمی حداقل آدم عادت کنه بهتره و پخته تر بشه تا اینکه باکلی ذوق ازدواج کنه و کاملا ناامید بشه و هیچ کاریش هم نشه کرد شناخت هرچه قبل از ازدواج کامل تر انتخاب درست تر و ناچارا این شناخت هم تنها از طریق دوستی (البته بدون روابط نامشروع) ممکنه حالا ممکنه به کات ختم بشه که چه بهتر که آدم طرفشو قبل از ازدواج بشناسه و حتی الامکان از طلاق جلوگیری بشه در مورد احساسات اولیه هم شک دارم مردم بازیگرن با احساسات بازی میکنن پس نمیشه گفت اولین و آخرین عشق و اینکه احساساتمو خرج یه نفر کردم اینا دراماتیک بازیه پخته شدن و فریب نخوردن میارزه به شکست عشقیا قلب شکسته و ترمیم شده قویتره من با اینکه خودم ۲ بار ضربه خوردم(البته رابطه بسیار کوتاه مدت چون با اولین علامت هشدار میفهمیدم چیزی که خرابه رو نمیشه درستش کرد و فندک زیر رابطه رو میکشیدم) ولی بازم حاضر نیسم کورکورانه ازدواج کنم
سلام و خسته نباشي ، يه مدت ي است با كسي در ارتباطم و هر دو علاقه زيادي به هم داريم ولي بر اثر اين مشكلات قرنطينه گي ويروس كرونا خورد خورد ارتباط را كم كرد و حتي براي وابستگي يه مدت خواستين در ارتباط نباشيم ، الان درست نميدونم چه كنم؟!
سلام من۳۳ سال و همسرم۴۵ ساله هست و حدود یکسال هست با هم هستیم البته سه ماه هست که رسما عقد شدیم ولی بعلت اینکه پدرم چندماه پیش فوت شدند زیر یه سقف نرفتیم. من همسرم رو خیلی دوست دارم و بارها شده که از همدیگه دلخور بشیم ولی شوهرم هیچوقت با من قهر نکرده ، که در دعوای اخیر سر مراسم عروسی و… دعوای لفظی شدیدی بین ما رخ داد که من از خانواده ام کمک خواستم و آنها هم نظریاتی دادند که من از سر عصبانیت به شوهرم گفتم فقط طلاق میخواهم و ادامه ی زندگی با تو مشکله….. ایشون دو هفته صبر کردن تا من نظرم تغییر کند البته تماسی نگرفتند ولی وقتی من رو مصمم دیدند به هم ریخته شدند و خانواده شون رو در جریان گذاشتند و حالا که بحث به خانواده ها کشیده شده آنها هم نظرشان اینه که توافقی از هم جدا شیم و اینکه همسرم توی این مدت بخاطر شرایط روحی که داشتم خیلی به دلم راه اومده بوده ولی الان به کلی تغییر کرده.وقتی آروم ترشدم من از خانواده م خواستم که تصمیم نهایی رو به عهده خودم بگذارند و من طلاق نمیخوام چون واقعا همسرم رو دوست دارم. ولی ایشون نظرشان اینه من هم طلاق نمیخواستم ولی وقتی پیشنهاد دادی بهش فکر کردم و دیدم منطقی ترین کار همینه. حال هم بعد از اون مشاجره که داشتیم که سه هفته زمان برد ایشون فقط یکبار به اصرار من ، همدیگه رو دیدیم و اصرار دارن جدایی بهترین راه حل هست . چون به هم و خانواده ها بی حرمتی شده و دیگه این مثل ظرف ترک خورده ای میمونه که زیبا نیست در کنار هم زندگی کنیم. بعد از اون چندین بار بهش پیام دادم که بیا مجددا در مورد مشکلمون صحبت کنیم و من از روی عصبانیت فقط اسم طلاق رو آوردم….. ولی هیچ جوابی به پیام ها و تلفن من نمیده. و چون محل کارش یه شهر دیگری هست من اصلا ازش خبر ندارم. حتی روز عید هم با من تماس نگرفت … من حتی به خانواده ش هم زنگ زدم و حتی به خواهرش که احساس صمیمیت بیشتری باهاش داره هم صحبت کردم و نظر ایشون این بود که شما چون شناخت درستی از هم ندارید و نمی تونید با هم زندگی کنید! از ایشون خواستم که به همسرم بگوید با من تماس بگیره و حدود یک هفته هست هنوز تماس نگرفته! نگران هستم و نمیدونم قصد همسرم از این کار چیه؟؟؟ یه وقتی میگم خواسته با آرامش به اشتباهات مون فکر کنیم. که واقعا تو این مورد خیلی موثر برای من بوده. ولی یه وقتی هم میگم اون دیگه من رو فراموش کرده و میخواهد که ادامه ندهیم. به نظر شما راهکار چیست؟ یعنی چی تو سرش میگذره و با اینکه آدمی که جونش برای من میرفت و حتی توی این مدت یک روز هم نبود با من قهر کنه و هر روز هم با من تماس می گرفت چرا الان یهویی سرد شده یعنی روی تصمیم جدایی مصممه؟
قابل ذکر هست شوهرم فرزند آخر خانواده هست و در این خانواده با وجود تحصیلات عالیه در سن بالا ازدواج میکنند و یا اصلا نمیکنند.
سلام دوست عزیز مدتی صبر کنید شاید ایشان هم میخواهند یک مقابله به مثل داشته باشند و شاید هم تنبیهی برای شما باشه که قدر شناس تر باشید
کمی صبر کنید تا ببنیید یکی دو هفته اینده پیشنهاد خودشون چی هست.برای حل مشکلات و مسایل تون حتما به مشاور مجرب و با اعتبار مراجعه بفرمایید
سلام ؛وقتتون بخير؛من٢٨ سالمه حدود ٧ ماه ِ كه با ي اقاييي در ارتباط هستم.از هرنظر به من خيلي شبيه هستن.اوايل رابطه يني تا ٢-٣ ماه اول كاملا مشخص بود كه قصدشون با من ازدواجه.از ماه ٤-٥ به بد حرفش رو نميزد اما تو كاراش بهم نشون ميداد ك قصدشون جديه.چون من خيلي ادم شكاكي هستم مدام اذيتشون ميكردم.هيچي نميديدم ازشون ولي مدام بهشون گير ميدادم.هر كاري براي اثبات اينكه بهم تعهد داره ميكرد اماپذيرفتن من سطحي بود.عدم اعتمادم هم چون قبلا از رابطه قبليم تجربه خيانت داشتم اعتمادم كم شده به جنس مخالف.الان رابطمون تموم شده و كلا انكار ميكنه ك با من قصد ازدواج داشته .ميگه اخلاقت خيلي شكاكه من نميتونم همش دعوا داشته باشم.واقعا هم حق با ايشونه.الان اين اقا ميگه ي مدت از هم دور باشيم من رواز خودت دور كردي با شكات با گير دادنات.الان تقريبا ١ هفته گذشته از اين قضيه و من نميدونم بايد چكار كنم!؟
سلام خسته نباشید….من و دوست پسرم سه سال هست ک با هم ارتباط داریم و این اواخر ارتباط ما قطع و وصلی داشت...من این مدت خیلی حساس و پرخاشگر شدم و به شدت هم به این آقا وابسته هستم الان پنج روز هست که پیامم رو هم حتی سین نمیکنه و جواب نمیده چون دفعه آخر تهدید به خودکشی و مکرر زنگ زدن رو هم داشتم مکرر زنگ و پیام دادم و تنها چیزی ک گفتن این مدت اینکه گفتن سه روز دیگ برمیگردن و نمیخاد راجب این مسائل باهاش صحبت کنم و برگردیم ب روال قبل…الان سه روز و چهار روز گذشته ولی هیچ خبری ازش نشده من متن معذرت خواهی هم فرستادم ولی باز جوابی ندادن…حتی نمیگن رابطه کات هست یا دارن فکر میکنن هیچی هیچی نمیگن و اولین باره طی این مدت ک جواب تلفن منو تو دوره طولانی نمیدن الان من باید واکنشم چی باشه و تو فکر این آقا چی میگذره …بنظرتون بی خبر بعد این مدت از من جدا شده؟
سلام من تحصیلات عالیه دارم. پسر مورد علاقه ام هم تحصیلات عالیه دارد. من خیلی نشانه های دوست داشتن از او دیدم اما وقتی به او گفتم او گفت شما مثل خواهرم هستید، با اینکه خیلی دوستت دارم و بهت اعتماد کامل دارم اما کسی در زندگیم است. او گفت رابطه علمی ما ادامه خواهد داشت. تا قبل از آن در اکثر مواقع من سراغ او را میگرفتم . اما بعد از انینکه به او گفتم دوستت دارم و او اینطور جواب داد من از او دور شدم اما او به من نزدیک شده و بیشتر پیام می دهد. تا اینکه به او گفتم من میخواهم رابطه علمی فقط داشته باشیم. او هم گفت باشه ولی خیلی ناراحت شد از این حرف. او قبلا همیشه استوری های واتس اپ مرا میدید الان هم می بیند. به نظر شما اون چشه؟ چرا اینجوری جواب منو داده. با اینکه حسم میگه دوسم داره. از نگاهش رفتارش می فهمیدم اینو ولی خب میدونم هم شرایط اقتصادی خوبی هم ندارد. به نظر شما بخاطر مشکلی اینجوری گفته با واقعا دوسم نداره؟
سلام میتونه بخاطر مشکل مالی باشه ولی وقتی فهمیده از سمت شما ممانعتی برای نزدیک شدن جهت اشنایی ازدواج نداره و اقدام جدی نمی کنه این یعنی منتفیه . پس فکرت رو دچار نکن و حتی رابطه علمی ات رو هم با فرد دیگری پیش ببر تا دچار اسیب نباشی
قانونی وجود داره و اون هم این که
اگر پسری دختری رو بخوات و واقعا بخوات توی مریخ هم پیداش میکنه.
پس خودت رو با خود فریبی اسیب نرسون.
موفق باشی عزیزم
سلام دختر ۲۰ ساله ای هستم و تقریبا ۶ ماهه ک با دوس پسرم بودم،۹ ماه قبل از این که دوست بشیم ایشون ب من پیشنهاد دوستی داده بودن و من بنا ب دلایلی قبول نکردم و بعد از ۹ ماه ک فهمیدم ایشون واقعا منو میخواد و منتظرم مونده دوست شدیم. تو این ۳ ماه آخر دعواهامون زیاد شده بود و شاید بتونم بگم بیشتر بخاطر این بود ک من خیلی حساس بودم و حسودی میکردم و گیر مبدادم بهش. آخرین بار ک دعوا کردیم خیلی مصر برای بهم زدن بود. من خیلی زود وابسته میشم و نتونستم بیخیال بمونم و یه ماهی ک درگیر قهر و این بحثا بودیم من چن روز درمیون بهش پیام میدادم،آخرش خودم خسته شدم از رفتارش و بهش گفتم ک من فکر کردم و هر جوابی از تو رو میپذیرم ،آیا میخوای با هم باشیم؟؟اونم بعد یه روز گفت آره و بعد اون خیلی معمولی باهم حرف میزنیم ولی بازم من پیام میدم بهش، بنظرتون واقعا منو دوس داره؟؟؟
راستش فک کنم یکمم درگیر مشکلات خانوادگی باشه
نمیدونم ،خیلی گیج شدم
سلام من دختري هستم ٣٦ ساله .نزديك ٣ سال با يه آقايي آشنا شدم.١ سال كه از رابطه ما گذشت با هم در برگشت از سفر تصادف كرديم ماشين چپ شد ايشون دچار آسيب نخاعي شدن .من همچنان پايبند ايشون بودم تا آخرين روز اسفند ٩٧ فهميدم با اون شرايط دارن به من خيانت ميكنن..من وابطه رو تموم كردم.الان ٢٦ روز هست هيچ خبري از هم نداريم.من تو اين رابطه بهترين بودم ولي ايشون خيلي كم لطفي كردن.به نظرتون پشيمون ميشن؟
سلام سعیده ی عزیزم
شما 36 سال دارید و پایبند فردی بوده اید از روی دلسوزی که ظاهرا هیچ گونه اینده ای با ایشان ندارید
از طرفی ممکنه ایشون از شما خشمی در دل داشته باشه
ضمن این که خیلی خوب بودن یک امتیاز در روابط قبل از ازدواج نیست. ( به علت های مختلف که جاش نیست اینجا بگم )
و این که با این که ایشون خیانت کرده اند و کم لطفی به شما کرده اند آیا باز هم به فکر این هستید که پشیمان شوند؟
بهترین کار این هست که کمی از ایشان فاصله بگیرید و به آینده تون فکر کنید به این فکر کنید که راهی کخ الان در اون قرار گرفتید به مقصد شما رو نمی رسونه یا اقلا دیر می رسوونه که هیچ لطفی نداره. پس اگر درست فکر کنید متوجه میشی که برای زندگی خودت کم گذاشتی و باید به فکر خودت باشی
برای حل مشکلات و مسایل تون حتما به مشاور مجرب و با اعتبار مراجعه بفرمایید strong>
سلام..خسته نباشید..من 19 سالمه و از 2 سال پیش فهمیدم که پسر دایی پدرم به من علاقه داره و من از این موضوع اصلا خوشحال نبودم و هرکاری می کردم تا ازم دوری کنه..با وجود اینکه هم از نظر ظاهری و هم اخلاقی واقعا خوب بود..همین طور تو هر مناسبت خودشو بهم نزدیک کرد تا اینکه آخرش تابستون 98 ازم خواستگاری کرد و منم به تندی جوابشو دادم و بهش نه گفتم…هم بدلیل اینکه بهش تمایل نداشتم و هم اینکه اون موقع بیکار بود(الآن شاغله)…اما وقتی جوابشو اونجور دادم..اونم برام توضیح داد که چقدر زمان زیادیه منو دوست داره و فرصت دوباره خواست و من باز خیلی بد جوابشو دادم ولی بعد از اون موضوع که چند بار دیدمش واقعا از رفتارم شرمنده شدم و احساس کردم قلبشو خیلی بد شکستم..مخصوصا چون باهام خیلی سرسنگین شده بود..بعدش متوجه شدم که یکی از دخترای زیبای فامیلمون رو که دوست خودمم هست فالو کرده و دم به دیقه..پستاشو لایک می کنه..منم بدجور دلم شکست چون قبلش می خواستم از دلش در بیارم..یکم گذشت و دیدم هردوتاشون همدیگه رو آنفالو کردن..از یه طرف خوشحال شدم چون خیالم راحت شد که دیگه پستاشو نمی بینه شایدم فکر کرده چون من فالوور دختره هستم فکر بد بکنم آنفالو کرده(دلخوشی?)..از یه طرف دیگه ترسیدم نکنه با هم بودن بعد بهم زدن که آنفالو کردن..خلاصه اینکه مدتیه بهش احساس وابستگی پیدا کردم و انکارناپذیره..چند بار که با خواهرش با هم بودیم که خیلی با هم صمیمی هستیم..احساس کردم که هنوزم شاید حتی خیلی کم منو دوست داره..فقط اینو میدونم که نمی تونم تحمل کنم با یه دختر دیگه ببینمش یا حتی راجع به این موضوع بشنوم یا حتی…می دونم که خیلی ها هم چشمشون بهشه…حالا به نظرتون چیکار کنم؟؟دارم دیوونه میشم از فکر و خیال……
سلام!من مدتی با پسری دوست بودم که رابطمون بیشتر از 6 ماه نمیکشید به بهانه های مختلف میرفت و بعد مدت کوتاهی برمیگشت!همیشه با یک پیام یا ریپلای استوری و…!حتی زمانی که بهش بی محلی میکردم هم ناراحت میشد و اشتباهات خودش رو هم قبول میکرد،ولی وقتی دوباره بهش اعتماد میکردم بعد چند ماه باز به بهانه های مختلف میزاره میره و من هم سراغی از او نمیگیرم که فکر نکنه پیگیرشم!قصدش چیه؟و آیا دوستم داره؟
سلام من دختری هستم ۲۲ساله ۲ سال با یه آقایی دوست بودم میمردیم برای هم از روز اول هم قول ازدواج داد الان یکی از دوستان خودم بهشون پیام داد و گفت که سعیدمن دوست دارم دوست پسر من کنجکاو میشه و یک هفته با دوستم حرف میزنه دوست من هم به دروغ گفت من تو این دوسال وقتی باهاش بودم با ۱۰۰ نفر بودم و دوست پسر من باور میکنه دوماه تو کش مکش بودیم میگفت پای رفتن دارم دلش نیست و از ابن حرفا من هرکااااری کردم باور نکرد که خیانت نکردم
الان اون به من خیانت کرده با هم دانشگاهی ۵ سال پیشش که او زمان ۶ ماه باهم بودن دوباره دوست شده ولی میزنه زیرش به همه میگه من هیچ فازی رو اون ندارم ولی منم هرچی میگم برنمیگرده چیکار کنم؟؟ به نظر شما برمیگرده؟؟
سلام تقریبا نزدیک 7 ماه میشه از هم جدا شدیم و الان با یکی دیگه رابطه داره ولی خیلی سراغمو میگیره الانم رفته سرباز چند بار از پادگان بهم زنگ زده دلیل این کارش چیه؟هوزم دوسم داره؟؟
سلام
دو سال با عزيزترين فرد زندگيم بهترين روزها رو گذرونديم الان سه ماهه بخاطر يه دليل سطحي كه من نبايد ميرفتم جايي بهم خورديم يعني اولين پس زدن از من بود كسي نيست بره دنبال كيس ديگه با خانواده م ارتباطشو حفظ كرده از اينيستا همه پستهامو دنبال ميكنه اما ميگه همه چي تموم شده
اينجور قهر و اشتي زياد داشتيم ولي تا اين حد نرسيده بود بگه از وجودم بيرون كردم
واقعا حالم خيلي بده نه دليل جداييمون اونقد محكمه نه كلا علاقه از هم ميبريم فقط ارتباطمون قطع شده به نظرتون من چيكار بايد بكنم
یه مدت هیچ تماسی باهاش نداشته باش قطع کامل ارتباط تا بتونه با احساساتش کنار بیاد اگه مردی عاشق رابطش باشه بالاخره بر میگرده حتی از 1سال از قطع رابطش گذشته باشه فقط بعنوان یه مرد اینو میدونم تا زمانی که درگیری فکری یا مشغله سنگین کاری داشته باشیم نمیتونیم تو رابطه بهترین باشیم باید فقط زمان بگذره تا به تعادل برسیم و عشقمونو کامل نثار پارتنرمون کنیم حتی ممکنه مرد حتی به دلیل بی علاقگی از همسرش جدا شده باشه و تا زمانی که از سوگ خارج نشده نمیتونه وارد هیچ رابطه ای بشه حتی اگه از همسر یا رابطه قبلیشم حس خوبی نداشته باشه
سلام و عرض ادب خدمت شما، ببخشید من الان واقعا شرایط بدی دارم و سردرگم هستم و نمیدونم چیکار کنم پسری هستم ۲۲ ساله و عاشق خانمی ۳۳ ساله شدم(ایشون در کشور دیگری زندگی میکنند و ملیت آمریکایی دارند) که خب حدودا ۶ ماه هست که رابطه داریم، من قبلا حسم رو بهش گفتم ولی خب ری اکشن نامعلومی از خودشون نشون دادن یعنی وقتی بهش گفتم دوسش دارم و عاشقشم خندید و گفت ما نمیتونیم در یک رابطه عاشقانه باشیم و خب برای من کمی سخت بود ولی قبول کردم ولی خب خودش بیشتر از من پیگیر بود یعنی مثلا تا یه روز پیام نمیدادم بهم پیام میداد چه از شبکه های اجتماعی یا خود کنسول که کجام و چیکار میکنم و خب حتی خود من هم بعضی مواقع این کارو میکردم ولی حسشون رو نمیتونستم درک کنم حتی بعضی مواقع حرف اول اسمم رو روی پرفایلشون میگذاشتند و خب برام عجیب بود و بعضی مواقع فکر میکردم که شاید شخص دیگری را دوست دارند و بعد از ۶ ماه رابطه من به دلیل امتحان زبان بازی هارو از کنسول پاک کردم و خب به ایشون هم چیزی نگفتم و وقتی به من گفتن تا برای بازی دوباره جوین بشم گفتم که نمیتونم و بازی هارو پاک کردم خب ایشون هم چیزی نپرسیدند که چرا بازی هارو پاک کردم و منم چیزی نگفتم و بعد از گذشت سه روز متوجه شدم که من رو از لیست دوستانشون حذف کردن و خب من هم زود تصمیم گرفتم و به ایشون گفتم تا من رو بلاک کنن حدودا ۴۰ روز باهم مثلا قهر بودیم و خب من پروفایلشون رو چک کردم و متن یک آهنگ خیلی غمگین رو دیدم که میگفت(باورم نمیشه تو را از دست داده ام روح من و…) و من هم غرورم رو شکستم و اشتباهم رو قبول کردم و بهشون پیام دادم و معذرت خواهی کردم ولی ری اکشن نامعلومی(از نظر من) از خودشون نشون دادند و گفتند من ازت ناراحت نیستم و اینکه تو گفتی منو بلاک کن و منم بلاک کردم وخب شاید من اشتباه برداشت کردم و خب بعد، دو تا پیام دیگه دادم(گفتم حس واقعیترو بهم بگو و مثلا چرا کتمان میکنی که از من دلخوری) ولی خب جوابی ندادند، میخوام بدونم اینها ممکنه به اختلال (دوقطبی بودن) مرتبط باشه چون ایشون دارای اختلالات دوقطبی هستند(خودشون گفتند که دوقطبی هستند و نزدیک به 2 ساله که مشاوره و دارو را قطع کرده اند) و خب باز هم متن ها و آهنگ های غمگین، من دوسشون دارم و میترسم اگر باهاشون برای همیشه قطع ارتباط کنم ممکنه آسیب روحی بدی ببینن چون شاید منو دوست داشته باشن و من نفهمیده باشم و اونوقت عذاب وجدان ولم نمیکنه، از طرفی هم میترسم دوباره معذرت خواهی کنم و خب اصلا جوابم رو ندن و اونموقع خیلی داغون میشم چون یکبار همین یک 10 روز پیش اینکارو کردم و خوب پیش نرفت(نمیدونم شاید من درست متوجه نشدم) خواهش میکنم کمکم کنید من نمیخوام ناراحتش کنم فقط نمیدونم الان باید چیکار کنم،با تشکر فراوان.
من و عشق قدیمی ام فامیل دور هستیم و الان هر دو متاهلیم و ایشان مدتی است فعالیتهای مجازی منو چک می کنه و سعی می کنه با من صحبت کنه… خیلی میترسم چون هم فامیل هستیم هم هردومون بهم احساس و خاطرات مشترک داریم و الان هردو متاهلیم… میدونم ک نباید دیگه بهش فکر کنم، اما نمیدونم علت این کارهاش الان ک هردو متاهل هستیم، چیه؟ لطغا راهنمایی کنید.
سلام عزیزم هر دلیلی داشته باشه، باید مراقب باشید .
ایشون الان خودش رو هم برای شما جر وا جر کنه 🙂 برای شما سودی نداره چون شما متاهل هستید عزیزم.
یا از پیج تون بندازیدش بیرون یا بلاک کنید یا کلا فعالیت مجازی نداشته باشید.
فکر تون رو ازش بگیرید.
برای حل مشکلات و مسایل تون حتما به مشاور مجرب و با اعتبار مراجعه بفرمایید
به هیچ عنوان وارد رابطه نشید شاید وسوسه بشید و چند ماه باهم خوش باشین ولی قطعا به زودی به بن بست خواهید رسید
سلام.من به یه آقایی که قبلا ازدواج کرده و الان جدا شده علاقه مند شدم البته عروسی نکرده بودن فقط عقد بودن خیلی دوستش دارم حتی یه مدتی باهم دوست بودیم و کات کردیم ولی دوباره بعد دو ماه برگشت همو می دیدیم حتی من یه بار وقتی که حواسش نبود بکگراند گوشيش رو دیدم عکس با یه دختری که بغلش کرده بود گذاشت من خیلی ناراحت شدم ازش پرسیدم مگه تو جدا نشدی گفت چرا ولی این و حتی زنمم ميدونست گفت این عشق اولم بود که من باهاش 7سال دوست بودم و الانم باش نیستم چون ازدواج کرده بعد اون موضوع من دو روز باهاش صحبت نکردم اصلا بعد باهام دعوا افتاد منم رفیق رو فالو کردم تو اينستا ناراحت شد زنگ زد کلی بدوبیراه گفت من بهش گفتم که ناراحت شدم اون عکسو دیدم گفت اون کسی بود که هیچ کاری نکرده بود برام گرون تموم شه ولی تو بهم خیانت کردی وقتى که قهر بوديم مثل زن سابقم اونم دقیقا همین کارو میکرد در صورتی که من اصلا حتی یه کلمم با دوستش حرف نزدم بعد من با کلی عذرخواهی باهاش اوکی شدم دوباره بعد یه مدت کات کردیم به صورت فجيهي با فحش و فحش کاری هر دهنمون بود بار هم کردیم به من گفت تو مثل سن سابقمي من از اون فرار کردم دوباره خودمو درگیر یکی مثل اون نمیکنم با تو بودم چون گفتی فرق داری ولی نداشتی حاضرم با یکی 5 سال از خودم بزرگ تر برم که مثل اون نباشه حتی کادویی که ولنتاین بهش دادمو مسخره کرد و گفت میدم درخنتون ولی نداد گفت کادوشو پس بدم با اسنپ منم ندادم الان من دوست دارم که برگرده دوباره آخه خیلی دوسش دارم بعد کات من با پیچ فيک فالوش کردم اون فهمید منم واقعا نمیدونم از کجا بعد دایرکت داد گفت من به خودم شک کردم که واقعا من چی دارم تو صفحم که با فيک مياي سراغم خودت باش من بهت توضيح میدم که چیکار میکنم. من فقط پيامش رو دیدم هیچی نگفتم دوباره نوشت خیلی پرويي با اینکه بارت کردم بازم هستی بازم سین کردمو چیزی نگفتم باز نوشت بی وجود پيامش رو پاک کرد و فقط پیام اولش رو گذاشت بمونه شبش لايو گذاشت دختر پيشش بود بهش میگفت عشقم و شاه دلم و ازین جور حرفا صدا دختر میومد آهنگ و شادی و …. الان 4ماه از کات میگذره من میخوام که برگرده دوباره با اکانت خودم فالوش کردم هیچ پیامی ندادم اونم چیزی نگفته هیچ ريکشني نشون نداده انگار نه انگار چیکار کنم به نظرتون؟ واقعا میخوام که برگرده?
سلام من و پسرخالم ۵ ساله که باهم دوستیم خیلی خیلی همدیگرو دوس داریم اما همش درحال جروبحث و دعوا سر مسائل الکی و پیش پا افتاده ایم بهمن ماه خواستگاریمون بود آزمایش هم دادیم که مشکلی نداشت داشتیم عقد میکردیم که کرونا اومد و پسرعموی جوون بنده فوت کردن و عقد تا الان که خرداد باشه عقب افتاده از عید تا اردیبهشت با هم قهر بودیم چون ایشون دو تا از دخترعموهای خودشون رو فالو کردن که همش عکسای باز از خودشون به اشتراک میزارن و من از این موضوع خوشم نمیاد یا جروبحث دیگمون سراین بود که من و خواهرشون سر یه موضوعی اختلاف نظر داشتیم و این اقا به میگفت باید باید بری و از خواهر من عذرخواهی کنی و درحال حاضر با من قهره اینم بگم که هردومون زود از کوره در میریم حالا بنظر شما رابطه ی ۵ ساله پراز جنگ و دعوامون که داره به ازدواج ختم میشه رو تموم کنیم یا قابل درمان هست و میتونیم باهم ادامه بدیم با همو خیلی دوس داریم و به هم وفاداریم البته ایشون شمال و بنده تهران هستم همیشه هم دوری رو باعث و بانی دعوای ما میدونه مشکل اینه برا همدیگه احترام قائل نیستیم حتی گاهی فحشای پدر مادر هم به هم میدیم چیکار کنیم???خیلی دلتنگشم امیدی به رابطه ما هست؟؟؟
توروخداااااا کامنت من رو جواب بدین خواهش میکنم ازتون
سلام
من با ی خانومی آشنا شدم 1 ماهو خوردی تو این 1 ماه همه چی خیلی خیلی خیلی خوب بود حتی خودش 2-3 بار بهم گفت باهام ازدواج میکنی جوری که هر روز تو این 1 ماه همو میدیدم اگر چند ساعت پیام نمیدادم جویای من میشد بعد ایشون دانشجوی شهر دیگن از وقتی که رفتن شهر دیگه سرد بودن با من جوری که من دیگه دووم نیاوردم و گفتم سرد شدی که یهو برگشت گفت من اینجا سرم شلوغه اونچنان که فکر تو درگیر منه من درگیر تو نیستم خیلی شکستم بعد به بهونه رابطه دور تموم کرد الان خیلی اوضام داغونه
یعنی الان تحت تاثیر دوستاش که اونجاست همچین حرکتی کرده؟
آیا برمیگرده دوباره؟
سلام وقت بخیر
من دوسال بود ک پسر عمومو دوست داشتم خیلی زیاد بعد ۱ سال فهمید و بعد اون روز باهم رابطه داشتیم و اون به مامانشو و خالهاش گفته بود ک منو دوست داره و با من در ارتباطه و حتی وقتی مامانش حرف از ازدواجش زده بود عکس منو نشون داده بود گفته بود من اینو میخوام و تمام
ولی ما ۸سال تفاوت سنی داریم
ما ۶ماه رابطه داشتیم ولی یروز بهم گفت ک تفاوت سنیمون زیاده ونمیشه باهم باشیم عصبی شدم هر چی میتونستم بهش گفتم
ولی من اینو از اول بهش گفته بودم اون گفته بود مشکلی نداره
بعد از ۱ماه پی ام داد و گفت میخواستم حالتو بپرسم این شد ک بعد اون روز هفته ۲یا۳بار پی ام میداد و تماس تصویری میگرفت واز اول میدونست ک روی دختر عمه اش حساسم حرف اونو میزد و وقتی من حرص میخوردم اون میخندید خلاصه خیلی دوست داشت اذیتم کنه و همیشه تو مهمونی خانوادگیمون بهم میگفت دوستت دارم
۸ ماه گذشتو ما این رابطه رو داشتیم تا اینکه یه سفر خانوادگی رفتیم بعد از اینکه برگشتیم بهم پی ام دادو گفت عاشقتم،زندگیمی اینا و کل اون روزو باهم حرف زدیم ولی فرداش پی ام دادو گفت شرمنده ام بخدا انقدری دوستت دارم نمیخوام اگ بهم نرسیدیم اذیتت بشیم بیا یکم صبر کنیم منم اون لخظه واقعا از دست خودم عصبی بودم ک چرا دوباره باهاش حرف زدم تنها کلمه ای ک گفتم بهش اوکی بود
و الان هم رابطمون همون طوره و هفته ای ۱یا۲ بار با هم حرف میزنیم و پی ام میده و نمیتونم فراموشش کنم خیلی دوسش دارم خیلی
و من واقعا نمیدونم چیکار کنم
نمیدونم واقعا دوستم داره ک برگشته یا نه
نمیدونم هدفش از این کارا چیه
نمیدونم چیکار کنم نمیدونم چ رفتاری باید داشته باشن لطفاا کمکم کنین
سلام من دوسال پیش با یه آقایی از طریق فضای مجازی آشنا شدم و باهم رابطه ی خوبی داشتیم اما بعلت نفرستادن عکس اون اقا رفت و الان بعد از دوسال برگشته و فرصت میخواد و میگه اون موقع شرایط روحی خوبی نداشته الان هم که باهم صحبت میکنیم احساس میکنم چند درصد بهتر شده بیشتر از خانواده م میپرسه و از ازدواج میگه به نظرتون چیکار کنم ممنون از لطفتون
سلام مجدد می خوام نظرتونو درباره ی فرستادن عکس میخواستم بدونم
سلام، و عرض خسته نباشید، من خواستگار یکی از دختران اقوام بودم ، اما بعد از 5 ماه تلاش منو فقط نگه میداشت و نه جواب بله میداد و نه جواب نه، تلاش من هم برای اثبات دوست داشتنش فایده ای نداشت، در نهایت من بهش گفت دیگه منتظر نمیمونم یا آره یا هم جواب نه بده که گفت پس نظر من منفیه ، بعد از گذشت دو ماه که دیگه ارتباطی نبود ، خودش برگشت و به من پیام داد و بعد از دو بار صحبت کردن دیگه لحن صحبت کردنش صمیمی شد( چون قبلش اصلا صمیمی نبود و سرد جواب میداد) و گفت میخواد همو بشناسیم، حالا با این اوصاف به نظرتون رفتار من باید چطور باشه ؟ و این که اصلا علاقه ای به من داره یا فقط چون دید من ولش کردم ترس از دست دادن داشته و بر گشته؟
سلام خسته نباشید
ببخشید من با دوس پسرم حدود چهار ماه دوس بودیم و این رابطه از راه دورم بود و به دلایلی که یکیش همین فاصله دورمون بود از هم جدا شدیم و اون منو از همه جا بلاک کرد ولی بعد یک ماه منو از بلاکی دراورد و حدود دوماه بعد به من زنگ زد و هیچ چیزی درباره این که بیا دوباره با هم باشیمو اینا نگفت ولی بین این چند باری که زنگ زد این پیشنهادو داد که باهم باشیم ولی وقتی که من جواب مثبت بهش دادم تفره رفت و هنوزم به من زنگ میزنه ولی تکلیفش با خودشم مشخص نیست
به نظر شما من باید چیکار کنم ؟ اینم ذکر کنم که خیلی دوسش دارم
من و دوست پسر سابقم بطور مجازی با هم اشنا شدیم و حدود دو سال و خورده ای تو رابطه بودیم کلا از همون اول هم علاقه زیادی به من داشت ولی من نادیده میگرفتمش و احساس میکردم که اگه بخوام احساسات واقعی خودمو نشون بدم ممکنه زده بشه بخاطر همین کلا نه وقت زیادی براش میذاشتم نه خیلی احساس نشون میدادم و به همین روال تا 2 سال با تموم بد اخلاقیا ی من سر کرد و بعد یه مدت همش درخواست س*ک*س چت داشت ولی من قبول نمیکردم واقعا نمیدونم واقعا قصدش از اول همین بوده یا واقعا منو دوست داشته از طرفی بنظرم اگه دوستم نداشت 2 سال اخلاق بد منو تحمل نمیکرد جتی برام تو فیسبوک یه پیج به اسم خودم و خودش زد و الان که تقریبا 3 ماهه با هم حرف نزدیم گاهی اوقات وارد اون پیج میشه و فعالیت میکنه ولی یه مدلیه که موقعی که با هم قهر هستیم میگه من دوست ندارم و دیگه مسیج نمیدم ولی چند دقیقه بعد خودش باهام حرف میزنه و حتی میگه دوست دارم و از همه جزئیات زندگیش برام عکس میفرسته بنظرتون هنوز دوسم داره ؟ و یا قصدش سوء استفاده بوده؟
حتی راجع به ازدواج هم صحبت میکرد
سلام،من چند ماه پیش با یک آقایی آشنا شدم بعد از 3 ماه هردومون به دلیل اینکه از هم فاصلمون دوره تصمیم گرفتیم جدا بشیم. الان دائم یا برام آهنگ میفرسته با پیام میده خیلیم گرو میگیره با اینکه چندین ماه از جداییمون میگذره، این یعنی پشیمونه؟ آخه به صورت مستقیم چیزی نمیگه
سلام من به از طریق اینستا با یه پسری آشنا شدم حدودا ۹ ماه با هم بودیم اون پسر همونی بود که میخواستم و تمام ویژگی هایی که یه مرد عاشق باید داشته باشه و داشت اول من.دوسش نداشتم که بعد تلاش های بسیار اون بعد ۵ بار قرار من هم عاشقش شدم و زمانی که اینو فهمید خیلی خوشحال شد حتی واسم طلا خرید همو خیلی میخواستیم هفته یک بار بیرون میرفتیم به علاوه اینستاهامونو پی وی کردیم و من تنها دختر تو اینستاش بودم بعد یه مدت بیکاری فشار مالی چون ما قرارمون ازدواج بود و من خاستگار داشتم خیلی بهش فشار اومد و یک بار همه رو ریخت بیرون گف من شرایطشو ندارم با عصابانیت و ناراحتی با اینکه تصمیم بر این شد که با هم نباشیم اون اصرار داشت بدون فکر کردن به آینده با هم باشیم منم موافقت کردم اما یک شب بعد اینکه همو دیدیم دیدم اینستا دختر فالو کرده و بهونش این بود که میخواستم تنبیهه بشی که به حرفم گوش بدی و تنظیم خوابتو درست کنی من هم که ناراحت شدم لج کردم و پسر فالو کردم که اونو به شدت عصبانی کرد حتی به من گفت بی حیا بحث های طولانی داشتیم و آخر مجبور شدم که پیجمو پی وی کنم و ازم معذرت خواهی کرد و رفتارش مثل گذشته بود اما من چون این رفتارشو نتونستم فراموش کنم یا حرفاش با اینکه بهش ابراز علاقه میکردم اما نتونستم شبیهه قبل باشم حتی بم گفت سرد شدی این رابطه انگار هر روز داره سرد میشه منم بحث فالوور پیش کشیدم که به گونه ای پیچوند خلاصه رابطمون ادامه داشت تا این که ی شب که خوابم بهم خورده بود بم زنگ زد و مثل همیشه بود و بم گفت دوست دارم و… بعد چند ساعت بهش پی ام دادم یکم چت کردیم اما آخرین پی امش نمیدونم بود که من جواب ندادم و چون بیرون کار داشتم و نت هم نداشتم رفتم بیرون و ۱۱ انلاین شدم دیدم نوشته نمیدونم جواب نداره دیگه چی جواب نداره منم گفتم هیچی تازه از بیرون اومدم در کمال ناباروری واسم فرستاد گمشو بابا!!گفتم با من بودی ج نداد بعد که خیلی ناراحت شده بودم گفتم خودت گمشو بی لیاقت گفت چی گهی خوردی (تو عصبانیت بد دهن میشد) من بی لیاقتم؟ برگ کدوم درختی که باز گفتم گمشو گف باشه اما شمارمو پاک نکرد من شمارشو پاک کردم اونم وقتی دید بعد یه شب شمارمو پاک کرد من هم از اینستا ریموو کردمش. من ۲۲ سالمه اون ۲۴ ما رابطمون خوب بود و اون رو من خیلی حساس بود آیا امکان داره برگرده؟
سلام خسته نباشید.من و آقایی ۴ سال باهم در ارتباط بودیم.خیلی دوسم داشت و الانم داره بهم گفته بود بعد از ۴ سال میاد خواستگاری اما خانوادش قبول نکردن چون برادر بزرگتر از خودش مجرد بود.برای همین بخاطر بهانه های الکی ول کرد و رفت.موندم الان چیکار کنم خیلی عذاب میکشم….
سلام عزیزم
شما نیز باید صفحه مقاله چطور به درمان شکست عشقی خودم بپردازم رو تو سایت سرچ کنید و بخونین و اجرا کنید
و بعد به خودت کمک کنی تا دوباره دچار چنین روابط اشتباهی نشی.
4 سال آخه یه رابطه ؟؟؟؟
برای حل مشکلات و مسایل تون حتما به مشاور مجرب و با اعتبار مراجعه بفرمایید
اینم بگم که خانوادشو میشناسم ۴ سال به خونمون رفت و آمد داشت به امید اینکه یه روز قراره برای هم بشیم
دوران دانشجویی که تموم شد بیخیال شد…..خیلی خوب بود….مشکلاتی داشتیم بخاطر اخلاقش اما چون دوسش داشتم کنار میومدم باهاش ولی اون رفت….ممکن هست بیاد یا نه؟؟؟
سلام من ی سال با یه پسری بودم که رابطمون واقعا قشنگ بود همو خیلییی دوست داشتیم، ولی بخاطر یک سری مشکلا و اشتباها که بیشتر تقصیر من بود اون خسته شد و تصمیم گرفت ک بره چون میگفت دیگ هیچی درست نمیشه و تو رفتارت همین میمونه، واقعا دوستم داشت اما بخاطر رفتار های خودم تصمیم گرفت بره. خیلی بهش اصرار و خواهش کردم و یکم موند. و من همه تلاشمو کردم ک درست شم و واقعا شدم ولی بهم گفت که دیگه حسی نداره و اگرم حسش برگرده دیگه نمیخواد رابطرو. خودش مشکلای ریادی داره و نباید هم عصبی بشه بخاطر قلبش اما این اواخر همش بحث و دعوا بود و اخر هم دیگ حسش رفت. و من واقعا دوستش دارم و میخوام برگرده ممکنه بیاد دوباره؟
سلام من ۳ سال بود که به یه پسر که همکارم بود در ارتباط بودم اون بروش خودش عاشق من بود منم به روش خودم دوتامونم لجباز خیلی خواستیم دیگه ادامه ندیم ولی نتونستیم متاسفانه بار اخر من ازش خواستم دیگه به هر شریطی تموم بشه و رفت از زندگی خیلی دردناک بود ولی رفت من موندم .. الان تا هفته پیش ۹ ماه بود ک دیگه کلا در ارتباط نبودیم بگزریم این بین خیلی خیلی اتفاقاافتاده
یه بار از طرف یه نفر برام گل فرستاد منم قبول کردن ولی نه زنگی زدم و نه پیامی
هفته پیشم برا تولدم نتونستم جلو خودمو بگیرن و زنگ زدم
با شنیدن صداش کلا دیت و دلم میلرزه حالم داغون میشه اختیارم از دستم میره
الانم هر سب پیام میده
عین قبله ولی ازمم نمیخواد رابطه ای شکل بگیره انگار فقط میخواد کدورتی نباشه نمیدونم چجور رفتار کنم یا لمونه برا هنیشه یا بره ؟؟؟؟
اصلا موندنش منطقیه ایا ؟؟؟؟
سلام ما رابطمون حدود ۲سال بود چند بار باهم کات کردیم ولی باز برگشتیم دوسپسرم ایندفعه میگه که ما کات نکردیم ولی خیلی سرد حرف میزنه اصلا باهم دیگ حرف نمیزنیم به ندرت پیش میاد ی چیزی بگه
چیکار کنم دوباره جذبم بشه نگرانم بشه؟؟ همش وی ام بده؟؟
ازتون خواهش میکنم کمکم کنید
سلام ما رابطمون حدود ۲سال بود چند بار باهم کات کردیم ولی باز برگشتیم دوسپسرم ایندفعه میگه که ما کات نکردیم ولی خیلی سرد حرف میزنه اصلا باهم دیگ حرف نمیزنیم به ندرت پیش میاد ی چیزی بگه
چیکار کنم دوباره جذبم بشه نگرانم بشه؟؟ همش وی ام بده؟؟
ازتون خواهش میکنم کمکم کنید
سلام من با رلم چهار ماه پیش کات کردیم، تا دوماه اول ک همش استوری میزاشت و تیکه و عصبانیتشو نشون میداد ی مدتم بلاکم کرد باز انبلاکم کرد، گاهی موقه ها ب یه بهانه های بهم پیم مبداد یا زنگ میزد هر یک ماه یبار و بیشتر از ی ساعت حرف میزد، رمز اینستام دستش بود منم با دوستم اینستا چت کردمو گفتم ک دلم براش تنگ شده، فرداش زنگ زد گف میخام واسه ی مدت برم تهران بیا بببنمت واس بار اخرو برم منم رفتم، وقتی پیشش بودم باهام خیلی رفتار خوبی داشت و اصلن از بحثی ک کردیم حرفی نمیزد الانم شرو کرده بهم پیم میده ولی کم مصلن روزی یک بار، یا زنگ میزنه و میگ خب بحرف و از این حرفا ولی هر موقه میخام بحثو باز کنم و بگم ک من کار بدی نکردم ک ترکم کردی یا بیا باز باهم باشیم، عصبی میشه و بحث میکنه و حرف حرف خودشه و میگه من نمیتونم باورت کنم
دلیل این رفتار چیه؟ ایا با گذشت زمان بازم مصل قبل میشه؟ من باید چیکار کنم چجوری از بلاتکلیفی دربیام
سلام بعد از دوسال دیگ نمیتونم دوریشو تحمل کنم میدونم اگ بهش پیام بدم قبولم میکنه ولی نمیدونم به چه بهانه ای اون تا حالا چندبار به دوستان پیام داده ک من برگردم ولی چون شمارمو عوض کردم مستقیم ب خود م نگفته حالا به چه بهانه ای پیام بدم بش
سلام منو و عشقم همو میخاستیم و اولشم برای ازدواج جلو اومدیم ولی قبل از من خواستگار دکتر داشتن که دختره جوابش نه بود ولی وقتی که من رسما خواستگاری رفتم خونوادش مخالفت کردن و رابطش با من تموم شد و به دکتره جواب مثبت دادن چیکار کنم لطفا کمکم کنید هنوز بعد ۳ ماه فراموشش نکردم
سلام..من قبلا یه رابطه ی ناموفقی داشتم و موقعی که حال روحیم خوب نبود پسرخالم بهم ابراز علاقه کرد و واقعا دوسم داشت(به گفته ی خودش از بچگی منو میخواسته)..ولی من تو شرایط بدی بودم و همش بهونه گیری و لجبازی میکردم تا اینکه سر بهونه ی الکی از جانب من رابطه تموم شد…بعد از مدت حدود یک سال من به طور کامل تونستم شکست عشقی که قبلا داشتم رو فراموش کنم و حالم خوب شد و در این مدت به بهونه هایی پسرخالم سرحرفو باهام باز میکرد ولی من نمیخواستم کسی کنارم باشه و طردش میکردم چون میدونستم قصدش ازدواجه و من نمیخواستم….الان که دیدم باز شده حس میکنم منو پسرخالم خیلی دنیامون شبیه همه..البته چون خیلی روابط خانوادگی گرمی نداریم هیچوقت درست و حسابی از نزدیک همو ندیدیم….واقعا دچار سردرگمی شدم نمیدونم درسته بودنمون با هم یا نه اشتباهه تکرار گذشته….من سر بهونه ای بهش پیام دادم و فالو فرستادم..قبول کرد و خیلی مودبانه حرف زد و استوری ای گذاشت مبنی براینکه گذشته رو رهاکن و یک ساعت فکرکردن به گذشته شور و شوق رو از ادم میگیره و…(از سخنان دکتر هلاکویی بود).خواهش میکنم راهنمایی کنید مشاور عزیز چیکار کنم؟?
سلام.خسته نباشید،من ۵ سال با دختر عموم در ارتباط بودم تا اینکه ی شب ازش خواستگاری کردم اما بهم گفت من خیلی آدم خشک و بی احساس و بی عاطفه ای هستم نمیتونم عاشق کسی بشم،حرف آخرمه،گفت مطمئن باش اگه یک هفته با من زندگی کنی ازم متنفر میشی منم عصبانی شدم بهش گفتم وقتی خواستگاری رسمی اومدم اگه واقعا منو نمیخوای بگو نمیخوامش چمیدونم ی بهونه ای بیار نمیخوام زوری باهام ازدواج کنی،اونم جواب رد داد اما بازم باهاش ارتباط گرفتم و هرچی گفتم فقط میگفت که تو رو نمیخوام،میخوام بدونم اشکال از من بوده یا این خانم اصلا منو دوست نداشته؟؟؟؟؟
سلام
یکی از همکلاسی هام بعد از فارغ التحصیلیم بهم پیام داد جهت اشنایی و بعدش ازدواج اما بهم گفت که من تا دوسال دیگر شرایط ازدواج برام مهیا نیست چون دوره ی سربازیش میره منم بهش گفتم خب اون موقع بیا که شرایطش رو داشته ولی گفت که خب نمیشه که ما کلن از هم بی خبر باشیم واینکه باید از هم شناخت پیدا کنیم که ایا به درد هم میخوریم یا نه؟ و اینکه اگر باهم نباشیم من امکان داره بایکی دیگر اشنا شم و ازدواج کنم ؟
تا حالا چهار بار ازم خواهش کرده باهاش باشم و این دوسال رو صبر کنم ولی من جواب نه داده بهشون .
بنظرتون حرفش منطقیه ؟ من واقعا ارزششو داره صبر کنم تا شرایطش اوکی شه ؟
سلام من و دوست پسرم ۱ سال دوست بودیم ولی چون میخواست مهاجرت کنه به اجبار پدرش مجبور شدیم جدا شیم از هم ولی بعد رفتنش از طرف اون پیام هایی دریافت میکردم که خودم بهشون پایان دادم اما نتونستم فراموشش کنم چون ما با هم خیلی خوب بودیم حالا بعد از گذشت ۱ سال همو فالو کردیم و گاهی به عنوان دوست حرف میزنیم و هرجا کمکی بخوام بدون چون و چرا کمکم میکنه از راه دور به نظرتون هنوز امیدی هست به شروع دوباره این رابطه و این که چطور رفتار کنم باهاش ؟؟؟؟
سلام من تورابطه با عشقم بودم که منو ول کرد من ۱۱ ماهه که دارم براش اشک میریزم ولی اون رفت با دختر دایی خودش الانم که یک سال گذشته با هم حرف میزنیم بهم میگه مثل دوست یا خواهر برادر با شیم منم قبول کردم
ولی بعضی اوقات میگه بیا ببینمت ممکنه هنوز دوسم داشته باشه؟
من برای اینکه امتحانش کنم بهش گفتم برام رل پیدا کن اولش ناراحت شد ولی بعد پیدا کرد?
منو دوست پسرم خیلی همو دوست داستیم و عاشق هم بودیم بعد از یک دعوای شدید (چون رلم با دوست صمیمیم می رن بیرون، البته بهم اطلاع داده بود) دوست پسرم بخاطرم خودکشی میکنه، چون اون واقعا عاشقم بود و من بهش گفتم با مرگت خیلی خوشحالم می کنی، من تو طول رابطه خیلی باهاش خوب رفتار نمی کردم به هر بهونه می خواستم کات کنیم ولی واقعا میخواستم فقط بهش بفمونم بعضی رفتاراش خوب نیست، بعد از اینکه خودکشی کرد از من متنفر شد حالش خیلی بد بود رفته بود بیمارستان، بعد از این قضیه اون با دوست صمیمی من که دلیل کات کردنمون بود رل می زنه، بعد از دوماه که بهش پیام میدم بهم می گه ک هنوز خیلی دوستم داره ولی نمی تونه با من باشه باهم دوبار رفتیم بیرون همه چی خیلی عالی بود مثل عشق واقعی، اما اون دیگه نخواست منو ببینه چون نمی خواد به رل جدیدش خیانت کنه با اینک منو خیلی دوست داره، ولی بر نمی گرده، نمیدونم باید چیکار کنم که دوباره همه چیز مثل قبل باشه و برگرده
سلام وقت بخیر بنظرتون کسی ک شیش ماه دنبالت باشه تا تو رو پیدا کنه پیدا میکنع و میاد میگ من عاشقت بودم با رفتنت داشتم دیونه میشدم و فلان از این چرندیات ۹ ماه کامل باشه تو زندگیت ولی بخاطر دعوایی ک من با پدر و مادرم کردم و باعث شد کمتر بهش توجه کنم البته زمانی ک منم دلم گرفته بود انچنان ترمیم نکن و مرهمم نشدش بزاره بره … بگه نزار پسری ازت سرد بشه و فلان و بزرگ تر میامخواستگاریت هنوزم دوستت دارم و فراموشت نکردم … ایا ادمی هست برگرده یا ن!!!!!!
سلام و احترام .رفتاری که گفتید بیشتر از یک پسر زیر 25 سال دیده میشه و حتی در زیر 22 سال شدت بیشتری داره
برای حل مشکلات و مسایل تون حتما به مشاور مجرب و با اعتبار مراجعه بفرمایید
سلام
من حدود سه ماه بود که دوس پسرم باهام کات کرده بوده بود ولی تو این سه ماه استوری هامو میدید و حتی دوستام رو هم فالو داشت
بعد از سه ماه برگشت و حدود چند هفته صحبت کردیم (چت و تلفنی ) و بحث رو میکشوند بهگذشته و حرف دوس داشتن میزد
ولی شب سیزده بدر اومد گف گه خانوادش براش میخوان برن یه دختری رو ببینن و گف هنو چیزی معلوم نیس از اون روز به بعد دیگه پی امی نداده و حتی دوستانم را هم آنفالو کرده . او ۲۲ سال دارد و من اون رو با تمام وجودم دوس دارم و حاظر به از دست دادنش نیستم ولی نمیدونم که حرفش راس بود یا دروغ و حتی باهم خدافظیم نکردیم که بگم همه چی تموم شده و من هنوز گیجم
سلام من یکی رو دوست داشتم که فهمیدم یکی تو ندگیش بوده و دیگه نیست اما هنوزهم همدیگه رو تو اینستا فالو دارن البته ناگفته نماند که ایشون تعداد فالووراش زیاده و کلی هم خانم فالوو داره که البته همشهری هستن ولی منو بلاک کرده و اصلا هم دوست نداره منو فالو کنه احتمال بازگشت به دوست دختر و رابطه ی قبلیش وجود داره?
من ی نفر رو خیلی دوس دارم میدونم ک اونم دوسم داره ولی چون میخاد بهش فکر نکنم میگه دوست ندارم ولی هنوزم پروفایلش راجب منه ی قلب سیاه شکسته ؛ی بار هم نوشته بود من خیلی بدم ولی تو دوسم داشته باش حتی هنوز شمارم رو داره با اینکه من شماره اش رو پاک کردم و الآنم چن وقته ک رفته و نیست !واقعا دلیل این رفتارش رو نمیدونم اگه دوسم داره چرا رفته و اگرم رفته چرا شماره ام رو هنوز داره و عکساش راجب منه
سلام عزیزم . در این باره صحبت های زیادی میشه کرد اما کسی که دوست داره، نمیره! اینو باور کن.
باز هم برای بررسی علت های پنهان حتما در مورد مشکلات تون به مشاور مطرح و با اعتبار مراجعه کنید دوست عزیزم
سلام .یه دوست دختر داشتم شدید به هم وابسته بودیم .یهو بعد چند ماه سرد شد .با خیلی ها دوست شد و رابطه جن – si داشت .الان خیلی منو دنبال میکنه .به دوستام پیغام داده که پشیمون شدم .اشتباه کردم .البته اون موقع وضع مالیم خوب نبود .خودم هم دوست ندارم نزدیکم بشه .بعضی وقت ها تو خیابون منو میبینه تا در خونه ام دنبالم میاد که بیاد تو خونه ولی من بهش تعارف نمیکنم .مجردی هم زندگی میکنم .الان هم خونه .هم ماشین هم پس انداز .و هم شغل خوبی دارم .تنها زندگی میکنم .ولی نمیخوام وارد رابطه ای بشم که الکی خاطره هاش در اینده اذیتم کنه
سلام
من ۲۴ بهمن سال ۹۹ با یک پسر اشنا شدم در فضای مجازی. من دختری بودم ک دختر هایی رو ک دوست پسر داشتن رو سرزنش میکردم و… ک چرا این ها خودشان را بازیچه پسر ها میکنند و پسر ها ان هاره فقط برای بدنشان میخواهند و از اینجور حرف ها…
ولی خودم ی روز ی پسر رو دیدم و ب دلم نشست با اینکه از دوست پسر داشتن بدم میومد
ولی طولی نکشید ک خیلی زیاد عاشق هم شدیم…
من متوجه میشم فرق بین پسر هارو من فرق بین دوست داشتن لفظی و واقعی را میدانم…
اما این دوست داشتن واقعی بود. همش ب هم عشق میورزیدیم عاشق هم بودیم. واقعا فکر نمیکنم کسی بیاد ک منو ب اندازه این دوست داشته باشه…
گذشت گذشت گذشت هر روز بیشتر عاشق هم میشدیم…و برنامه ازدواج با هم گذاشتیم خودمون رو تو زندگی مشترک تصور میکردیم
نه اون ادمی بود ک ترکم کنه و نه من ترکش میکردم
تا اینکه ی روز گفت باید بیام تهران بریم بیرون منم بهش گفتم من نمیتونم بیام بیرون نه من دختر اونجوری هستم نه خانوادم این رو قبول میکنن ک من دوست پسر داشته باشم و باهاش برم بیرون خلاصه ک این یک جرقه بود واسه خیلی چیزا نمیدونم چی شده بود…
میگفت من ادم خوبی نیستم لنتی عاشقتم من میخوام ب خاطر تو برم… بهش گفتم مگه نگفتی ک تا زمانی ک من هستم تو هم هستی؟!
گفت میدونم منم نمیخوام برم ولی بیا با هم بریم…
میگفت تو لیاقتت بیشتره من خیلی دوست دارم
قبلش بهم گفت از لختت عکس بده…
من دادم بهش علی رقم میلم چون بلد نبودم نه بگم برای اینکه نگهش دارم هر کاری کردم( روز قبلش) گفت میخواستم بهت یاد بدم بگی نه البته گفت عکس هارو باز نکرده فقط خواسته کاری کنه ک من خودم برم نه اینکه منو ناراحت کنه ک کار ب اینجا برسه ک با هم بریم ولی موفق نشد کاری کنه ک من خودم برم…
صبح ک از خواب بیدار شدم دیدم بلاک کرده خیلی حالم بد شده بود همش گریم میگرفت و اینا تا بهش زنگ زدم جواب داد بالاخره گفتم چرا بلاک کردی و اینا تو ک گفتی نمیرم
از صداش معلوم بود ک چ قد حالش بد بود
تا اینکه شب از بلاکی در اورد چون قول داد بهم با هم کلی حرف زدیم قانعم کرد ک باید ب خاطر من بریم با هم… میگفت ببین ی پسر یا خوده دختره رو دوست داره یا اونو بخاطره بدنش میخواد گفت من الان هم دوست دارم هم بدنتو میخوام این طبیعی نیست نمیدونم چ مرگمه…
بهش گفتم فراموشم میکنی؟
گفت سعی میکنم
گفتم بعد از من میری با یکی دیگه یا ازدواج میکنی؟
گفت نه و منم باور کردم ک نمیره چون میشناختمش
گفتم بعدا میای سراغم؟
گفت نمیدونم.. نه
الان دو ماه و دو روزه ک نیست…
بعضی وقتا فکرش یهو میاد تو سرم میدونم اونم ب من فکر میکنه…
بنظرتون ی روز برمیگرده؟؟ میتونم ی روز داشته باشمش؟؟
اخرین روزمون ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ بود…
سلام دوست عزیزم. شما دو جا گفتید مطمئنم که فلان و بهمان. در حالی که خب واقعا مشخصه شما هم شناخت درستی از این اقایون ندارید. هیچ اقایی دختری رو ول نمی کنه بره که دیکه ازدواج نکنه 🙂 پس بیخودی خودتون رو امید ندین. بهتره که فراموشش کنید و این بشه براتون یه تجربه .
حتما در مورد مشکلات تون به مشاور مطرح و با اعتبار مراجعه کنید دوست عزیزم
سلام حالتون خوبه من و عشقم یه سال باهم بودیم و عشقم بی دلیل رفت گفت دوست ندارم نمیخامت و رفت و بلاکمم حتی نکرد ولی هنوزم ک هنوزه فعالیت های اجتماعیم مث استوریام پستام و و و…… دنبال میکنه دوهفته س ک رفته ولی برنگشته ب نظرتون برمیگرده؟! هیچ دلیلی هم واست رفتنش نبود الکی رفت?حالا من موندم میخام ببینم میاد یا ن آخه ما خیلی همو میخواستیم ولی خب نمیدونم الکی و یهو گفت دوست ندارم نمیخامت و رفت برمیگرده؟!
من واقعا خیلی میخامش خیلی دوسش دارم من بااینکه استوریاشو بی صدامیبینم ولی اون ن پستای منو لایک میکنه و استوریامم میبینه دلم براش کلی تنگ شده نمیتونم زندگی کنم آخه ماهدفمون ازدواج هستش من میخامش الانم دارم دق میکنم ازدوریش ولی مطمئنم ک میاد هیچ کس واسش من نمیشه توروخداراهنماییم کنین?
نمیدونم چیکارکنم راهنماییم کنین توروخدااااامن هیچی کم نزاشتم براش انقد باهاش خوب بودم ک نمیتونین تصورشو کنین چقد ولی خب الا رفته من میدونم ک میاد ومنتظرشم و بعد خدمتش میاد خواستگاری و نامزد میشیم حالا نمیدونم چیکار کنم حرفای آخرش این بود ک من دوست ندارم نمیخامت تو برو پی زندگی خودت منم برم پی زندگی خودم اگرم دوست داشتی داداشتم عشقت دیگه نیستم و رفت و بلاکمم نکرد استوریامم چک میکنه
من خیلی دوسش دارم خیلی میخامش خودم17سالمه و عشقم 20سالشه دارم میمیرم از دلتنگی آخه منو الکی رهاکرد من کاری نکردم خیلی باهاش خوب بودم حالا نمیدونم میاد یا نمیاد بنظرتون میاد یا ن؟! آخه دارم دق میکنممممممم من قد دنیااااااااامیخامش دوسش دارم نمیتونم ازش بگذرمممممم??????????????????????
سلام من حدود ۵ماه با یک پسری دوست بودم از همون اول جریانو به خونوادش مطرح کرد گفت تورو برای ازدواج میخام و خواستگاری هم اومدن این وسط شرایطی گذاشته شد که خونواده اش قبول نکردن کلا مادرش با وصلت ما از اولش راضی نبود شرایط را بهانه کرد و مارو ازهم جدا کرد ما همو خیلی دوست داشتیم و داریم ولی بین من و خونوادش قرار گرفت طوری که خونوادش گفتن انتخابت کدومه و اونم خونوادشو انتخاب کرد و کات کردن ما بخاطر خونواده بود ما کنار هم ارامش داشتیم حتی با گریه جدا شدیم سه هفته هست که میگذره از جداییمون قبلا بهم قول داده بود هرجور شده بهم میرسیم ولی اخرین شب گفت تضمینی نمیدم که بهم برسیم زیر قولش زد و بعد از سه هفته برگشت یکبار تماس گرفت و یک اسمس (سلام) گفت همین و دیگر سراغمو نگرفت من هم جوابش رو ندادم چون ازش دلخورم زیر قولاش زد و اینکه منتظر بودم بیشتر سراغم را بگیره ولی نگرفت چیکار کنم نمیدونم باید جوابشو بدم یانه لطفا راهنماییم کنین آیا بازگشت به این رابطه که خونواده اش راضی نیستن درسته؟ وقتی منو بخاطر اونها ترک کرد همش ترس اینو دارم اگه برگردم بهش باز منو ترک کنه بنظر شما ممکنه باز برگرده وقتی جوابی از من نگرفت؟چون پسر احساسی بود بعد ۳هفته برگشت و ۳شبه بعد از تماسو اسمسش میگذره خبری ازش نشد چیکار کنم؟
سلام عزیزم
خب این کاملا مشخصه که نباید خانواده رو کامل رها کرد ولی پسری مناسب زندگی هست که بتونه بین عشقش و خانواده اش هارمونی ایجاد کنه یه پل بزنه و هر دو رو نگه داره و هر دو رو بخوات در کنار هم. ایشون نه امکان ازدواچ داره با هر دختری که خودش بخوات چون خانواده اش تصمیم گیرنده اند. این برگشت های احتمالی هم حتی اگر از سر عشق باشه، عشقی نیست که بشه روش حساب کرد. این اقا شاید برای التیام دلتنگی یا عذاب وجدان به سمت شما میاد. دوباره شما رو وابسته میکنه و دوباره همون اش و همون کاسه. این دندان لق رو بکن بنداز دور تا بتونی زندگی کنی
سلام من با پسری ۳ سال در ارتباط بودم خیلی دوستم داشت منم همین طور ولی در اثر طلسم و جادوهای یه زن بیوه که میخواد با این آقا ازدواج کنه و از فامیلاشون محسوب میشه از هم جدا شدیم چند بار جدی کات میکرد ولی برمیگشت.. این آقا چندین بار به من گفته بود که همچین کسی دورو برش هست و ازش خوشش نمیاد من بعدها فهمیدم دلیل کات کردنامون و اونهمه اتفاق بدی که براش میفتاد به خاطر همین طلسم هایی که این آدم بین ما کرده.. به هر نحوی بود این دختر خودشو به این آقا نزدیک کرد بعدا متوجه شدم باهم در ارتباطن … ولی بعد از گذشتن چندین ماه این آقا قصد برگشت داره و ظاهرا از اون دختره خوشش نمیاد … من واقعا دوسش دارم نمیخام این فرصت از دست بره از طرفی نمیدونم بهش بگم که دلیل جدایی ما از همدیگه طلسم ها و جادوهای اون خانوم بوده … نمیدونم چه طور باهاش برخورد کنم که هم متوجه قضیه بشه… مشکل من اینه که اون دختر به هیچ عنوان قصد نداره بیخیال این آقا بشه… و همین منو پاک ناامید میکنه که در آینده هم مشکل ایجاد میکنه چون به شدت آدم خدا نشناس و بی رحمیه و میخاد به هر نحوی این آقا رو به است بیاره
در ضمن این آقا قصدش جدی بود و برای ازدواج میخاست منو ولی انقدر اون خانوم برامون مشکل درست میکرد هر بار یه اتفاق ناجور برای این آقا میفتاد و من وقتی موضوع رو فهمیدم بازم نتوتستم بهش بگم تا اینکه کلا کات شدیم لطفا منو راهنمایی کنین که وقتی صحبت کردم باهاش چی بهش بگم
سلام من ب مدت دو سال با پسری دوست بودم و خونواده ها مخالف بودن و میگفتن زمان مناسبی برای این دوستی نیست سه روزه ک باهام کات کرده و دیشب بهم پیام داد و گفت که میخواد فقط باهام رفیق باشه و گفت من باید زندگیم و بسازم و تو آینده ی فرد موفق بشم .. من الان نمیدونم باید این پیشنهاد رو قبول کنم.یا نه اون همیشه همراهم بوده و من رو حمایت کرده ب جرعت میتونم بگم خیلی همیشه کمکم کرده
دوس دارم باهاش دوست باشم تا شاید حس قبلش برگرده ولی میترسم از اینکه بر نگرده و من نتونم شرایط و تحمل کنم
دلیل جدایی یکی فشار خونوادش بود و یکی هم این بود ک میگفت دیگ تا اخر دلش نمیخواد تو رابطه ای باشه و دیشب گفت اگرمبخواد باشه حتما نباید تو چند سال آینده دلیل این باشه ک منو بخواد
اون بهترین رفیق منه چیکار کنم ؟
سلام من با پسری دوست هستم نزدیک ۲سال پسرخیلی خوبیه ولی سرموضوع ای ک خواهرم حجابش خوب نیس و فک میکنه اون رومن تاثیرمیزاره یا با پسرامیگرده خلاصه خیلی باهم دعوا کردن خواهرم باپسره فوش اینا اللن من باهاش سرهمین موضوع تموم کردم ولی نمیتونم فراموشش کنم بنطرتون چیکارکنم خواهرمو انتخاب کنم یاپسره البت خواهرم گفع اگ باهاش حرف بزنی دیگع باهات حرف نمیزنم خواهرم میگ پسزه بدبین و شکاکه
سلام. خواهرت رو ول کنی بخاطر پسر مردم؟ که فردا روز میشه شوهر مردم!؟
عزیزم جوابت رو گرفتی؟
سلام. میدونم که قرار نیست جوابم رو بدید یا مشاوره ای بهم بدید، ولی این داستان منه. من عاشق یه دختر شدم با این که خودم دخترم و اونم عاشق من بود و درخواست داد بهم و منم قبول کردم. با هم رفتیم توی رابطه ی مجازی چون راهامون دور بود. سن واقعی من کوچیک تر از اونی بود که اون فکرش رو میکرد ولی من ۲ سال بزرگتر بهش میگفتم چون اون از همسنو سالهای من بدش میومد و مسخرشون میکرد و خب منم میترسیدم بهش بگم.. ۷ ماه و خورده ای از رابطه امون گذشت و دعوامون شدو تموم کردیم رابطه رو، دو سه هفته بعد اون رفت به یکی از دوستام پیام داد گفت برو به اون (من ) بگو که سنشو میدونم اون دروغگوعه دوروعه و … ، الانم پشت سرم حرف میزنه و همه دوستام بخاطر اون منو ول کردن و رفتن سمت اون و من تنها شدمو اون رو هنوز دوست دارم … یک ماهه دیگه ام تولدش میخوام بهش کل احساساتم بگم بنظرتون چیکار کنم؟
سلام خسته نباشید
حدود یک سال با یک دختر دوست شدم خیلیم دوسش داشتم اول رابطه خیلی خوب بود خیلی بهم توجه میکرد خیلی بهم محبت میکرد ولی نصف دیگ رابطه خیلی سرد شد جوری که اصلا براش مهم نبودم اصلا بهم توجه نمیکرد منم دلیلشو ازش پرسیدم میگفت خانوادش سخت گیرن گیر میدن و….
توی برنامه های مختلف انلاین بود ولی خیلی دیر جواب منو میداد خیلی دیر پیامامو چک میکرد و …. و وقتی دلیل میخواستم میگفت نتش خرابه برنامه خرابه و …این داستان تا جایی پیش رفت ک حتی شک کردم ک خیانت میکنه
ی بارم خواست کات کنه نزاشتم انقد باهاش حرف زدم تا قانع شد و کات نکرد ولی سه هفته بعدش گفت که میخواد بره دیگ نمیخواد تو رابطه باشه و از همه متنفره و …. منم همش اصرار کردم ولی گفت میرم ولی شاید برگردم اگ برم نگشتم ک هیچی
بدتر از همه اینا اینه ک من دوسش دارم و نتونستم با دختر دیگه ای باشم چون همش یاد اون میفتم خلاصه زندگیم شده جهنم الان خواستم نظر شما رو بدونم و اینکه اگ برگشت قبولش کنم و مهربون باشم باهاش یا ردش کنم ؟!با تشکر
سلام بباید رابطه بیش از این چند خط بررسی بشه ولی مشخصه ایشون به دنبال اهدافی بودن احتمالا که با شما براورده نمی شده و این یعنی تنوع طلبی ( بخاطر رفت و برگشت های مکرر ) شما مجبور هستید مثل خیلی از افراد دیگر خودتون رو مشغول کنید و به فکر رابطه های دیگر نباشید که وجود روابط واکنشی اینده شما رو تباه می کنه. به مرور با استفاده از تفریحات و دلمشغولی های زندگی تون این موضوع کم رنگ میشه . جای نگرانی نداره . اما اگر برگشت هم به این معنیه که تو رو دیدم .. رها کردم رفتم سراغ از تو بهتر! و اون نخواست برگشتم… حالا تصمیم با خودتونه ایا ارزش شما انقدره که بخواهید اینکونه مورد بازی واقع بشین ؟
سلام
دوماه قبل عید برای ازدواج یه دختر خانمی رو معرفی کردن به ما فوق لیسانس بود منم لیسانس یه جلسه باهم صحبت کردیم مشکلش شغلم بودجلسه بعدی خواستگاری بود که بهش قول دادم تعییرش بدم فقط زمان میخام براش
دوسه باری رفتیم کافه و حرف زدیم همه چی اوکی بود برای جلسه اخر خواستگاری یهو گفت جوابم منفیه!
هرکاری کردیم اوکی نشد دلیلشم باز شغلم بود گفتم قرار بود زمان بدی خلاصه قبول نکرد.از پدرش اجازه گرفتم
دوباره بهش پیام دادم بازم راه نداد.
بعد از یه هفته دوباره شروع شد رابطه مون البته مجازی و بدون اطلاع خانواده ها کم کم گرم شد ولی اجازه نمیداد ببینمش.دوباره بعد از ۱ماه یا بیشتر باز گفت شغلت رو دوست ندارم نمیتونیم با هم بسازیم و زد زیر همه چی و رفت منم تو اون زمان یکم مشکلات خانوادگی داشتم که نتونستم زیاد باهاش صحبت کنم یا قانع اش کنم
اونم رفت الان بعد ۴ ۵ ماه که همه چی تموم شده از فکرم خارج نمیشه همش تو فکرشم همش فکر میکنم شاید چون یبار اون پا پیش گذاشت و برگشت اینبار من برم دنبالش
واقعا کلافه شدم بارها خواستم بهش پیام بدم ولی جلو خودمو گرفتم میشه یه راهکار بدین اصلا برم دنبالش یا بیخیال شم.
سلاموقتتون بخیر
حدود ۱۰ ماه پیش با یه دختر آشنا شدم
تو این مدت تونستیم خیلی روزای خوبی رو واسه همدیگه خلق کنیم من قصدم کاملا جدی بود حتی با مادر دخترهم صحبت کردم و ایشون هم از آشنایی با من ابراز خوشحالی کردن ولی حدود یه هفته پیش به طور کاملا غیر منتظره ای دوست دخترم گفت دیگه ادامه ی این رابطه رو نمیخوام میخوام از هم جدا بشیم
هیچ مشکلی بین من و اون وجود نداشت همه چیز در لحظه بود ۱۳ آبان تولدشه حتی با مادرم رفتم واسش کادو خریدم ولی درست چند ساعت بعد اون همه چی عوض شد انگار یه آدم دیگه شده بود دیشبم باهاش خداحافظی کردمو از قرار کات کردیم
موقع خدافظی هی داشت گریه میکرد میگفت دوست دارم ولی نمیتونم ادامه بدم اصلا دلیلی هم واسه اینکارش نداره فقط میگه میخوام تنها باشم به نظرتون امکانش هست برگرده چیکار کنم هنوزم دوسش دارم اونم به من علاقه داره ولی با این وجود خواست ازم جدا بشه
سلام من به مدت چهار پنج هفته با یکی در فضای مجازی آشنا شدم و باهم ارتباط تلفنی و مجازی داشتیم. و ایشون میگفتن من از شما خوشم اومده و میخوام این رابطه رو ادامه بدیم چون من روی تو فکرای جدی دارم.اما من بعدها یه مدت مشغله های درسیم شروع شد و به ایشون گفتم بهتره که دیگه رابطه رو ادامه ندیم و ایشون خیلی ناراحت شدن ومن شماره اش رو پاک کردم.اما بعد از تقریبا یک ماه شمارشو سیو کردم و دیدم که هنوز شماره منو داره و استوری منو ریپلای کرد.و از اون موقع به بعد همش استوری های ضد و نقیض غمگینی و برگرد میزاره و بعد از اینکه آخرین استوریشو ریپلای کردم پست عاشقانه میزاره و من نمیدونم آیا با کسی آشنا شده یا هنوز تمایل به برقراری رابطه دوباره داره ونمیدونم چه عکس العملی نشون بدم
سلاام مهسای عزیزم .
حتما در مورد مشکلات تون به مشاور مطرح و با اعتبار مراجعه کنید دوست عزیزم
سلام من با فردی دوماه حرف زدم من آدمی بودم که پسر توی زندگیم زیاد بود اما نمیدونم چرا با حضوری این فرد دلم بدجوری توی این تایم کم گیر کرد (دلبسته شدم) اما بعد چهار بار بیرون رفتن و کلی تکست و مسیج رفیقشو فرستاد جلو که دیگه منو نمیخواد خیلی داغون شدم خیلی زیاد الانم میبینم که همش با این دختر دوست شده یکم بعد با یکی دیگ ولی گردنبند ستی که داشتیم نیمه ایی که برای اونه رو هنوز داره
سلام.من با یکی از خواستگارام که چند ساله میخواست بالاخره قبول کردم که مدتی باهم باشیم تا اگه تفاهم داشتیم ازدواج کنیم.با اینکه اون منو میخواست ولی من بیشتر دوسش داشتم یه ماه باهم بودیم و بیرونم رفتیم و یبارم به مشکل بر نخوردیم به خواسته های همدیگه هم احترام میزاشتیم ولی درست بعد از یه ماه پسره گف ما برا هم دیگه ساخته نشدیم.منم خیلی راحت گفتم اشکالی نداره البته همراه با تیکه های خفن.بدون اینکه اجازه بدم دلیلشو توضیح بده بلاکش کردم و گفتم اصلا پیام نده بهم.از اون ماجرا یه ماه گذشت ولی نمیتونم از اون شوک بیام بیرون که دلیل جدایی چی بود.دو روزه به سرم زده بهش پیام بدم که دلیلش چی بود ولی نمیخوام غرورم له شه.به نظر شما چیکار کنم تو رو خدا کمکم کنید وضع از این بدتر نشه.ایا حل شدن این سوال توی ذهن من حالمو رو بهتر میکنه یا بدتر
سلام من با کسی که دوسش دارم ۵ماه دوست بودم باهاش خیلی هر دو همو دوست داشتیم بعد اون بخاطر بی اعتمادی من ترکم کرد بعد از تموم کردن رابطمون باز برگشت ولی پدر مادرم فهمیدن و بهش گفتن که دیگه سمتم نیاد بخاطر دلایلی بعد چندماه باز برگشت پیشم ولی دعوامون شد و تموم کردیم رابطه رو الان بهم پیام میده و باهم حرف میزنیم و بعد من با کسی دوست نشده هروقتم بیرون منو میبینه بین دخترا فقط به من توجه میکنه بنظرتون دوستم داره؟
لطفا تحت هیچ شرایطی حداقل یکسال پس از جدایی وارد رابطه جدیدی نشید چرا که این ورود بر مبنای واقعیت و بشکل منطقی نیست و صرفا برای رهایی از ,احساسات و هیجانات منفی نظیر احساس تنهایی احساس پوچی و بی ارزشی بخاطر خلا عاطفی یا درملندگی یا عزت نفس پایین پس از جدایی عاطفی یا رهایی از مشکلات و غم و اندوه ناشی از جدایی یا حتی ترس از بالا رفتن سن یا بخاطر فشارهای اطرافیان و….صورت گرفته و کاملا هیجانی و احساسی تصمیم اشتباهی گرفتید قطعا با رابطه جدید وابستگی بوجود میاد ولی معیار و شاخصهای انتخاب عشق از بین میره و قطعا در آینده ای نه چندان دور به بن بست میرسید در وهله اول با خودتون منطقی استدلال کنید که علت شکست و جدایی عاطفی رابطه عاشقانه قبلیتون چی بوده ممکنه فقط بر مبنای سو تفاهمات این جدایی صورت گرفته پس بخاطر خوشبختی و آرامش خودتون حتما یه فرصت دیگه بهم بدید حیفه که موانع و طرحواره های ذهنی یا ذهن خوانی طرف مقابل و نشخوارهای منفی نسبت به رابطتتون باعث جداییتون بشه در اینصورت تا آخر عمرتون آه و حسرت میخورید لجیازی و غرورتون احمقانه رو بذارین کنار در عشق واقعی غرور یه سمه و تا زمانی که ابتدای رابطه نسبت به طرفتون عشق قلبی ندارین بخاطر صرف خلا عاطفی و سایر طرحواره ها وارد هیچ رابطه ای نشید و اگر شدید به خودتون دروع نگین که به مرور بهتر میشیم سریعا از این رابطه سمی خارج بشین دنبال بهونه و توجیه موندن تو رابطه نباشید الان جدا بشید خیلی بهتر از اینه که در آینده جداشین یکی از این افکار منفی انرژی و زمانیه که تو رابطه جدید صرف کردید یا احساس عذاب وجدان بخاطر درد شکست عاطفی طرف مقابل یا هزینه های مالی و…. میباشد اگه الان خارج نشید و درگیر و اسیر عشق یطرفه شخص مقابلتون بشید در آینده نه چندان دور این احساس ناخوشایند رو با پوست و گوشت و استخوان لمس و درک میکنید برای طرف مقابلتون حس ایثار و فداکاری نداشته باشید این حس زمانی به کمک شما میاد که تو یه رابطه عاشقانه و متقابل باشید بازم تاکید میکنم در صورت امکان به عشق قبلیتون برگردین و از نو همه چی رو شروع کنید و این برگشت نباید بخاطر عذاب وجدان ترحم و دلسوزی یا خلا احساسی و عاطفی باشه برگشتتون فقط بخاطر خود شخص ماهیت و جوهر اون پارتنر باشه در هم از نظر روحی حل بشید
موفق باشید
از دوستان خواهش میکنم تا زمانی که دوره سوگ رو کامل طی نکردید به هیچ وجه تاکید میکنم تحت هیچ شرایطی وارد رابطه جدیدی نشید قطعا بلافاصله به بن بست میرسید یا شاید بخاطر وابستگی تو رابطه جدید ناخودآگاهتون فکر کنه که عاشق شدین ولی به مرور به این نتیجه میرسه که انتخابتون بر مبنای هیجان و احساسی بوده و منطق رو لحاظ نکردین اگه میتونید به شریک سابقتون وارد رابطه بشین تعلل نکنید و غرور و لجبازی رو کنار بذارید و خوشبختیتون رو فدای ترس و غرور احمقانه نکنید. وقتی با قطع رابطه قبلی وارد رابطه جدید میشین مطمنا بخاطر هیجانات منفی که دارین نمیتونین منطقی وارد رابطه عاشقانه بشید و صرفا تو اون حالت فقط و فقط دنبال کسی هستید که خلا عاطفیتون رو پر کنه و اینجاست که معیارهای شناخت رو ناخواسته پس میزنین و برای اینکه حالتون بهتر بشه به اولین فردی که بهتون محبت کنه جذب میشین و وابسته، ولی این وابستگی دوام چندانی نداره و دیر یا زود خودتون متوجه رابطه تصادفی و واکنشیتون میشین درک میکنید که این رابطه کاملا سمیه چون عشق و دلبستگی به اون فرد ندارید و فقط بخاطر ترس از تنهایی، آینده نامطمن پیش رو ،کاهش عزت نفس و اعتماد به نفستون و حس بی ارزشی و پوچی و عدم لیاقتی که تو اون مقطع احساس میکنین…. وارد این رابطه شده بودین یه نکته مهم که فراموش کردم بگم اینه که پس از شکست عشقی احساس رهاشدگی و طرد شدگی دارید و همش با خودتون تقلا میکنید که دلیلش رو بدونین در صورتی که این احساسات شماست که باورتون رو شکل میده در این وضعیت شما احساس بی ارزشی پوچی و سرخوردگی رو با تموم وجودتون حس میکنین و عزت نفستون رو کامل از دست میدید بدونید که این موانع ذهنی شماست که باعث میشه چنین احساساتی داشته باشید و قطعا احساس طرد شدگی بخاطر بی ارزشی شما نیست گاهاً یه سو تفاهم و عدم مهارت در حفظ رابطه و عدم شناخت دقیق ذات مرد و زن باعث خیلی از جداییها میشه لطفا در جدایی عجله نکنید.
نکته قابل تامل اینه که در ابتدا حتما بصورت منطقی و احساسی توامان به این فکر کنید که این اختلافات که باعث جدایی شده چقدر عمیق و جدیه در خیلی از مواقع یه سو تفاهم یا انتقال بد مفاهیم یا عدم مهارت در رابطه بدلیل عدم شناخت جنسیتی و… باعث برداشت منفی یکی از طرفین میشه قبل اینکه تمام راه های ارتباطی رو ببندید و تلاش کنید تا برای فراموشی اقدام کنید حتما و حتما تز این موضوع اطمینان حاصل کنید و اگه در حال حاضر هم متوجه اشتباهتون شدید حتی اگر وارد رابطه واکنشی هم شده اید سریعا بدون عذر و بهونه از رابطه ناسالمی که توش رفتید بیرون بیاین دقیقا این رابطه مثل باتلاقه که کم کم شما رو غرق میکنه اگه از همه لحاظ مطمن شدید که این جدایی عجولانه بوده و بدلیل برداشت منفی ایجاد شده حتما بدون غرور و لجبازی حضورا باهم صحبت کنید و فرصت جبران بهم بدید در خیلی از مواقع حتی اگه طلاق توافقی هم صورت گرفته باشه و طرفین هیچ احساسی بهم هم نداشته باشن یعنی نه تنها عشق بلکه هیچ احساس مثبتی نسبت بهم نداشته باشن هم مدتی حدود 6 ماه تا یکسال زمان میبره که مراحل سوگ طی بشه تازه این جدایی شکست عشقی محسوب نمیشه حالا شما تصور کنید فشار روحی پارتنرهای عاشق مخصوصا بخاطر سو برداشت چقدر میتونه لطمه و صدمه و حسرت ایجاد کنه بخاطر همین موضوعه که تا زمانی که کاملا با خودتون از همه لحاظ کنار نیومدید و به تعادل احساسی و منطقی و مستدل نرسیده اید تحت هیچ عنوان وارد هیچ رابطه ای نشید چون باعث میشه خیلی سریع به بن بست برسید با وابستگی مبارزه کنید نذارید فرصتی که جهت شناخت در اختیارتون هست رو بجای وقت گذاشتن برای شناخت طرف مقابل به فکر ایجاد علقه و رابطه عمیق و وابستگی بشه چون وابستگی باعث میشه احساسات و هیجاناتتون بر منطقتون چیره بشه و نتونید تصمیم واقع بینانه بگیرید و در کل تا زمانی که قلبا عاشق طرفتون نیستید تو یه عشق یه طرفه نمونید تو معذوریت قرار نگیرید یا از نظر مذهبی و اعتقادی هم کفو و برابر نیستید سریعا از رابطه خارج بشید چرا که شما تو یه رابطه هدفتون زندگی کردن باهم تا آخر عمرتونه یجودی هویتتون یکی میشه این مسایل رو حتما جدی بگیرید بخاطر تنهایی وارد یه رابطه بد و ناسالم و سمی نشید در اینصورت بیشتر و بیشتر احساس تنهایی و متعاقب اون احساس بی ارزشی و پوچی و نا امیدی از زندگی و آینده و سرخوردگی میشید بخاطر خلا عاطفی یا جنسی هم وارد رابطه نشید بطور کل به حرف دلتون گوش بدید و بخاطر خودتون وارد رابطه بشید نه بخاطر توصیه خانواده یا دوستان قطعا خودتون باید به ندای درونیتون پاسخ بدید با افراد دارای صلاحیت مشورت کنید ولی در نهایت شما هستید که میخوان برای یه عمر با شرک عاطفیتون زندگی کنید مخصوصا قابل توجه افرادی که قبلا تجربه رابطه ناموفق رو داشتن البته با چاشنی منطق به مسایل مادی هم تا حدودی توجه کنید حتما قبل از ورود به رابطه و ازدواج نظر تعدادی از روانشناسان حوزه تخصصی ازدواج و رابطه جویا بشید ممنون از شما
سلامخسته نباشید
بنده ی دختره رو میشناختم و کم کم با مرور زمان از این دختره خوشم اومد به مدت ۴ الی ۵ ماه از دور میشناختم و ب مرور عاشق روح این دختره شدم و ب خودشم اطلاع دادم ک درمورد من فکراشو بکنه نظرشو بگه بعد وارد رابطه بشیم .خلاصه وارد رابطه شدیم دوهفته ای چت میکردیم عکس میدادیم رابطمون خیلی خیلی خوب بود ولی ناگهان از سمت خانواده و فامیلاش فشار زیادی بهش وارد شده بود میخواستن شوهرش بدن .دختره چن روزی مقاومت کرد جلو خانوادش بخاطر من .ولی اخرش گوش ب حرف خانوادش داد و عقد کرد منم مجبور شدم باهاش کات کنم الانم خیلی دلتنگم ضربه بدی خوردم .هرروز دلم میخاد ک به رابطه برگردم و قصدم جدیه واس ازدواج ازسمت اون هیچ حرکتی ندیدم فقط ی بار استوریمو چک کرد بعد اون روز .الان میخام به رابطه برگردیم چیکار باید بکنم بنظر شما
اینو یادم رفت بگم اون دختره هم ازمن خیلی خوشش اومده بود میگفت دیقا پسری ک میخواستمی
سلام من و طرفم شیش ساله باهم بودیم این اوخر کلا اخلاقش عوض شده دوسم داره ولی نه مثل قبل الانم که دیگه باهم دیگه صحبت نمیکنیم خیلی برای من سخته که بتونم فراموشش کنم لطفا برای ترمیم رابطه بگین چیکار کنم
سلام و روزتون بخیر.
سه سال پیش یکی از همکارام از من خواستگاری کرد ایشون نمیشناختم فقط از دور گاهی وقتا میدم. چون شرایط کاری مناسبی داشتند قبول کردم که با ایشون چند جلسه برم بیرون. توی این جلسات از چند مورد خوشم نیومد ولی باز به خودمون فرصت دادم تا جلوتر بریم. جلسه سوم گفتند هفته دیگه ماموریت هستم و امکان قرار گذاشتن نیست منم گفت باشه مشکلی نیست تا ۳ هفته از ایشون خبری نشد من بینهایت عصبانی شدم و بهشون پیام دادم که بهتره همون همکار بمونیم مناسب هم نیستیم بعد از ساعتی بهم پیام داد من ماموریتم دو هفته طول کشید و این هفته هم مریض بودم ولی هر جور میل شماست. و این جمله باعث شد من عصبانی تر بشم و دیگه اصلا بهش فکر نکنم. ولی از دو روز بعد ایشون شروع کرد پیامک دادن ایموجی قلب و حالت چطوره و اشتباه کردم و… منم مختصر جواب ایشون با حالت سرد دادم چون واقعا دلخور بودم بعد از دوماه ایشون هم بی خیال شد. الان بعد از سه سال هنوزم می دونم که دوستم داره و خب خواستگارهایی که داشتم تا به امروز مناسب نبودند سنم هم داره میره بالا . الان بابت یک کاری تماس گرفتند به گوشیم و جواب دادم در اس هایی که بابت کاره همچنان گل و قلب میفرسته راستش میخوام به خودم فرصت بدم چکار کنم که ایشون مجدد از من خواستگاری کنه. ؟ البته بدون واسطه و باید بگم محل کار ایشون در کرج و من زیاد ایشون حضوری نمی بینم
با یه پسر ۴ سال کوچیکتر از خودم وارد رابطه شدم، واسه هم یه زمان شیش ماهه تایین کردیم که برای رابطه تصمیم بگیریم،دو ماه بسیار خوب باهم داشتیم،خیلی خیلی عالی ، بعد صحبت با مادرش اومد گفت راضی نمیشه و با سنمون مشکل داره، رابطه رو کات کرد ولی هنوز ابراز علاقه میکنه و خیلی ناراحته،نمیدونم چیکار کنم
سلام من و دوس پسرم بعد ۱ سال سر اینکه حس کرد بهش بی اعتمادم بهم زدیم الان ۳ ماهع یعنی گفت باهم دوست باشیم فعلا بعد به رفیقم میگه من و اون دیگه باهم مچ نمیشیم ولی خودم چون بیماری دارم باهاش حرف میزنم میگه دکتر رفتی؟ حالت خوبه؟…
بعد حتی تو دانشگاه چون هم رشته ایم واحداشو عین من برداشت.بعد یکم که سرد شدم گف حالت خوبه حس میکنم یه جوری شدی چند بارم واسش نطلب درسی فرستادم بهم گفت مرسی عزیزم یا مرسی مهربونم
جریان چیه دوسم داره؟ برمیگرده؟
سلام من زندمطلقه ودبیر دارای دختر دیپلمه هستم ۹ماهی است با آقای دبیری که همسرشان یک سال ونیم فوت سده رابطه دارم ایشان دو دختر ۱۴ساله ودیپلمه دارند دختر دیپلمش سه سال با دخترم همکلاس بود ودوره کوتاهی شاگردم بوده .این آقا بد جور دوستم داره وعاشقم هست مشکل اینجاست که دختر ۱۴ساله با ازدواج پدر،مخالف هست واین آقا چن روز پیش بهم گفت که اگر روزی به دلیل ناراضی بودن بچه ها نتونستیم ازدواج کنیم منو نفرین نمی کنی؟منم گفتم نه .گفت:چه خسی خواهی داشت؟گفتم:نارتحت میشم ولی کنار میام .اون روز اومدم بهش پیام دادم که دوهفته فرصت داری بچه هات رو راضی کنی اگر راضی شدند پیام بده اگر نه برای همیشه خدانگهدار .از همه جا بلاکش کردم چون بهتر دیدم هر اثری ازش هست قطع کنم نمی دونم کار درستی کردم یا نه .لطفا کمکم کنید .خیلی دلتنگش هستم .از اینیستا درخواست فالو داده بود نپذیرفتم بعد یک روز درخواستش رو لغو کرد .
سلام خانم عزیز روز بخیر
نمی دونم الان نیاز تون دقیقا چیه ؟
آرامش؟
برگشتن این آقا
زندگی جدید ؟
جذب جدید ؟
به هر حال در مورد ۱ و ۳ و ۴ ممکنه بتونم راهنمایی کنم ولی برای برگشتن و مشاوره رابطه نزد مشاور واجد شرایط برین عزیزم. چون مساله تون رو باید کامل بشنون. در مورد سایر موارد اگر دوست دارید مشورت بگیرید و طرح زندگی تون رو جدید کنید می تونین نوبت رزرو کنید و صحبت کنیم. در این باره می تونم راهنمایی تون کنم. ( از بخش تماس با ما اقدام کنید )