تا کنون مطالب زیادی در مورد شکست عشقی نوشته ام. بحران عاطفی که حتی برای آن حرف های زیادی دارم. امیدوارم این اتفاق که برای یکی از دوستانم رخ داد بتواند برای تو هم مفید باشد هر چند تو باید در کنار یک مشاور ادامه زندگی ات را بسازی.
حالا می خواهم نتیجه این صحبت را با تو در میان بگذارم.
هشدار: مطلب پیش روی شما صرفا ترجمه و تحقیق و حاصل گردآوری هاست! فلذا نمی توان از آن به عنوان راهکار مشاوره ای استفاده کرد. بنابراین برای حل مشکلات خود می توانید به مشاور مجرب مراجعه کنید تا با بررسی مسایل شما و احیانا همسر شما بهترین راهکار برای شما ارایه گردد.
تلفن را برداشتم و به سهیلا زنگ زدم.
طبق معمول صدای خسته اش که با آه های گاه و بیگاه همراه بود را شنیدم و فهمیدم که بله درست است که ساعت ۱۰ شب است اما بیدار است.
بعد از خوش و بش های معمولی و کمی حال و احوال کردن گفتم می خواهم که کمی در مورد آن چه که دوست داری الان توی ذهنت می گذرد برایم بگویی.
خب مسلما او هم شروع می کرد که به گله گذاری از عشق سابقش . من هم دقیقا همین را می خواستم.
جالب است نه ؟
همان حرف های همیشگی که شاید تو هم در مورد عشق سابقت در موردش حرف می زنی یا فکر می کنی.
همراه با نفرین های گاه و بیگاهی که من فکر می کنم خیلی از اوقات این نفرین ها به خود طرف بر می گردد. نمی گویم روی او بی اثر است! اما روی نفرین کننده هم اثر دارد. ولی خب من به عنوان مشاور باید در مقابل این احساسات سکوت کنم تا او تخلیه روانی شود و گاه و بی گاهی توی دلم بگویم خدا نکند .. دور از جان .. خدایا آرامش ..
وقتی که خیلی حرف ها رو زد بهش گفتم:
سهلا جان.. بگذریم از سامان.. دنیای زمان بودن او رو چطور می بینی. می خواهم امشب در مورد این موضوع صحبت کنیم.
گوش کن شاید این ها حرف های تو هم باشد .
گفت آه که خیلی سخت است از آن روزها گفتن.
بماند که سهیلا داشت گریه می کرد
بیشتر خوان: چطور شکست عشقی ام رو درمان کنم؟
گفتم سهیلا! حاضری این روزها را با کسی دیگر تجربه کنی؟
گفت آره آره کسی سراغ داری؟
من: 😐
گفتم کسی سراغ ندارم. اما می خواهم بدانی که تو عاشق آن حس و حال خودت بوده ای نه باعث و بانی آن…
سهیلا توی فکر فرو رفت.
گفت خب من اولین بار این حس را با او تجربه کردم.
گفتم خب سهیلا جان! تو این حس را که دوستش داشتی با کسی درک کرده ای. مسبب اصلی حال بد تو همین حس هایی است که تجربه اش نمی کنی امروز! نه اونی که رفت به هزار و یک دلیل قانع کننده یا غیر واقعی.
اولین درس این است. اگر تو الان به شدت به دنبال برگشتن آن عشق عزیزت هستی به احتمال خیلی زیاد تشنه آن احساسات شیرین هستی. آن احساسات شیرینی که بسیاری از اوقات حتی واقعی نیست و تو در خیال دریافت آن ها از آن فرد اشتباه هستی و که واقعا هزاران بار دیده ام که خداوند خودش هوایمان را دارد که ما را سر سفره اشتباهی نمی نشاند.
همان بیت شعر : عشق های قبل از تو سو تفاهم بود … دقیقا از درک این حکمت در زندگی سراییده شده است.
خب حالا باید چکار کنم رفیق؟
( باور کن این فراز اخر را نمی دانم کی توی دهنم گذاشت. احساس کردم که خود خداوند دارد این حرف ها را لقمه لقمه توی دهنم می گذارد )
هر وقت خواستی به نا امیدی و افسردگی خو کنی این جملات را توی ذهنت مدام مرور کن و شروع کن با آن ها ور بروی! اینگونه لطفا عبادت کن. این فکر ها از هزاران ساعت نماز مستحبی برایت ثواب دار تر است.
بازم یاد بگیر:اولین شکست عشقی ات را تجربه می کنی؟ این رو هم بخون
وقتی قلبا حرف های قبلی ام را قبول کرد به او گفتم:
این که تو را اولین بار عاشق کرده یعنی این که او به تو حس خوبی داده. اوقات عاشقی همان اوقاتی است که تو هر چقدر هم بخواهی قیمت رویش بگذاری نمی شود.
اگر حتی او برای بار چندم تو را عاشق کرده یعنی تو باید شکرگزار این اوقات باشی که زندگی را واقعا زندگی کرده ای.
بگذریم از حاصل این اتفاق. اما تو باید شکرگزار باشی.
این شکر می شود زمینه ساز عشق سازنده جدید در آینده! این ها را روی هوا نمی گویم. اما حسین علیه السلام می فرماید: شکر نعمت گذشته زمینه ساز نعمت آینده است! بابا یک بار هم که شده به امام حسین اعتماد کن.
آیا بس نیست مدل فکر کردن به غصه هایت و طلبکاری؟
گفت حالا چکار کنم؟
به تو و او می گویم:
نمی دانم اسم ارتباط تان را می شود رابطه گذاشت یا نه.
نمی دانم اصلا این عشق یک طرفه بوده یا دو طرفه. به هر حال تو توی یک کنش احساسی بوده ای. برای مزایای اون دوره و زمان بارها هر روز از خداوند تشکر کن.
لطفا تشکر کن. طلبکاری نکن. تو برای ان روزهای خوب باید شکر گزاری کنی. برای ان حس های خوب! مگه پولش را داده بودی و اون حس ها رو خریده بودی؟ نه. اون روزها اومدن و رفتن. مثل هر اومدن و رفتن دیگری. پس شکرش رو بجا بیار و امید داشته باش دوباره رخ میده. اره .. امام حسین ما دروغ نمی گه.
لیست کن امتیازهای اون دوره و زمونه رو و براشون خدارو شکر کن.
نمی خواهم بگویم رابطه تان بی نقص بوده. این رابطه شامل دو بخش است:
تو برای خوشی ها مامور به شکرگزاری هستی. چون میخواهی آن را در زندگی ات زیاد تر کنی.
این جمله ای بود که تا حدودی قبولش دارم. اما خیلی وقت ها تنفر واقعا ایجاد نمی شود. انچه در سینه تو رخ می دهد چیزی نیست جز دلخوری و متوقع بودن.
درست است؟
تنفر یعنی وقتی یادت به او می افتد تهوع کنی! کی روی عشقش بالا اورده است!؟
به قول بهنام خان مگه کسی هست با عشقشم بتونه بد شه؟
نه والا.
ولی تو می توانی توی ذهنت برای خیلی از چیزهایی که او داشته و به تو ارایه کرده حتی اگر کمی وقت بوده یا دلش بوده یا هر چیزی صمیمانه از ته قلبت از او متشکر باشی. این حس حال تو را هم بهتر می کند.
در کنار تموم بدی هایی که به تو داشته و در حقت اجحاف کرده بیا و خوبی هایش را پیدا کن و آن ها را بیاد بیاور و سپاس گزار باش.
اگر این کار را انجام دهی ، تاثیرات عجیب و غریب آن را خواهی دید. حتی او نیز نسبت به تو شاید مهربان تر شود. نمی گویم به خواستگاری ات می آید که البته شاید بیاید! ولی این کار در واقع دل ها را به هم نزدیک تر می کند. شاید او دنبال زندگی اش رفته باشد و ازدواج کرده باشد اما وقتی با این حس با او در درون خودت معامله می کنی، تغییراتی روی ذهن او گذاشته می شود ( طبق قانون در هم تنیدگی کوانتوم که در انرژی کوانتوم مورد بحث هستش .. که اقلا می تواند خودش را از غرور، برنده بودن، و غیره در مقابل تو، به پایین تر بکشد. در واقع به حس صلح و صفای درونی بین تان خواهید رسید. حتی اگر او دیگر سمت تو نیاید و خبری از او نباشد و البته و صد البته اصلا رفته باشد پی زندگی خودش.
با هم این گفته ها را مرور کردیم. و آخر کار به سهیلا گفتم:
سهیلا جان حالا برایم بگو با توجه به این حرف ها چطور می خواهی در موردش فکر کنی؟
گفت خیلی سخت است اما چون مشاورم هستی می گویم ( کلا نمی خواست زیر بار بره ها 🙂 )
حالا تو دوست عزیزم این الگو را استفاده کن و ساعت ها در مورد این مساله فکر کن. فکر کن و فکر کن و ازش طلا برای زندگیت بساز. راستش اگر خیلی وقت ها یکی از زندگی مون میره و ادم درست تری و بهتری و حس خوب تری جایگزینش نمیشه بخاطر اینه که به این مرحله نمی رسیم و توی اون اه و نفرین ها و ناله های قبلی می مونیم. شاید سال ها توی این نفرین ها خودت رو اسیر کنی. توی غصه ها و ای کاش و ای وای ها خودت رو اسیر کنی. اما خروجی اون چیزی که می خواهی نشده باشه . حرف من با یه عمر تجربه بهت اینه: این کارو کن دیدگاهت رو عوض کن. مدل واگویه های درونی ات رو عوض کن. سعی کن با این کار بتونی هم حالت رو عوض کنی و هم ارتعاش پر برکت تری رو توی زندگی ات حواله خودت کنی.
همچنین شاید اسیب های روانی از این اتفاق خورده باشی حتما با یه مشاور مشورت کن که اگر لازم می دونه در کنارش یه روانپزشک هم بتونه با دارو هایی بهت کمک کنه زودتر به زندگی برگردی.
اینکه تو هم دوست داری با اطرافیانت مخصوصا همسرت یا نامزدت یک رابطه گرم و…
اگر میخوای تمرین رشد معنوی رو از خودت و از درون خودت و از ذهن…
یه حسی که گاهی خیلی اذیتمون می کنه و خودمون هم حتی گاهی نمی تونیم…
خیلی وقت ها اهمیت یک زندگی شاد رو از اینور و انور می شنویم. حتی…
همیشه دیدیم که اغلب افرادی که مجردی شاد و خوشحالی دارند همسران مناسب تر و…
دیروز در حال صحبت کردن با دوست عزیزم در مورد افزایش رضایت از زندگی و…
View Comments
سلام خانم مشاور عزیز
نمیدونم چجوری ازتون تشکر کنم در واقع خدا شما رو سر راه زندگیم قرار داد تا داستانی مشابه داستان سهیلا که برام پیش اومده بود (در واقع برای من بدتر بود، چون خواستگارم بخاطر یکسری اتفاقها، از پیگیری خواستگاریش پشیمان شد و رفت که رفت!...) رو تونستم بعد چندین ماه غصه خوردن و فکرهای منفی و ناامیدی، و این که دیگه کسی به خوبی اون پیدا نمیشه و از این فکرهای پوچ!، بالاخره از دلم بیرون کنم و به خدای قادر و توانا و کرمش دل ببندم که همون موقع هم هوامو داشت و ما به درد هم نمی خوردیم اما من انقدر ناامید و افسرده و عصبانی بودم که نمی فهمیدم و ماه ها بخاطرش رنج کشیدم و از نظر جسمی به خودم آسیب زدم؛ حیف!
من بالاخره تونستم به فضل خدا و استفاده از مطالب شما، و توسل به امام حسین و ایام عزاداری محرم و صفر، با خواندن هارو قرآن و زیارت عاشورا (حتی معمولی و ساده اش)، و سعی در پاک نگه داشتن چشمم و فکرم از گناه، و اون افکار منفی رو شکست بدم و از فکر کردن به اون خواستگارم بیام بیرون و براش آرزو کنم با شخص مناسب خودش ازدواج کنه و برای خودم و همه مجردها آرزوی ازدواج با فرد مناسب و خوشبختی رو می کنم.
هنوز البته به طور کامل در پاک کردن ذهنم موفق نشدم ولی حداقل اینه که دیگه به اون طرف فکر نمی کنم و حسی بهش ندارم، فقط خیلی یاد اشتباهات خودم و ضررهایی که به جسم و روحم زدم می افتم که اون هم از خدا می خوام کمک ام کنه همه چیز مثل روز اولش بشه...پاکِ پاک و سالمِ سالم!
سعی می کنم به لطف خدا و با کمک و امدادهای غیبیش، خودم رو پاک نگه دارم، و الان این حس آرامش و امید به آینده رو هر چند هنوز میتونه بیشتر از این ها باشه، ولی خیلی دوست دارم.
توی خیالم روزهای خوب می بینم و از خدا و ائمه علیهم اسلام میخوام که همه مجردها یا کسانی که شکست عاطفی رو تجربه کرده اند، به این آرامش و امید دست پیدا کنند. البته کنار یه همدم و یار واقعی!...
یه مشکل دیگه هم در حال حاضر توی زندگیم اتفاق افتاده که شرایط سختی رو برای من و خانواده ام رقم زده. برای اون مشکل هم اگه میشه دعا کنید.
و شما هم لطفا برای حل مشکلات ما و آرامش ما دعا کنید.
اجرتون با خدا و ائمه.
سلام عزیزم الهی شکر که نتیجه مثبت گرفتید از این مطلب. امیدوارم همیشه شاد باشید