پر ارزش ترین خاطره دوران نامزدی من و عشق دوم

همیشه از بچگی یاد گرفته بودم که میگن
وقتی میخای ازدواج کنی، چشمت را حسابی باز کن
و و قتی که ازدواج کردی، چشمت رو ببند. این ها برای این بود که عشق دوم وارد زندگی نشه و خیلی چیزای دیگه رخ نده. البته دوران نامزدی و عشق دوم توی زندگی خیلی ها رواج داره

این رو همیشه تو ذهنم داشتم
بعد از این که ویژگی های همسر مورد علاقم رو نوشته بودم تو یه دفتر
15 فروردین 96 فردی که 95 درصد با ویژگی های نوشته شده، تطابق داشت از من خاستگاری کرد .
اون 5 درصد هم مربوط بود به شغل مورد نظرم که دوست داشتم، همسرم استاد دانشگاه معماری باشه، اما فردی که از من خواستگاری کرده بود استاد نبود و مهندس معمار بود. ( راستی این قانون نوشتن معجزه می کنه )

با اینکه فردی مذهبی مقید بودم در عین حال، خودم رو از خطا بری نمی دونستم و اون قضیه باز و بسته کردن چشم رو حسابی بهش توجه داشتم

 

اواسط دوران نامزدی و عشق دومی که از راه می رسید

تا اینکه پا داد و برای گذراندن یه دوره آموزشی به یک دانشگاه غیر انتفاعی رفتم
استاد های زیادی اونجا بودن
اما یکی از استاد ها خیلی برای همه جلب توجه می کرد

من هم به این سیگنال ها خیلی توجه داشتم تا مبادا شیطان تو رگ و پوستم نره ، و مبادا از شوهرم که از من دوره، و نمی بینمش، دلسرد بشم .. ( با اینکه نامزدم عیوبی داشت که اگر نداشت، خیلی بهتر بود و پتانسیل توجه پیش نمی اومد )

خلاصه اینکه وارد یک مبارزه با نفس و استادم شدم. همش توی ذهنم می گفتم دختر خوب، دست بالا دست زیاده .. تو اگ حتی بخای به اون استاد توجه کنی.. حتی اگر بدستش هم بیاری، فردا روزی کسی هست که از استاد بهتره .. پس باید توجه کنی که روی خودت کار کنی..

خلاصه اینکه این احساس های زودگذر رو حربه شیطان می دیدم..

حتی روزهایی که نامزدم به ناحق با من بحث می کرد و قهر بود کاملا نسبت بهش وفادار بودم..

☘️حتی توی ایامی که موقتا من رو ترک کرد ( 2 ماه ) من با اینکه هنوز نمی دونستم واقعا نامزدم رفته یا هستش و قصدش برای ازدواج با من چیه .. باز هم مراقبت می کردم از چشمم …

ناگفته نمونه که من هرگز این چیزها رو به همسرم نمی گفتم..

خلاصه اینکه، زد و خورد و دوره چند ماهه دانشگاه تموم شد و خوشحال بودم که از این شر رد شدم

 

شفاف سازی خطر دوران نامزدی و عشق دوم که واقعا توهم بود

چند ماهی گذشت
تا اینکه ازدواج ما کاملا بهم خورد.. و با ناباوری نامزدم قید منه وفادار و ایثار گر که خیلی در حقش لطف کرده بودم رو زد ..

بعدش
دقیقا عصر همون روزی که این جریان تموم شد، استادم به من پیام داد و درخواست همکاری در بخشی کرد ..

✔️اما خیلی عجیب بود که من اصلا حوصله این استاد رو نداشنم.. انگار اصلا جذابتی نداشت .. با این که فضا باز بود برای وارد یک رابطه شدن و حتی رابطه موفق تر .. باز هم من اصلا نتونستم ایشون رو تحمل کنم..

اصلا این شرایطی بود که خیلی ها آرزوش رو داشتن!

درخواست ایشون رو رد کردم
بعد از مدتی یک دوست مشترک، از طرف ایشون از من درخواست هایی کرد که مبنی بر اشنایی برای ازدواج بود.. اما من واقعا تمایلی نداشتم..
نه اینکه دلم پی نامزد قبلی ام باشه .. نه.. اون دیگه تموم شده بود
نه اینکه کسی تو ذهنم باشه
نه اصلا
فقط یک چیزی تو ذهنم جرقه خورد و به دلم القا شد که
دختر خوب..
شیطان خیلی چیزها رو زینت میده که در حقیقت زینت نیست..

 چرا استادی که در ایام متاهلی ات، برات جذاب بود
چرا الان که مجرد شدی برات چذاب نیست؟ مگه برعکسه؟

 

و به این نتیجه رسیدم که

وقتی که ما یک هدف مقدس داریم ( حالا چه به نتیجه برسه چه نرسه ) شیطان خیلی چیزها رو زینت میده .. تا از سمت راست بیرون بیاییم.. اما باید توگل به حدا داشت و حربه های شیطون رو شناخت ..

روی حرف با توی جوان عزیزه
اگر انتخابت رو کردی .. اما گاهی این و اون دلت رو می برن .. یاد داستان من بیفت و به خودت بگو .. این زیبایی و این جذابیت کار شیطانه .. این فرد هرگز نمی تونه ارامش بخش من باشه .. فقط باید شیطان رو رد کنم و به همسرم لبخند بزنم و بهش فکر کنم..

یادت باشه که هر کسی رو هم ک انتخاب کردی.. حتی اگر بخای با نفر بعدی جایگزین کنی … مطمئن باش بهتر از اون هم سر راهت میاد و تو نمی تونی توی کل عمرت عزیزت رو هی تعویض کنی ..

باید با نفس خودت کار کنی و ابزارهای شیطان رو بشناسی..

من الان مجردم
خبری از نامزدم نیست و می تونم با اعتماد کامل به خودم وارد رابطه ای بشم که استادم می خوات ( سالم و خدا پسند ) اما واقعا میلی به این استاد ندارم..
آیا غیر از اینه که این میل کاذب در ایام متاهلی توسط شیطان زاده شده بود؟

 و بهت میگم که
اگر با عزیزت قهری.. اگر با عزیزت مشکلی داری.. دلیلی نداره چشمت رو روی غریبه باز کنی.. ( شاید لازم باشه مثل من گاهی دانشگاه یا محل کار نری یا روی دلت پا بذاری و به کسی توجه دلی کنی که شاید باهت قهره .. اما مطمئن باش.. توی مسیر درست و خدا پسند بودن برکت خاص خودش رو داره )

پ ن: این خاطره واقعا معاصر از زندگی یکی از دوستان بود. آیا تو هم تجربه ارزشمندی داری؟

هشدار:‌محتوای این سایت همچنین این مطلب شامل پژوهش و ترجمه و گردآوری مطالب است و جنبه مشاوره ای ندارد. برای حل مشکلات رابطه و زناشویی لطفا به مشاور متخصص مراجعه کنید.

منبع عکس

jo.arabiaweather.com

شادزیستی

واقعا بسم الله الرحمن الرحیم با عشق ایاک نعبد و ایاک نستعین زهرا معبودی هستم! لایف کوچ یا همون مربی زندگی و توسعه فردی. اگر در زمینه رشد شخصی یافتن رسالت زندگی رسیدن به خواسته ها و اهداف و غیره نیاز به کمک دارید من می تونم بهتون کمک کنم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

Share
Published by
شادزیستی

Recent Posts

تمرینات تقویت هوش عاطفی برای بهتر کردن روابط

اینکه تو هم دوست داری با اطرافیانت مخصوصا همسرت یا نامزدت یک رابطه گرم و…

7 ساعت ago

همه چیز در مورد مراقبه ذهن آگاهی و مدیتیشن ۵ گانه

اگر میخوای تمرین رشد معنوی رو از خودت و از درون خودت و از ذهن…

1 هفته ago

۹ تمرین عملی برای بخشش و توسعه فردی معنوی

یه حسی که گاهی خیلی اذیتمون می کنه و خودمون هم حتی گاهی نمی تونیم…

2 هفته ago

10 تمرین روزانه برای افزایش عزت نفس و دوست داشتن خود

خیلی وقت ها اهمیت یک زندگی شاد رو از اینور و انور می شنویم. حتی…

2 هفته ago

نکاتی در نقش شادی دوران مجردی و ازدواج موفق

همیشه دیدیم که اغلب افرادی که مجردی شاد و خوشحالی دارند همسران مناسب تر و…

2 هفته ago

چطور حال خوش نوجوانی را به زندگی اکنون منتقل کنیم

دیروز در حال صحبت کردن با دوست عزیزم در مورد افزایش رضایت از زندگی و…

3 هفته ago