برای بار اول، دل می دهی و حالت یک جور دیگر می شود.. انگار نرمی بال ملائکه را می فهمی.. با لبخند بیدار می شوی و با امید می خوابی.. بیست و چهار ساعته دلت، یک کعبه بیشتر ندارد، و آن هم رضایت خاطر محبوبت است. البته همینقدر که آرامی، همانقدر نا آرامی، دلت می خواهد همه جا جار بزنی و بگویی این همان است که من را مفتون کرده است.
فکر می کنی هرکس او را با تو ببنید، غبطه بخورد.. چرا که از نظر تو بی نظیر ترین آدم در مدار دلت قرار گرفته! همو که خاص است حتی شغلش، حتی لباسش، حتی رنگ کیفش، یا حتی مدل خداحافظی کردنش.
روزها را می شمری، امام زاده ها را گره بندی می کنی، یا حتی مهربان تر می شوی و خیرات زیادی از تو سر می زند، تا بلکه دستی از غیب برآید و کاری بکند و تو را به او برساند.
اما یک روز از همان روز هایی که صبحش هم مثل همان صبح هاست، چند ساعتی بعد از آن سلام و احوال پرسی گرم هر روز ، که حاضر نیستی با طلا آن را عوض کنی، کلامی، حرفی چیزی می شنوی، که اول دنیا دور سرت می چرخد و بعد تنها می شوی!
و دنیای آهنگ های غمگین، گوشه گیری ها، و البته و هزار البته، بدتر زندگی کردنت شروع می شود!
می دانی اولین نخ موی زن ها توی همین موقع ها سفید می شود؟
دوست زیبایم، این سناریویی است که روزانه برای هزاران نفر رخ می دهد.
نکته جالب اینجاست، که همان زمان که داشتی قرار عشق می بستی، چه بسا کسی از قرار عشق تو، داشت جان می داد.
به هر حال چه خوب و چه بد این اتفاقی است که برای بسیاری از دختران و پسران سرزمین من و دیگر زمین های آباد خدا رخ می دهد.
این اتفاق رخ نداده که تو در میان تمام برچسب هایی که به خود زده ای، عنوان شکست خورده عشقی هم به خودت بچسبانی!
این اتفاق رخ داده تا تو را خیلی بزرگ تر از چیزی کند که حالا بخواهی زانوی غم به بغل بگیری.
اگر شکست عشقی اول را تجربه می کنی، احتمالا توی ذهنت هزار و یک فکر می چرخد..
اما بیا برایت بگویم که ایده این متن کی دقیقا توی ذهن من درخشید
حدود 10 یا 11 سال پیش بود که عشقی مقدس برای من رخ داد .
فکر می کردم دنیا یک طرف و محبوب زیبا و البته سر به زیر من هم به یک طرف!
تا اینکه دست تقدیر نخواست اولین عشق ام را حتی از فاصله 10 متری درست، ببینم.
تمام این چیزهایی که بالا نوشتم را با خودم تکرار می کردم. انقدر غرق عشق قدیمی بودم که سال هایم را یکی پس از دیگری خراب کردم.
آیا باورت می شود، که وقتی خبر نشدن ازدواج مان را شنیدم، غش کردم؟
آیا تو هم غش کردی؟
اگر غش نکردی، مطمئن هستم که عاقل تر از من هستی و می توانی خودت و دلت را نجات دهی. اما اگر غش کرده ای، بیا و با خواندن ادامه این متن کاری کن که ضررت بیش از این نشود.
من آن موقع 19تا 20 سال داشتم، و فکر می کردم دنیا خراب شده و دیگر کسی توی دنیا نیست که دلم را ببرد.
از طرفی ناراحت از این بابت بودم که نکند فردا پس فردایی ازدواج کنم و محبت این بنده خدا در دلم باشد و گناه پشت گناه باشد
تو هم همین دغدغه را داری؟
خلاصه این که این دوران را به اشتباه ترین روش گذراندم. اشتباهات من در این دوران منجر شد تا یک شکست شدید تر را تجربه کنم که عاملش صد در صد که نه، اما 80 درصد خودم بودم و افکار و شیوه زندگی ام پس از آن ماجرا.
وقتی وارد رابطه ازدواجی دوم شدم، ( توی پرانتز بگویم که من هیچ وقت به دنبال رابطه غیر ازدواجی نبوده ام! اصلا یعنی چه! ؟ ) اصلا فکر نمی کردم دنیا دوباره رنگ و بوی درستی بگیرد.
همان حس های قشنگ با قدرتی بیشتر پیش بیایند.
یا حتی، بتوانم به شیوه خیلی آگاهانه تری برخورد کنم.
روزی از همین روزها که حالم خیلی خوب بود، و توی یک پارک در حال تفریح کردن بودم و امیدوار به وصال یار ( یار دوم نه اون اولی که … )
به دوستم گفتم، شهلا… اگر یک روز فکر می کردم، این عشق توی زندگی ام پیدا می شود، هرگز 10 سال غصه نمی خوردم! هرگز عمرم را حرام نمی کردم. بخدا که اگر آینده را می دیدم، هرگز حتی خداحافظی آخر را هم جواب نمی دادم.
انگار این حس آمده بود تا به من یک واکسن قوی بزند.
حدود 2 هفته بعد، جریان ازدواج ما به خاطر رسومات اولیه ازدواج به هم خورد، و مشکلی به وجود آمد که توافقا این رابطه ختم شد.
شاید فکر کنی جدایی های توافقی درد ندارند. اما راستش را بخواهی دردی شدید تر دارد. اما
تا می خواستم دوباره وارد فاز سال ها پیش بشوم و زانوی غم بگیرم، یادم به این حرف خودم می افتاد، که گفته بودم:
اگر یک روز فکر می کردم، این عشق توی زندگی ام پیدا می شود، هرگز 10 سال غصه نمی خوردم! هرگز عمرم را حرام نمی کردم. بخدا که اگر آینده را می دیدم، هرگز حتی خداحافظی آخر را هم جواب نمی دادم.
و این یعنی، هیچ چیزی در دنیا، هیچ حس منفی ای، پایدار نمی ماند.
از ان دسته آدم هایی هم نبودم که به قولی ” این نشد دیگری ” را در راس کارم قرار دهم. اما درک اجتماعی ام مرا به این مرحله رسانده بود که غصه بخاطر نداشتن امید به آینده است و وقتی من می دانم در آینده ای نه چندان دور، دوباره این حس های عاشقانه و دوست دارانه، را عمیق تر تجربه خواهم کرد، چرا حالا غصه بخورم؟
شاید باور نکنی، با این رویکرد، حال و روزم خیلی بهتر از قبل بود و توانستم خیلی سریع تر موضوع را به کنار بگذارم! من که حتی با او به دنبال خرید جهیزیه هم رفته بودیم،حالا داشتم با شاد زیستن و امید به آینده بهترین حس را تجربه می کردم .
البته آرامشگر اصلی ام توی این دوران، اغوش گرم خدا نیز بود.
حالا روی کلامم با توست.
من به تو تضمین می دهم اگر این حس بد و غم از دست رفتن عشق اولت را رها کنی، ( البته آرام آرام و آهسته ) و توی این حس بد خود را دفن نکنی، و به جمله من بارها و بارها فکر کنی که :
اگر یک روز فکر می کردم، این عشق توی زندگی ام پیدا می شود، هرگز 10 سال غصه نمی خوردم! هرگز عمرم را حرام نمی کردم. بخدا که اگر آینده را می دیدم، هرگز حتی خداحافظی آخر را هم جواب نمی دادم.
مطمئن باش، که سریع از جریان عشقی بیرون می آیی و سریع تر از من و حتی دیگران وارد رابطه عشقی دوم خواهی شد.
البته این ایام، را باید بلد باشی چطوری سپری کنی، که بتوانی بدون کمترین آسیب از مرحله بیرون بیایی.
بیاد داشته باش که این اولین حس عشقی تو بوده، و ممکن است که خیلی ناامید باشی. اما تجربه های من در صحبت کردن با ده ها نفر در این باره، همه بیانگر این است که
بعد از یکی دو سال، و حتی اگر خیلی زرنگ تر باشی و این حس را کنار بگذاری، خیلی زودتر با خودت می گویی:
اگر یک روز فکر می کردم، این عشق توی زندگی ام پیدا می شود، هرگز غصه نمی خوردم! هرگز عمرم را حرام نمی کردم.
این جمله هر چند حاصل اتفاقات 10 ساله اذیت شدن من بود، و خیلی بابتش بها داده ام،
اما توانسته خیلی از کسانی که به من مراجعه کرده اند و از این بابت نالیده اند را نجات دهد و سریع تر حالشان را خوب کند.
انگار که این جمله ندایی و سروشی از جانب خدای رحمان است که
ای بنده من .. که عشق بنده ی دیگری ام، حالت را به هم ریخته.. به من امید داشته باش که من برایت بهترین ها را جفت و جور خواهم کرد به شرطی که اشتباه نروی.
من تمام کارهایی که در این 12 سال کرده ام را برایت می نویسم و اگر تو می خواهی سریع تر از این حس نجات پیدا کنی، می توانی به من ایمیل بزنی.
اما همینقدر توی زندگی ات از همین ثانیه، در نظر بگیر که
ورود تو به این سایت تصادفی نبوده و خدا دست تو را گرفته تا این پیام را بخوانی و توی زندگی ات بکار ببری.
زندگی ات را بر اساس همین جمله شفا دهی و بروی برای حال های خوب بعدی اماده شوی
هر بار به یاد جملات عاشقانه و حس خوبی که از عشق از دست رفته ات داری، می افتی، فوری بگو ” این آخرینش نبود .. چه حس های برتری به لطف خدا خواهد آمد ” و به این جمله اعتقاد داشته باش. و سریع حالت را تغییر بده.
باور کن که حالت خیلی بهتر تر تر خواهد شد و سر و کله عشق اصلی ات زودتر پیدا می شود.
ویرایشی بر نوشته ارسالی یک دوست
هشدار:محتوای این سایت همچنین این مطلب شامل پژوهش و ترجمه و گردآوری مطالب است و جنبه مشاوره ای ندارد. برای حل مشکلات رابطه و زناشویی لطفا به مشاور متخصص مراجعه کنید.
خودشناسی و رشد معنوی دوای همه دردهاست! اما کمتر کسی میاد بهمون بگه که خب…
واقعا چطوری تعریفش کنم؟ با چه کلمهای ازش بنویسم که حجم غربت این کلمه رو…
بسم الله الرحمن الرحیم خوش آمدی به تحول! به طعم نارگیلی یه زندگی جدید! اینجا…
گاهی اوقات که به دلیل مشکلاتی که توی زندگیم رخ میده، احساس سنگینی عجیبی میکنم…
و اما قدرت تسلیم در زندگی! بسم الله ِ خدایی که مرا قربانی چیزهایی میکند…
حوصله نوشتن مقدمه برای این مطلب ندارم چون اصل مطلب خیلی مهمه و مطمینم دهنت…
View Comments
عالی بود دوست گلم
فدایی داری :)
اصلاهم اینطورنیست شکست عشقی خوردی دیگه مرتب میخوری ازدواج وعشق شانسیه اینکه بشینی بگی عزیزم ناراحت نباش یکی دیگه بهترازاون میاذ فقط وفقط توجیهه
خیلی خوب بود. ممنون بابت جملات خوب و امیدوار کننده تون. حالم رو بهتر کرد.
سلام ممنون از شما برای نگاشتن این جملاتی که به من انگیزه بیشتری برای تحقیق و نوشتن می دهد. :)
ممنون مطلب مفیدی بود
فقط میتونم بگم از یه سنی به بعد دیگه برات عادی میشه . وقتی همه چیزت ، فکرت ، عمرت ، زندگیت ، آینده ات بذاری وسط اخرش هیچی نباشه حتی قدر کارات هم ندونه . اون موقع تنفر میاد . اول از خودت متنفر میشی هم از بقیه . ترجیح میدم تنها زندگی کنم . تا بخوام یه زن وارد زندگیم کنم اخرش بشم این . فقط فقی دروغ دیدم . یا حق
سلام و احترام
خب اشتباه عاشق شدن بد موقع تصمیم گرفتن برای زندگی، اشتباه انتخاب کردن و نشناختن ملاک ها و قضاوت از ظاهر افراد گاهی این مسائل رو به دنبال داره.
کاملا" باهات موافقم. همشون دروغگون و دنبال پولو ماشین مدل بالا خونه لاکچری و تجملاتن.
سلام
با تشکر
مطالب شما برای دوستم که دچار چنین حالتی شده بود و فکر میکرد دیگر دنیا به انتها رسیده و تنهای تهناااا شده بسیار مفید بود.
اینکه میگن: "الأعمال بالنیات" همینه که شما هم خواستید تجربه خودتون رو در اختیار دیگری قرار بدید و -آنچه از دل برآید بردل نشیند- تأثیر خودش رو روی دیگران گذاشته.
با تشکر
سلام به همتون
این اتفاق برای منم چنروزی میشه که اتفاق افتاده
دوسال بود باهم بودیم شرایطمم میدونست
همه چیو مو به مو
چنبار بهم خیانت کرد و دستش رو شد
خودمو زدم به خریت و ولش نکردم
انقدر دوسش داشتم ک نمیفهمیدم هیچی چیزیو
تا اینکه گفت یا میای خواستگاری یا تموم
گفتم زمان بده میام
دوست دارم
گفت تو کاراتو درست کن
منم یه سال درسمو بخونم
یه روز ک از فاصله چن متریم رد میشد نگاهشو چرخوند و بعدش ک تو کوچه منو دید مسیرشو عوض کرد
شبش پیام داد دیگه نگاهم نکن خانوادم سرنوشتمو رقم زدن
ههههههههههههههه
خندم گرفته
میگه به لج من شوهر کرده
به درک
من خر بودم ک چشامو رو خیانتاش بسته بودم
وگرنه لیاقت دوس داشتن منو نداشت
صبح ساعت6بیدار میشدم تا ساعت12شب مغازه گوشی به دست بودم تا خانوم بیدارشه و حرف بزنیم
شب خسته میرسیدم خونه بازم حرف میزدم
از استراحتم
خوردوخوراکم کارم
از همه چیم زده بودم به خاطرش
ولی آخرش
رفت تا مطمئن تربشم
اونم چی
طلبکار رفت
گفت اگه دوسم داشتی میومدی
قربون خدا برم من
خداروشکر که ناامیدم نکرده
وقتی کسی به لج من کاری کرده
یعنی میدونه من کی بودم
و به خودش ضربه زده
الانم پیام میده
میگه من بخشیدمت توهم منو ببخش
قربون خدابرم من
سلام برادر خوبم.
دختر تا خودش نخوات بله نمیگه! والسلام!
زور خانواده و فلان همه توجیه برای روپوشی بی عرضگی است
چه از سمت خانم چه اقا!
موفق باشید
خاستگاریمون به نتیجه نرسید به خاطر خانواده ها
بعد از ۵ سال منو رها کرد و رفت هنوز با من بود ک میرفت خواستگاری دوهفته بعد از جدایی من ازدواج کرد و الان خوشحاله
مردم بارها و بارها مردم من که هیچوقت اجازه نمیدادم کسی وارد زندگیم بشه عاشق شدم از خطوط قرمز زندگیم گذشتم الان اون داره خوش میگذرونه با زنش دائم همسرش عکس دونفره میزاره و قربون صدقه هم میرن اما من اینجا یه گوشه دنیا تنهام و در حال گریه دائما نمیدونم چجوری باید فراموشش کنم مشاور و سرگرم کردن خودمم واقعا فایده نداشت دیگه نمیدونم باید چیکار کنم
سلام
ممنون از پست پر از انرژی مثبت شما. تاثیرگذار بود، چون پذیرای شنیدن این جملات هستم و میخوام حالم رو خوب کنم.
سلام مهرناز عزیز. بهترین حال ها رو براتون ارزو دارم.
اما یک شیوه اثر گذار برای خوب شدن حال، فهمیدن اشتباهات، علت شکست ها و تغییر مهارت و دانش است.
به امید موفقیت شما
من جوان 22 ساله هستم عاشق دختری دردانشکاه شدم ولی جواب منفی گرفتم ومن بلاک کرد درشبکههای اجتماعی حالا جکار کنم
سلام وقت بخیر
شما تلاش کنید دانشگاه را تمام کنید، خدمت سربازی را تمام کنید و ان شالله شغل خوبی دست و پا کنید و به جای منت کشی های روابط پیش از ازدواج با اعتبار بالا به خواستکاری بروید. دراین توصیه ها به وضوح اشاره کردم که دحترهای این دوره زمانه در چه رابطه ای می مانند و هدف شان از رابطه بازی چیست
برای حل مشکلات و مسایل تون حتما به مشاور مجرب و با اعتبار مراجعه بفرمایید