چند وقت پیش مراسم عروسی دوستم بود و توی این عروسی یکی از خانم هایی که همه به خوشبخت بودن ایشون رو میشناسن و شوهرش می پرستدش رو دیدم. دوست داشتم طبق معمول که از افراد کهنسال در مورد تجربیات زندگی شون سوال میکنم این خانوم رو هم به چالش بکشم. به هر حال وسطای مهمونی عروسی که خسته شده بودم و رفتم تو حیاط چرخی بزنم دیدیم یه لیوان چایی دست گرفته و کنار آب نمای توی باغ ایستاده و انگار شاید منتظر یه هم صحبت بود. این زوج با این که بچه ندارند اما خیلی موفقند. رفتم جلو گفتم بی مقدمه شهناز خانم! شما چی به حاجی میگی و چطوری اینقدر توی دل حاجی خودتون رو جا کردید به ما بچه کوچولو ها یاد بدید. گفت بگو چی نمیگی 🙂 و این شد یه ایده خوب برای این که صحبت رو دو ساعت طول بدم و کلی با هم حرف بزنیم و نهایتا تبدیلش کنم به مقاله ای که توی این سایت به رایگان آوردم تا تو هم لذتش رو ببری بشی یه شهناز خانوم دیگه. خب بریم سراغ ۱۷ چیزی که به مرد نگو تا عزیز تر باشی و دلبر جان همیشگی باشی.
دقت کن: این نکته ها در مورد چیزهایی است که کلا در رابطه عاطفی چه قبل و چه بعد از ازدواج نباید به مرد گفته شود.
شهناز خانوم میگفت وقتی که تو توی رابطه ای مثلا هستی یا ازدواج کردی هیچ فرقی نداره ..
یه خانوم وقتی با ارزش تره که همه حرف ها رو مدام منتقل نکنه .
گفتم مثلا چی؟
گفت مثلا حرفهایی که به نامزدت میزنی لازم نیست به کسی بگی و از همه مهم تر مکالمه هایی که با رفقات داری رو لازم نیست دقیقا به نامزد یا شوهرت بگی.
آرررره می تونی بگی شهناز خانم رو دیدم و سلام رسوند!
ولی لازم نیست بگی تو مکالمات مون چی گذشت ..
هرچه حریم بین دوست و شوهر و ووو بیشتر حفظ بشه تو با ارزش تر و باکلاس تر و رمز آلود تر هستی. این برای یه زن تو رابطه عاطفی اش امتیاز محسوب میشه.
انصافا خوشم اومد چون گاهی برای خودشیرینی دیدم که بعضی هامون بعضی حرف ها رو به شوهرامون منتقل می کنیم . (شوهر و دوست پسر و فلان هیچ فرقی نداره البته )
گفتم شهناز خانوم، صغری خانوم ( خواهر شوهر شهناز جون )خیلی شما رو دوست داره . داستان چیه ؟ شنیدم براتون تولد گرفته بود ؟
گفت آره راستش من صغری رو دوست دارم ولی اینم یه راز خیلی بزرگه که باید بدونی.
تو هر احساس منفی که در مورد اعضای خانواده فرد مقابلت داری رو باید پنهان کنی.
حتی اگر خودش شروع کنه به بدی گفتن ! و حتی شروع کنه به قضاوت کردنشون.
البته یه استثنا هم وجود داره مثلا اگر دخالت های عجیب و غریب توی زندگی تون می کنن مثلا در مورد مسایل جنسی تون می پرسند باید حواست باشه و چیزی نگی ولی اگر تکرار شد از شوهرت راهکار بخوای.
چون شهناز جان بچه دار نمی شد ظاهرا از این مساله ازرده بود ولی طوری رفتار کرده بود که عزیز بود و بین چند عروس سوگولی!
اینجا بود که گفتم خب بعضی وقت ها یه چیزای خاصی رخ میده که توی زندگی ادم دوست داره در موردشون صحبت کنه
شهناز جان گفت :یه الگو تو ذهنت نگه دار .. یادت باشه فقط قبل از هر صحبت از خودت بپرس که
گفتم مثلا چی؟ آخه ما زن ها از هر دری سخنی داریم و برای هر کدوم هم کلی دلیل داریم
یا…
هر چیزی مربوط به شوهرت و خودت نیست رو بنداز تو سطل آشغال دم در .
بیشتر یاد بگیر: چطوری حرف برای گفتن داشته باشیم و مدام در تماس باشیم
شهناز جان یه پیاله از چایی اش رو نوشید و ذهنش رو برد سمت گذشته های دور .. چیزی حدود ۲۰ سال پیش و شروع کرد به ادامه دادن.
گفت ما زن ها وقتی اسیب می بینیم همیشه دوست داریم در مورد مسایل مون صحبت کنیم و البته نیاز به تایید داریم و نیاز داریم که حالمون رو خوب کنیم . بذار برات مثال بزنم. ۲۰ سال پیش من توی یه شراکت تجاری شکست خوردم! خیلی اذیت شدم و خیلی اعتماد بنفس و عزت نفسم خراب شد.
وقتی میخواستم با حاج رضا ازدواج کنم به این فکر کردم که لازمه بگم یا نه ؟ البته اون موقع به دنبال ترحم طلبی بودم و خیلی نمی گذشت از اون شکست.
پس تصمیم گرفتم در مورد این مسایل هیچ چیزی نگم چون به زندگی مشترک مون ربط نداشت و چه بسا ممکن بود یه جورایی نظر همسرم در مورد لیاقت من عوض بشه.
حالا تو هم حواست باشه هر کس ازت نظر خواست بگو هر چیزی که تو گذشته ات بوده که تونستی به سلامتی ازش رد بشی.. لطفا هرگز در موردش صحبت نکن.
یکی دیگه از چیزهایی که شهناز خانم در این باره تاکید داشت این بود که لازم نیست در مورد دوستان شوهرت تا چیزی زندگی ات رو تهدید نکرده حرفی بزنی!
گفتم مثلا چی؟
گفت مادر حاج رضا زمانی که در قید حیات بودن یه همسایه داشتن که به قول شما جوون ها هول بود! ( کلی خندیدیم )
این اقا توی خونه مادرشوهرم رفت و آمد داشتن.
من و همه عروس ها که مدتی پیش مادر شوهر زندگی می کردیم متوجه شده بودیم که داستان از چه قراره.
من وقتی میدیدم میاد میرفتم در مغازه پیش حاجی یا خونه خواهرم اینا میرفتم .
ولی جاری ساده لوحم به شوهرش گفته بود که این اقا هول تشریف داره . و این باعث شد که یه عمر شوهرش بهش شک کنه .. و خب داستان های بعدش که منجر به جدایی شون هم شد .
میگفت تا چیزی شما رو تهدید نکرده لازم نیست در مورد دوستانشون چیزی به همسرتون بگیید.
شهناز جان در ادامه حرف هاش گفت من با این که بچه سال هم نبودم ولی یادمه یه چیزی رو خیلی دوست داشتم به حاج رضا بگم ولی یه روزنامه می خوندم که بهم فهموند نباید یه چیزی رو به مرد گفت! گفتم چی ؟
گفت به مرد نگو که از اول ازش خوشت نمی اومده 🙂 کلی خندیدم
گفتم حاج رضا که خوش بر و رو بوده چرا اخه ؟
گفت خب همه که همدیگه رو اولش دوست نداشتن .
عشق کم کم جوانه میزنه اگر درست پیش بریم.
ولی من هم هرگز بهش نگفتم که از این قضیه چه حسی داشتم
هر چند بعد از ۲۰ سال زندگی همیشه میپرسه روز اول که دیدیم چه حسی داشتی ؟
منم میگم این رازه بین خودم و قلبم 🙂 و البته ازم قول گرفت که به کسی نگم .. ببخشید که دارم توی یه پیج پر بازدید نشرش میدم
میگفت اقا رضا قبل از من متاهل بوده .. و حواسش بود که همیشه چطور منو راضی نگه داره .
گفتم چطور؟
گفت این یه درس دو طرفه است!؟
گفتم یعنی چی؟
گفت اگر میخوای عزیز دل عشقت باشی هرگز بهش نگو که قبلی توی فلان چیز آدم عالی ای بود!
این خیلی اثر داره .
به شهناز جان گفتم که اجازه دارم این مطالب رو تو سایت بزنم؟ گفت اره حتما بزن ولی یادت باشه که چند تا چیز رو با هم قاطی نکنی؟
گفتم چی؟
گفت ما تو ایران زندگی می کنیم
خیلی از پسرا براشون مهمه دختر باکره باشه!
گفتم خب؟
گفت دختر اگر قبلا رابطه جنسی داشته و پسر براش مهم باشه باید این قضیه رو مطرح کنه.
در مورد بیماری های مقاربتی هم باید حتما بگه .
اما اگر صرفا فعلا دوست هستن و معلوم نیست بین شون ازدواج رخ بده یا نه .. لازم نیست صحبتی بشه .
گفتم ای به چشممم
این نکته خیلی مهمه و شهناز جان بهش خیلی تاکید داشت. بذار با جملات خودش باهاتون حرف بزنم. شهناز جان گفت که:
ما وقتی ازدواج می کنیم با یه پکیج ازدواج می کنیم
درست مثل یه جعبه مداد رنگی که هر رنگی توش هست . از سفید تا سیاه . از زرد تا نارنجی.
خب همه ما قطعا همه رنگ ها رو با هم دوست نداریم.
ولی خب همسرت اگر دارای ویژگی هایی هست که دوست نداری می تونی با تشویق بهش کمک کنی اون ویژگی رو عوض کنه ؟
گفتم مثل چی؟
گفت مثلا یادته حاج رضا چقدر چاق بود ؟ گفتم آرررره از بس فست فود میخورد خخخ خندیدیدم
گفت من با تشویق کمکش کردم که لاغر کنه .
ببینش ماشالله چه جیگریه! :)و حاج رضا توی چمن ها با رفقاش نشسته بود و در حال بگو بخند بودند
گفتم پس چی؟
گفت یه سری چیزا قابل تغییر نیست.. بپذیرش! و بدون که گفتنش چه فایده ای می تونه داشته باشه ؟ واقعا هیچی.. پس بیخیال با مداد رنگی هات بازی کن 🙂
شهناز گفت به مرد لازم نیست گزارش لحظه ای برای خرج کردن پول ها بدی. گفتم اخه زندگی مشترکه مگه میشه ؟
گفت اره ..
شما خروجی کارهاتون رو می بینید.
لازم نیست هی بگی چی شد چی نشد چند موند چند نموند .. کجا سرم کلاه رفت کجا اف گرفتم!
گفتم خب بد نمیشه ؟
گفت نه بد نمیشه استرس هم میاد پایین .. نیازی نیست مفتش بازی هم کسی در بیاره .
گفتم پس برای دخترایی که دوست پسر دارند چی؟
چشماش رو قلمبه کرد و گفت :
نه اصلا هیچ دختری نباید در مورد مدیریت مالی اش به پسرها چیزی بگه .
گفتم اینو خودم می دونستم 🙂
بیشتر یاد بگیر: چطور تو چت با مزه ریختن دلبری کنم ؟
شهناز جان این نکته رو هم خیلی واضح بیان کرد که هر حسی برات بوجود میاد لازم نیست در موردش با فرد زندگی ات صحبت کنی.
دلت برای قبلی تنگ شده که شده .. تو الان با این فرد توی رابطه ای و طبیعی هست که دلت برای قبلی گاهی تنگ بشه.
پس مراقب باش این احساسات هیجانی رو توی رابطه ات نیاری و از تاثیرات طولانی مدتش اسیب نبینی
چون این حس ها معمولا زودگذره .
زود رد میشه .. ولی اگر به شوهرت یا عشقت بگی .. ممکنه هرگز تموم نشه این داستان.
این یکی از چیزهایی بود که مربوط به زندگی خاص شهناز جان بود.
به دلیل مشکلی که توی زندگی زناشویی آن ها بود .. ( بچه دار نشدن از سمت همسر ) مسلما حرف های زیادی هم گفته می شده است.
او به من گفت که لازم نیست به مرد بگویی که خانواده و دوستان و فلان در مورد تو کلا چی میگن.
اگر خوبی میگن خوبه که بگی
ولی اگر قضاوت می کنن یا بدی میگن اصلا لازم نیست به همسرت منتقل کنی.
مگر این که بخواهی او را از اسیبی دور کنی که البته باید به شیوه درستش بگویی و استراتژی خاص خودت رو داشته باشی.
بیشتر یاد بگیر:۲۹ روش برای دل بردن از مرد ها با تمجید کردن
گفتم شهناز جان یعنی چی؟
مگه نمی بینه که من ممکنه فلان عادت بد رو داشته باشم
گفت راستش رو بخوای مرد ها ممکنه اون چیز رو یه عادت بد تلقی نکنن ولی همین که تو دهن باز می کنی و میگی و من این ایراد رو دارم.. اون هم این رو ایراد می بینه!
بیخیال باش. زندگی ات رو کن . قرار نیست ما طبق کد نویسی و برنامه نویسی خاص خودمون زندگی کنیم که .
خب شهناز جون یعنی چی؟
یعنی وقتی آقا رضا عاشق فوتباله! من هم که از فوتبال متنفرم .. بر نمی گردم بهش بگم اه اه فوتبال!
گفتم واقعا نمیگی؟
گفت نه چرا بگم ؟ آیا خوبه اون بگه از والیبال متنفرم ؟ من چه حسی پیدا می کنم ؟
دلم نمیخوات آزرده خیال بشه.
این واقعا عالی بود بچه ها ..
مردم علاقمندی های خودشون رو دارند.
چرا اذیت شون کنیم ؟ بذاریم خوش باشن با خودشون.
معمولا وقتی توی خانواده اقا یه مشکلی رخ میده ما هم همزاد پنداری مون گل می کنه
مثلا اگر با مادرش مشکل پیدا می کنه .. ما زن ها می خواهیم دلداری شون بدیم.
چی میگیم ؟
میگیم ناراحت نباش مامان منم اینطوره
یا مثلا اگر با دوستانش به گرهی میخوره .. ما هم بگیم دوست منم فلانی ها که می شناسیش!!! همونم این مساله رو داره .
لطفا هرگز در مورد مشکلات خانوادگی و مشکلات دوستان با فرد مقابل خود صحبت نکنیم.
دیدی بعضی دخترا میخوان خودشون رو عزیز کنن میگن ما خیلی مزاحم داریم ؟
راستش مزاحم داشتن هنر نیست .
چون خود مرد ها می دونن یه دختر چرا می تونه مزاحم داشته باشه .
ولی تو توی لیست مسدودی هات قطعا عزیزانت نیستن.
پس لازم نیست از بلاک لیستت عکس بگیری بفرستی.
پس لازم نیست در مورد افرادی هم که توی زندگی واقعی باهاشون قهری یا کونتاکت 🙂 داری صحبت کنید.
یکی از چیزهایی که شهناز جان بهش تاکید داشت این بود که نباید گذشته و عیب هایی که داشتی رو حتی برای خنده مطرح کنی.
مثلا یه اشتباه بزرگ که یه زن داره اینه که بره البوم قدیمی شون رو بیاره و شروع کنه به تمسخر کردن خودش!
این خیلی اشتباهه.
همیشه خودت رو دست بالا بگیر. حتی اگر به عکس شناسنامه ات خندید همراهیش نکن!
البته به این معنی نیست که دعوا راه بندازی. منظورم اینه که دعوا راه ننداز ولی خودت رو هم پایین نکش.
البته من از خانم شهناز تشکر کردم و ازشون اجازه گرفتم تا اینجا تجربه گفتگومون رو بذارم و ایشون موافقت کردن
این بار شهناز خانوم تبدیل شده بود به منبع کمک تحقیقی من که البته از سایت لاوپانکی نیز برای برخی نکته ها استفاده کنم .
هشدار: همراه گرامی شادزیستی، مطلبی که پیش روی داری، حاصل پژوهش و ترجمه است و هیچ گونه جنبه مشاوره ای ندارد. لطفا در صورتی که در زندگی رابطه ای و زناشویی خود دچار سردرگمی و مشکل شده ای، حتما در مراکز معتبر به مشاور معتبر مراجعه فرمایید.
اینکه تو هم دوست داری با اطرافیانت مخصوصا همسرت یا نامزدت یک رابطه گرم و…
اگر میخوای تمرین رشد معنوی رو از خودت و از درون خودت و از ذهن…
یه حسی که گاهی خیلی اذیتمون می کنه و خودمون هم حتی گاهی نمی تونیم…
خیلی وقت ها اهمیت یک زندگی شاد رو از اینور و انور می شنویم. حتی…
همیشه دیدیم که اغلب افرادی که مجردی شاد و خوشحالی دارند همسران مناسب تر و…
دیروز در حال صحبت کردن با دوست عزیزم در مورد افزایش رضایت از زندگی و…