نکته مهمی که در مورد قانون جذب وجود داره اینه که برای باور کردنش باید اول از چیزهای کوچیک شروع کنی و البته دقیق و درست هم استفاده کنی و حست رو مثبت نگه داری. نحوه تصویر سازی دقیق یکی از مهم ترین کارهایی هست که باید برای همون چیز کوچیک هم حواست بهش باشه.
شاید این واقعیت رو بتونی در تجربه آقای مارک از اوکلند، کالیفرنیا درک کنی.
ایشون کسی هست که راهی نداشت جز این که به شنیده ها و دیده هاش در مورد راز و قانون جذاب جذب تکیه کنه و ازش استفاده کنه.
اقای مارک خودش رو اینطوری معرفی می کنه که یه عکاس ۴۹ ساله است که عشقش عکاسی از مسابقات دوچرخه سواریه! ولی خب این دوچرخه سواری هم براش شد داستانی که اولش شاید چالش انگیز بود ولی آخرش شد یه باور عمیق برای رشد.
بریم داستانش رو بخونیم.
صبح روز یکشنبه بود که در حال دوچرخه سواری روی تپه های اوکلند بودم. توی یه مسیر پر پیچ و تاب که حدود ۲۰ مایل می شد، دوچرخه ام دچار مشکلی شد و خلاصه اینکه چرخ عقب دوچرخه ام کاملا با مشکل مواجه شد. خب دیگه نمی تونستم برونمش و ناچار شدم بزنمش روی دوشم و مسیری رو از تپه پایین بیام تا بتونم به جاده ای برسم که احتمالا ماشین های اونجا بتونن بهم کمک کنند.
خب من ده دقیقه ای که اون جا بودم و امید داشتم که یه خبرایی بشه و ماشین ها منو وامونده تو جاده ببینن و بهم کمک کنند ولی خب خبری نشد! حتی ۳ تا ماشین رد شد که تا منو دیدن انگار جن دیده بودن! پاشون رو روی گاز گذاشتن و ادامه دادن.
وقتی که دیدم انگار این روش جواب نمیده مجبور شدم راه دیگری رو تست کنم.
اما من باید به خانومم تماس میگرفتم تا به دادم برسه و بیاد منو از اینجا با این دوچرخه ی نابود جمع کنه!
یادم اومد دیشب با همسرم داشتیم فیلم راز رو می دیدیم.
طبق گفته های خود راز باید آروم باشی و از چیزهای کوچیک شروع کنی!
خب من تصمیم گرفتم اون لحظه تستش کنم.
تنها چیزی که اون موقع به کارم می اومد این بود که باید از تصویر سازی یا همون تجسم خلاق استفاده کنم.
خب من باید به همسرم تماس میگرفتم ولی موبایل همراهم نبود.
تصمیم گرفتم تصویر سازی کنم که یکی از ماشین های تو جاده کنارم نگه می داره و من ازش گوشی موبایلش رو میخوام و خلاصه جریان رو حل می کنم. اما باید به جزییات هم می پرداختم! بنابراین تصمیم گرفتم ماشینی رو تصور کنم که راننده اش یه خانومه!
وقتی نگه می داره من با فریاد میرم سمتش و میگم که خانوم! موبایل داری؟ ایشون میگه بله و گوشی موبایلش رو به من میده.
خب گوشی موبایلش چه شکلی باشه؟ ! براق و شیک و مشکی؟ مثل ما خودم؟نه نه .. یه گوشی تاشوی نقره ای!
خب من تجسم کردم که گوشی رو از خانومه میگیرم و دقیقا روی کیبرد اون گوشی شروع می کنم و شماره خانومم رو میگیرم.
حتی مکالمه خودم و خانومم رو هم با هم تجسم کردم.
توی اون شرایط فقط تجسم بود که می تونست کمکم کنه. نحوه تصویر سازی دقیق رو یاد گرفته بودم
و من تجسم کردم که حدود ۳ یا ۴ دقیقه بعد یه خودرو اومد و برای من ایستاد!
جالبه یه خانوم بود و همون مکالمات دقیقا بین ما شکل گرفت.
پرسیدم موبایل دارید ؟
گفت بله و یک گوشی نقره ای تاشو به من داد تا با اون تماس بگیرم!
اگر دیشب من این فیلم رو ندیده بودم مطمینا داستانی می شد و باید کل این مسیر رو پیاده روی کنم اون هم با یه دوچرخه سنگین!
ممنونم از کاینات و جهان که مراقب ماست.
دوست داری تصویر سازی دقیق رو یاد بگیری ولی موانع ذهنی و باورهایی که داری و فکر می کنی قانون جذب الکیه نمیذاره پا رو توی این طرح ریزی آینده ات بذاری؟ شاید بد نباشه که این صفحه رو چک کنی و ۴ فایل صوتی که در این باره برات ضبط کردم رو گوش کنی.موافقی؟ پس بیا اینجا ?
داستان های بیشتر میخوای؟ بیا اینجا
منابع کمکی
خودشناسی و رشد معنوی دوای همه دردهاست! اما کمتر کسی میاد بهمون بگه که خب…
واقعا چطوری تعریفش کنم؟ با چه کلمهای ازش بنویسم که حجم غربت این کلمه رو…
بسم الله الرحمن الرحیم خوش آمدی به تحول! به طعم نارگیلی یه زندگی جدید! اینجا…
گاهی اوقات که به دلیل مشکلاتی که توی زندگیم رخ میده، احساس سنگینی عجیبی میکنم…
و اما قدرت تسلیم در زندگی! بسم الله ِ خدایی که مرا قربانی چیزهایی میکند…
حوصله نوشتن مقدمه برای این مطلب ندارم چون اصل مطلب خیلی مهمه و مطمینم دهنت…